< فهرست دروس

درس تفسیر مرحوم استاد حسین گرایلی(ره)

89/07/08

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوره آل عمران آیه 159

 

ما 10 ، 15 سال است تفسیر میگوییم از اول مجمع البیان شروع کردیم از یک کنار هم خواندیم فعلاً جز 13 هستیم ،سوره رعد هستیم . ولی این جلسه ما قرار شد در خدمت عزیزان باشیم تحت این بود که آیات اخلاقی را انتخاب کنیم و خود این جلسه که میخواهیم در نظر بگیریم آن زمان مسئول شورای طلاب بودم ، مقام معظم رهبری مشرف شده بودند ، آقایان اساتید را دعوت کرده بودیم . آقا فرموده بودند که این دوره را از این به بعد شروع کنید ، طلبه اند زحمت می کشند نکاتی را استفاده می کنند . من برای خودم پیش آمده بود آقایی که می آمد کلی از منبرش استفاده می کردم ، از تذکراتش استفاده کردم یک روایتی که خوانده بودیم ، حالا من فکر کردم این روزهای پنج شنبه این یک ساعت ، نیم ساعت مثل اون دوره ، منبر آن زمان . حالا قرعه به نام من بیچاره افتاد. بنده آیه می خوانم روایت می خوانم ، این یک نکته با توجه به فرمایش مقام معظم رهبری . نکته دوم خدا رحمت کند مرحوم آیت الله مشکینی را ، پای درسش می رفتیم من یک مقدار مکاسب را خدمت ایشان در مدرسه میرزا جعفر سابق دانشگاه علوم اسلامی رضوی خوانده بودیم ایشان می فرمود: این 124000 پیغمبر مثل طلبه های این زمان بودند از انبیاء اولوالعزم مسائل را می گرفتند و به مردم منتقل می کردند. بنابراین رشته ما رشته مقدسی است . رشته روحانی مشکلاتی هم داشته باشد می ارزد خیلی می ارزد. آیه ای که من انتخاب کردم انشاالله با مقدمه وارد آیه شویم ﴿فَبِما رحمة من الله لِنتَ لَهُم﴾

کار آخوندی کار انبیاء است، رمز موفقیت پیغمبر آخرالزمان صلوات الله علیه یکی این است که الان در سوره آل عمران احتمالاً آیه 159 است حالا باید توضیح دهیم یعنی چه فرمودند : ﴿و لَوکُنتَ فَظّاً غلیظَ القَلبِ لَانفَضّوُا مِن حَولِکَ﴾ . اگر آدم خشنی بودی ، آدم تندخویی بودی حالا نسبت به رسول اکرم خلاف ادب است بگوییم بداخلاق ، زود ناراحت می شدی شرح صدر نمی داشتی،موفق نبودی و مردم از دورت پراکنده می شدند .بعد حالا ؛ ﴿فَاعفُ عَنهُم وَاستَغفِر لَهُم وَ شاوِرهُم فی الاَمرِ﴾ اینها محورها و موضوعاتی است که بعداً یکی یکی باید رسیدگی کنیم . اما این ﴿فَبِما رحمة مِن الله لِنتَ لَهُم﴾ باید اول برسیم به مِن الله یا مِن وسعت رحمة کلَّ شئ ولی مع ذلک ولَو لافَضلُ الله علیکم و رحمة ما ذکی منکم مِن اَحَدٍ اَبدا من امروز با اجازه شما یک آیه را تفسیر می کنیم که مقدمه باشد بتوانیم این فَبِما رحمة من الله لِنتَ لَهُم که خوش برخوردی ، شرح صدر، خوش اخلاقی زمینه موفقیت یک طلبه است بلکه برای همه مسلمانها بخصوص آنهایی که مسئولیت هدایت و ارشاد دارند. حالا آن آیه چیه ؟ ما اینها را میخواهیم بگوییم. بر اساس دین است، حرف خدا و رسول است آیه ای که انشاالله بحث خواهیم کرد، به عنوان زمینه زیرسازی برای خواندن آن ، آیات دیگر آن این است که خدا در قرآن راجع به اصل خداشناسی چند تذکر دارد 2،3،4 تا در سوره واقعه است، اَفَرَاَیتُم ما تَحرُثوُن . ءَ اَنتُم تَزرَعُونَهُ اَم نَحنُ الزّارِعَُونَ حالا این آیه را برای چه انتخاب کردیم اول اینکه نعمتهای خدا را در این آیه تعقیب کنیم میبینیم که ما غرق درنعمتهای خدا هستیم ، غرق در رحمت خدا هستیم . برای ورود به این آیه که چه سئوال کرده دو سئوال مطرح است در این آیه؛ حالا سئوال اول،اولاً حضرت امام باقر فرمودند:( الکمالُ کُلُّ الکمال التّفَقّهُ فی الدّین ) هر انسانی طالب کمال است ، حالا کمال را در چه راه و از چه راه و از کجا باید پیدا کرد خوب سلیقه ها متفاوت است . امام باقر (ع) که باقرالعلوم است فرمودند: کمال همش آدرسی دارند که همه کمالات آنجاست . کجا هست برویم تهیه کنیم؟ فرمودند:« الکمالُ کُلُّ الکمال التَّفقُّهُ فِی الدّین » خدا رحمت کند مرحوم آیت الله میرجوزای تهرانی را ایشان این روایت را نوشته بودند ، بالای سرش بعد مرگ ایشان این را چاپ کرده بودند ، روی لوحی می دادند به اشخاص. حالا باز جلو،عقب باز در روایتی دیگر دارد همه کمالات درسایه آگاهی در دین است . حالا دین چیست ؟ حضرت علی در ضمن خطبه ای فرمودند: اوّل الدّین مَعرفَتُه باید خدا را بشناسیم .حالا کمال معرفتی تا می رسد نفیُ الصِفاتاً به آن کار نداریم. ما هم در رشته آخوندی حالا شما نسل جدید نیستید شما هم مثل ما نسل قدیم هستید اولین کتابی که به ما درس دادند ( اَمثلَ )که تمام شد وارد شرح اَمَثَلَ شدیم .این روایت را انتخاب کردند برای اول کتاب؛ قال رسول الله (ص)« اوّلُ العلم معرفَتُ الجبّار» اولین گامی که باید در علم بگذارید این است که باید او را بشناسید ، این تحت عنوان جبّار چه خصوصیاتی دارد حالا شاید اشاره کنیم و آخرالعلم علم که عرض و طول و عمق ندارد جز مجرّدات است ولی مجرّد نسبی همان ساعتی که شناختی کاررا به خودش بسپار همانجا بگو « حَسبُناالله و نِعمَ الوکیل» پس ما اگر شروع می خواهیم بکنیم یک دلیل توحیدی که زمینه باشد برای آن آیه 159 آل عمران این فرمایش حضرت علی (ع) ، آن فرمایش امام باقر. یک روایتی هم از آقا موسی بن جعفر (ع) یک چارچوبی برای کلاسهای دینی حضرت ترسیم فرمودند: «لا تجلسوا عِندَ کُلّ عالمٍ یَدعواکُم مِن الخَمسِ اِلیَ الخَمس» مگر آن انسان آگاهی که شما رااز پنج چیز به پنج چیز دعوت کند.آن پنج چیز کدام است فرمودند: «مِن الشَکِّ اِلیَ الیقین » مسئول کلاس شما را دعوت کند از شک به یقین که ما امروز انشاالله از همین راه می خواهیم جلو برویم آن چهار قلم دیگر این روایت در جلد اول بحار کتابی که در دست من است صفحه 205 است فرمودند:« مِن الکِبر اِلیَ التواضع و مِنَ الرّیاء اِلیَ الاخلاص و مِنَ العَداوةِ اِلیَ النَصیحه وَمِنَ الرَغبةِ اِلیَ الزُهد» فرمودد: مسئول کلاس باید شما را دعوت کند از شک به یقین، از کبر به تواضع وفروتنی یک زمانی اگر چهارکلمه اصطلاحی گفتیم غرورنگیریم یااگر کسی مسئله ای رابلد نیست وسؤال کرد یک موقع تعجب کند بگوید این را هم بلد نیست در اثر جهل و بیسوادی اورا از خود نرانی وگرنه ائمه ما را حتی به نزدیکی خود نباید راه دهند.

یکی از چهارچوب ها که حضرت موسی بن جعفر برای اداره کردن کلاس تعیین کردند فرمودند: باید دعوت کنیم مردم را از ریا به اخلاص برای خدا کار کنند وَمِنَ العداوةِ اِلیَ النصیحه باید خیرخواه مردم باشی اینها گفتنش آسان است، اینها هر کدامش خیلی حرف دارد مِنَ الرغبةِ اِلیَ الزهد باید ما را دعوت کند از دلبستگی به دنیا به زهد در دنیا حالا ما سؤالمان این است که آقا موسی بن جعفر فرمودند مِنَ الشکِّ الیَ الیقین شک ویقین از امور تعقلی اند مثل علم اینها متعلق لازم دارند شک درچه ویقین درچه؟

فرض کنید بنده مثل یکی از شما مثل جلسه منبر که داریم تذکراتی به هم می دهیم بیاییم اینجا بگوییم که رادیو گفته جایی برف آمده اگر تردید داری روزنامه نوشته، قدر مُتیقّن شک ویقین نسبت به مسائل اعتقادی است کمی گسترده تردروظایف یقین پیدا کنی، وظیفه شرعی ما چیست؟ خدا از ما چه خواسته؟ مرحوم امام (ره) در رساله علمیه خود اولین مسئله اگر یادتان باشد می فرماید: که مسلمان باید نسبت به اصول دین خود یقین داشته باشد این اولین مسئله است. بعد هشتم از نجاسات فتوایشان این است کفارند بله کفّار نجس اند. کافر یعنی که؟ امام در رساله تصحیح دارند یعنی کسی که منکر خداست ویا منکر پیغمبر خداست اینها کافر اینها نجس، ولی یک جمله امام دارند که فرمودند: کافر یعنی کسی که منکر خداست یا برای خدا شریک می گیرد یا پیغمبر حضرت محمد (ص) را قبول ندارد این نجس است. تا اینجا را ما که طلبه هستیم ولی امام دارد وهمچنین است؛ همچنین است یعنی چه یعنی محکوم به حکم کفار است، نجس است وهمچنین است اگر در یکی از اینها شک داشته باشد حالا آنهایی که اهل تحقیق اند راجع به اعتقاداتشان آن دوران شک تعبیر می کنند این رساله است فارسی هم هست، همچنین است یعنی محکوم به حکم کفار است منکر خدا وبرای خدا شریک قرار می دهد ونبوت خاتم الانبیا را قبول ندارد که نجس است وهمچنین است که در یکی از اینها شک داشته باشد. حالا این درد بی درمان را چه باید کرد؟ کجا باید رفت؟ پیش چه کسی باید رفت؟ اگر دل آلوده به شک شود چگونه باید پاک کرد؟ کافر یعنی کسی که منکر خداست ، یا برای خدا شریک قرار می دهد یا بقیه حالا اگر کسی شک داشته باشد به مبدأ متعال خداوند برای اعتقاد ورسیدن به مبدأ متعال یعنی خدا 3- 4 طریق گفته یکی اینکه فرمود: «أفَرأیتُم ما تُمنونَ رَأی » چند معنی دارد یکی رؤیت به بصر است با چشم یکی فکر باید فکر کرد راجع به نطفه، سرو کار هم داریم اصلاً فکر کردید یا نه، سؤال دوم اگر فکر کردید نتیجه چه شد ءَأنتُم تَخلُقونهُ آیا شما این را خلقش می کنید، می آفرینید «اَم نَحنُ الخالقون» امروز دور هم چند طلبه نشستیم می خواهیم راجع به همین فکر کنیم جواب خدا را بدهیم در عالم اجسام البته یک بیلنی دارد حضرت علی(ع) «رَحِمهَ اللهُ المرَأً عَلِمَ مِن عَین وَ فی عَین وَ اِلی عَین» کسی که بداند از کجاست ودر کجاست وبه کجا باید برود ما اگر فکرمان را در این رشته به کار ببندیم وجواب خدا را بخواهیم بدهیم مشمول دعای خیر حضرت علی قرار می گیریم. ما برای رسیدن به ذات مقدس حق وجواب آن سؤال از خود باید شروع کنیم چون این دین مال طلبه ها که نیست طلبه ها هادی دین اند دین مال عموم است مال همه است مال چوپان وبیسواد هم هست اما هر که آدم است بدن دارد اما در عالم اجسام در جسم ها از ما نزدیکتر به ما کیست؟ خدا! خدا که جسم نیست، در عالم اجسام خودمان هستیم کسی جز خود ما به ما نزدیکتر نیست ما هیچ جا نمی رویم همین کتاب وجود خودمان را می خواهیم مطالعه کنیم آن هم از جنبه جسمی ما با این اسکلتی که هستیم فرزند کی با کدام پدر؟ کدام مادر؟ یقین داریم 150 سال قبل نبودیم مثلاً ما این چند نفر بگوییم کسی که 100ساله است دست بلند کند 100ساله نداریم پس از خودمان شروع کردیم این یقینها پایه اند یقین دارید آقا به چه دلیل؟ جزو وجدانیّات من است همه ادلّه به وجدانیّات نمی رسد پس یقین داریم با این خصوصیت حالا خاک بودیم با آن کار نداریم، بااین جسم 100-150 سال قبل در دنیا نبودیم این یک یقین. آیا الان هستی یا نیستی؟ خوب هستیم آقا به چه دلیل هستیم؟ دلیل نمی خواهد بعضیها گفتند همه چی خیال است دکارت آمد گفت: خیال عَرَضَ محل می خواهد پس من موجودم که خیال میکنم ما آنها را کار نداریم همین شکّاکیّون را زمان بوعلی بود ظاهراً شلاق می زدند جیغ می زدند وناله می کردند می گفتند خیال می کنید شلاق کجا بود. پس ما تا اینجا دو یقین پیدا کردیم یقین داریم بااین هیکل با این اسکلت 100سال قبل نبودیم ویقین داریم الان هستیم خوب آقا شما که 100سال قبل در این دنیا نبودی الان 20سال داری چطور یقین داری که 100 سال قبل نبودی آیا قرقره زمان را به عقب برگرداندی دیدی جای تو خالی است یا خودت 200سال قبل جلو رفتی هیچ کدام یک قوه ای خداقرار داده به اسم عقل اینها به برکت عقل است اگر بیایم مردم همه را به صف کنیم بگوییم اقا شما 150ساله ای همینجور ردیف بیایند می گوییم همه یا شوخی می کنند یا مشاهیر خود را از دست داده اند من می دانم نبودم همین که عقل می گوید تو150سال قبل نبودی الان که هستی،قطعاً هستی که دلیل نمی خواهد عقل قضاوت می کند می گوید تو که نبودی حالا وجود داری یکی تورا ایجاد کرد پدید آورنده لازم دارد بنا،بنّا لازم دارد حالا آن موجد کیست؟ به برهان صبرو تقسیم یا خودمان، خودمان را ایجاد کردیم یا پدرو مادر مارا ایجاد کردند یا طبیعت ما را ایجاد کرده یا ماوراءالطبیعه که از آن تعبیر می کنیم به خدا. نبودیم وجود داریم عقل هم می گوید یکی ایجادت کرد این ایجاد کننده کیست اما اینکه خودمان، خودمان را ساخته باشیم این چهار احتمال،احتمال دیگری اگر به ذهن آقایان می آید بفرمایند. احتمال اول که خودمان، خودمان را ایجاد کرده باشیم امام رضا(ع) روایتی دارند می فرمایند: اگر خودت، خودت را ایجاد کردی همان موقع که می خواستی خودت را ایجاد کنی بودی یا نبودی اگر بودی که ایجاد نمی خواهد با این یقینت نمی سازد عدم که منشأ اثرنیست نمی تواند موجود ایجاد کند پس در اینکه خودمان ایجاد کننده وآفریننده خودمان نیستیم دلیل لازم ندارد. اما به سراغ احتمال دوم که بیشتر او به ذهن می آید که پدر ومادر ما را ایجاد کرده باشند چون ازدواجی باید به عمل بیاید مشروع آنوقت نطفه ای منعقد شود آیا سازنده ما پدر ومادرند یا نه؟ به ذهن اینجوری می آید، بچه که به دنیا می آید پدر می گوید کاردستی خودمان است آیا سازنده پدر ومادرند یا نه؟ ماباچند برهان عقلی اثبات می کنیم که پدر ومادر سازنده ما نیستند اول عقل می گوید هر کس هر چه ساخته به خصوص حین ساخت به خصوصیات مصنوعش آگاه است. خانمی کاردستی گل درست می کند، آقایی در وپنجره درست می کند هر چه درست می کند بلد است.اگر سازنده پدر ومادر باشند ما را ساختید دست شما درد نکند بچه ای که ساختید پسر است یا دختر می گوید نمی دانم البته الان دستگاههای عکسبرداری می تواند تعیین کند اما در حالت عادی بلد نیستند، سالم است یا ناقص،سیاه است یا سفید نمی دانم. سؤال کنید پدر ومادر شما که ما را ساختید تخم ریش از کجا گرفتید پاشیدید چرا انقدر دیر سبز شده صورت خواهر ما را ضد پشم زدید که مال آنها در نمی آید یا چرا دندان بعد یکی دو سال در می آید می گوید این حرفها را نمی دانم او که نمی داند شما هم نمی دانید بنده هم نمی دانم بالاتر از ما هم نمی داند او که متخصص حلق وگوش وبینی است نمی داند. حضرت علی(ع) در نهج البلاغه می فرماید: ای انسان در شگفت باشد با یک تکه پیه دارد نگاه می کند پیه اگر در فریزر نباشد بو می گیرد این حیات چیست، با یک تکه گوشت دارد حرف می زند. همه ما تولید مثل کردیم اینها اگر نباشد فرمایش حضرت علی یا تو گوش حلق وبینی کار نکرده باشیم از کجا می دانیم سمعک ما استخوانی است. پس قانون اول این بود عقل می گفت هر کس هر چه را ساخته به خصوصیات مصنوعش آگاه است ما هر چه پرسیدیم یک جواب بیشتر نداشتند نمی دانم وگرنه بپرس پدر، مادر ما که از مادر متولد شدیم 2- 3کیلو بودیم چه شده الان 100کیلو شدیم ماآب خوردیم نان خوردیو کارخانه تبدیل اینها به گوشت وپوست کجاست قوه ناطقه رادر کجای سرنصب کردی می گوید نمی دانم حالا بنشینید فکر کنید سؤال کنید هر عضو راجواب آنها یکی است نمی دانم. ناخن را چند هفته نگیریم بالا می اید چکار کردید که این ناخن بالا می آید دندان نمی آید،چکار کردید موی سر بلند می شود موی مژه بلند نمی شود اگر دندان هم مانند ناخن بلند می شد چه می کردیم از اینکه هر چه می پرسیم می گوید نمی دانم کشف می کنیم که پدر و مادر سازنده ما نیستند این یک قانون عقلی ، قانون عقلی دوم عقل می گوید هر کسی هر چه را ساخته می تواند دست ساز خود را طبق میل خود تغییر دهد. سماور سازها در سایزهای مختلف سماور می سازند، اگر سازنده پدر، مادر باشند اولاً در دنیا این جزو وجدانیات ماست، الا ماشاءالله ازدواج به عمل آمده از بچه خبری نیست خوب بسازند دیگر 4-3 زن گرفته ولی نتوانسته بچه بسازند این همه ایران پیشرفت کرده نازایی ها را دارد، سلول درمانی می کند خوب اگر سازنده پدرو مادرباشند یک آقا با این هیکل یک ساختمانها ساخته ، معمار ماهر ولی یک بچه نمی تواند بسازد یا نه یک پدر و مادر هستند 10 پسر دارند یک دختر ندارند می گوید خدا یک دختر بده که نام حضرت زهرا در خانه زنده شود.اگر سازنده پدرومادر باشند عقل می گوید که هرچه را ساخته می تواند طبق میلش باشد خوب دختر بسازد . از اینکه نمی تواند عقل می گوید هر چه ساخته می تواند اجزای یدکی آن را بسازد الان این ماشین ها را خلق الله ساختند هر ماشینی دو یدکی دارد خوب اگر سازنده پدر و مادر باشند برای دخترشان جهیزیه تهیه کنند، 2-4 دست بسازند یکی برای ظرف شستن یکی برای کار دیگر این را بردارد یکی دیگر را نصب کند این حرفها نیست اگر یک بچه کور مادرزاد به دنیا بیاید این کور می شود اگر سازنده پدر و مادر باشند دو تا چشم بذارند مثل لامپ ها پرمصرف و کم مصرف یکی را باز کنند یکی را ببندند یا عقل می گفت می تواند طبق میل بسازد . یک بنده خدا چند تا بچه دارد 80/1 قد دارند یک بچه نیم متر مانده توقف کرده در مشهد یک آقایی بچه هایش قد نمی کشیدند آن زمان که مسئول شورا بودم ایشان قرص هایی را از انگلستان سفارش می داد، دانه ای 40-30 هزار تومان که بچه ها قد بکشند خوب اگر پدر و مادر سازنده باشند آبنبات پزها آبنبات می پزند گاهی بغل تیربرق میخ های کذایی می گذارند می کشند خوب اینها را هم بکشند درازشان کنند چرا چیزهای گران قیمت قرص های گران بگیرند که قد بکشند. از اینکه پدر و مادر نمی توانند در این موجود تصرف کنند نمی توانند اجزای یدکی آن را بسازند کشف می کنیم که پدر و مادر سازنده ما نیستند.

نقش عالم رحم چیست ؟ کارخانه عالم رحم ، کارخانه رحم انسان کارخانه انسان سازی است وبا همه کارخانه های این عالم هم فرق دارد. اگر کسی یک ذره خاک بیاورد و بگوید آقا این مقدار خاک را ساختمانی بسازید 100 متری بعد آهنش را از توی خودش دربیاورید ، سیم کشی و لوله کشی را از تو خودش کسی که این پیشنهاد را کند می گوییم دیوانه است حالا آن ذره ای که بنده و حضرت عالی از آن درست شدیم تمام مصالح وجود آن از داخل خودش است در کتاب آفریدگار جهان بود گمانم که خواندم گفتند مویرگهای بدن ما را اگر دور کره زمین بپیچند 4 بار دور کره می چرخد که ما اصلاً نمی توانیم تصور کنیم حالا محسوس تر این تن وسر ملکوتی شما را در نظر می گیریم حالا شما و ما فرق نداریم ببینید ما را که ساختند ؛ ابروهای کمانی، چشم های بادامی، گوشهای شیپوری،لبهای قیطونی با این حروف چند کلمه نوشته شد7-6 میلیارد نقاشی با همین حروف ولی همه از هم ممتازند ما اگر یک کارت چاپ می کنیم برای یک عروسی یا مکه پشت پاکتها اسم اشخاص را می نویسیم یا روی کتاب بچه ها اول صفحه اسم می نویسیم کتابها عوض نشود ولی در کارخانه عالم رحم 6 میلیارد هم با یک حروف نوشته شده و همه از هم ممتازند. او بدیع است همه کارش نو است. روزی که آفرید تو را بر آفرینش تو به خود گفت؛ به خود آفرین گفت ،صورت نیافرید چنین صورت آفرین / بر صورت آفرین و این صورت آفرین . عجب قدرتی به خرج داده شده در این صورت ولی نه بالاتر از سرانگشت چرا که انگشت کاری می کنند امضا دارم امضا قابل جعل است ولی اثر انگشت قابل جعل نیست.

پس کارخانه عالم رحم ، کارخانه رحم انسان وگرنه همین حرف روی گوساله هم می شود پیاده کرد، روی بره هم پیاده می شود کرد نبود قطعاً الان هست . هستی هستی بخش می خواهد در کارخانه عالم رحم آن ذره اولیه نطفه با چشم غیر مسلح قابل رویت نیست . 10 هزارتا را در کتابها نوشته رو هم بریزی به اندازه یک تخم خاکشیر می شود. در این امور زناشویی بین دومیلیون تا 500 میلیون مبدأ پیدایش انسان مصرف می شود از همان ذره ناچیزهمه رساله وجود شما و ما از داخل خودش در آمده همان ذره ناچیز چشم شده ، پشم هم شده همان ذره ناچیز ساق پا شده قالپاق کله شده همه رساله توی خودش است پس تا اینجا چه شد ما یقین داریم ما 150 سال قبل با این هیکل نبودیم با این جسم و یقین داریم الان هستیم این حرفها را به حکم عقل می گوییم قرقره زمان را به عقب برنگرداندیم خودمان جلو نرفتیم عقل می گوید تو که نبودی حالا وجود داری یکی تو را ایجاد کرده او کیست؟ به برهان صبر و تقسیم یا خودمانیم که نفی کردیم یا پدر و مادرند که نفی کردیم یا طبیعت است . سؤال، این طبیعتی که میخواهد ما را بیافریند آیا عقل دارد؟ اراده دارد؟ شعور دارد؟ طبیعت که اینها را ندارد میگوییم من عقل دارم من وجودم ، همین بدن را داریم بررسی میکنیم ما در عالم شکم این پا را برای چه به ما داده مثلاً آنجا می خواستیم فرار کنیم اینها را پیش بینی برای این عالم کردند تدبیر دارند، نقشه دارند، طرح دارند طبیعت بی شعور چطور می تواند شعور بیافریند چطور ما می توانیم انسانی که دنیا کتاب می نویسد انسان موجود ناشناخته شده، آن وقت این موجود اینجوری را چطور می تواند آن بی شعور اینها را بیافریند پس آن هم التماس دعا باقی می ماند خدا . نبودی وجود داری عقل می گوید یکی ایجادت کرد خودمان نیستیم پدر و مادرهم نیستند با این برهان طبیعت هم نیست باقی می ماند ماوراء الطبیعه اگر تا اینجا را کنار آمدیم حضرت عالی 150 سال قبل نبودی چشم ، گوش و... بود هیچی نبود همه مال اوست همه را او در اختیارت گذاشت . اگر این طرف قضیه درست شد مبدأ درست شد معاد . استخوان پوسیده را از قبرستان برداشت آورد نرمش کرد فوت کرد به هوا گفت چه کسی این را زنده می کند خطاب رسید به پیغمبر «قل یُحیی هَل لَذّی اَنشأَها اوّلَ مَرّة» کسی که اصلاً وجود نداشت را ایجاد کرد الان عکسش ، شمایلش در این عالم هست مثل اینکه یک تپه خاکی را بگیرند گلدانی بسازند این مسائل که در قم و جای دیگر می بینید که وسایل گلی را رنگش می کنند چه زیبا و قشنگ . یک کسی بگوید اینها را همه یک جا جمع کنند جاده کوب بیاورند بریزند تو هم و قاطی کنند بعد یکی بیاید بگوید این تپه را چه کسی می تواند کوزه، گلدان درست کند استادش اگر باشد می گوید خود من نظیرش را نشان دادم خود من نهایت فرقی که با اُستا کریم (خدا) است با این استاد همان بدن است ولی این آقا می خواهد کوزه بسازد می تواند کوزه بسازد ولی عین همان ذرات خاکش نه ، پس اگر مبدأ درست شد معاد هم درست می شود حالا که به اینجا رسیدیم آنی که این همه نعمت به ما و شما داده قوانینی جلب کرده آزاد نیستی هر جور، این چشم نعمت خداست واجبات دارد ، محرمات دارد اصلاً هر حقی که در دنیا تصور کنی به حق خدا برمی گردد. ما الان انشاالله در آینده کیفیت برخورد پیامبر با مردم را می خواهیم بگوییم. خود پیغمبر مخلوق خداست ، عبد خداست، ملک خداست بعد هم آیه 159 آل عمران دارد.پس خدا این همه نعمت داد یک نعمت ویژه خوش اخلاقی، خوش برخوردی این رحمت خداست که آدم نرم باشد گوگرد مزاج نباشد و زود از جا در نرود. ﴿اَلم نَشرَح لَکَ صَدرَک وَ وَضَعنا عَنکَ وِزرَک اَلَّذی اَنقَضَ ظَهرَک﴾ حالا انشاالله خواهیم رسید که رمز موفقیت پیامبر اِنّک لِعَلی خُلُقِ العظیم این بوده این پیغمبرهم الگو هست. حالا می رسیم به محورهایی که این آیه دارد آنها را بحث کنیم که خود شرح صدر مشکلات را حل می کند و آنی که حُسن خلق دارد مشمول رحمت خداست و آنهایی که گوگرد مزاج اند باید خود را معالجه کنند. حضرت علی فرمودند : الحِدَّةُ ضربُ المِنَ الجنون لِِأَنَّ صاحِبَها یَندَم فَاِن لم یَندَم فَجنونُهُُ مُستحکَم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo