< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

98/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 


موضوع:
حل اشکال عبادیت طهارات ثلاث /واجب نفسی و غیری /مقدمه واجب


خلاصه مباحث گذشته:

بحث در مورد حل اشکال عبادیت طهارات ثلاث بود. مرحوم نائینی برای حل اشکال فرمودند: منشا تعبدیت طهارات ثلاث منحصر به امر ضمنی نفسی است که به ذی المقدمه تعلق گرفته است. استاد فرمود: منشا عبادیت طهارات ثلاث منحصر به امر ضمنی نفسی نیست؛ بلکه امر نفسی مستقل هم می‌تواند موجب عبادیت بشود. در این جلسه به بررسی علت انحصار از منظر مرحوم نائینی پرداخته می‌شود. همچنین دو راه حل دیگر برای حل اشکال عبادیت طهارات ثلاث بیان می‌گردد.

 

1مقدمه واجب

1.1واجب نفسی و غیری

1.1.1حل اشکال عبادیت طهارات ثلاث

مرحوم نائینی فرمود[1] : منشا عبادیت طهارات ثلاث، امر ضمنی است که به ذی المقدمه تعلق گرفته است. ما گفتیم: منشا تعبدیت طهارات ثلاث، منحصر در این راه نیست؛ بلکه امر نفسی مستقل هم می‌تواند منشا تعبدیت طهارات ثلاث قرار بگیرد. خلاف ارتکاز است که امر نفسی مستقل، موجب تعبدیت طهارات ثلاث نشود.

1.1.1.1منشا انحصار تعبدیت به امر ضمنی در کلام مرحوم نائینی

علت انحصار تعبدیت طهارات ثلاث به امر ضمنی در کلام مرحوم نائینی این مطلب است: ایشان قائل است: لازمه تعبدیت طهارات ثلاث به امر نفسی این است که بتوانیم یک متعلق حکمی را به قصد امر به ذی المقدمه اتیان کنیم. مثلا بتوانیم نماز ظهر را به قصد امر به ذی المقدمه( نماز عصر) اتیان کنیم، در حالی که خلاف ارتکاز است؛ لذا فرموده است: منشا تعبدیت طهارات ثلاث منحصر در امر ضمنی است که به ذی المقدمه تعلق گرفته است.حتی قبل از دخول وقت نیز منشا عبادیت طهارات ثلاث، امر ضمنی نفسی است و استحباب نفسی را قبول نکرده است.

ما این اشکال را حل کردیم. هر چند که متعارف این است در وضو و غسل به قصد امر به ذی المقدمه اتیان می‌کنند؛ اما این تعارف به خاطر غفلت از امر استحبابی است.

1.1.2حل اشکال تعبدیت طهارات ثلاث به بیان زائد

مرحوم شیخ فرموده است[2] : طهارات ثلاث از جهت تعبدیت اشکالی ندارند؛ زیرا مثلا مولا امر به نمازی که متوقف بر یک مقدمه قربی است، می‌کند. بعد مولا می‌بیند که مکلف متوجه این امر به اتیان قربی مقدمه(طهارات ثلاث) نمی‌شود، برای رسیدن به اتیان قربی، به بیان زائدی احتیال می‌کند. مثلا می‌گوید: ای مکلف بدان که غرض من از این امر حاصل نمی‌شود؛ مگر این که مقدمه (طهارات ثلاث) را بر وجه قربی( توصل به ذی المقدمه) اتیان کنی؛ لذا دور لازم نمی‌آید؛ چون تعبدیت آنها با امر غیری تصحیح نشده است.

1.1.2.1اشکالات مرحوم آخوند به بیان زائد

مرحوم آخوند می‌فرماید[3] : اگر مولا بخواهد از امر اولی به ذی المقدمه، امر به مقدمه درست کند و بعد دوباره مولا بگوید: امر به طهارات ثلاث قربی است، معنا ندارد؛ زیرا ذات طهارات ثلاث مقدمه نیستند؛ پس با امر اول، امر به مقدمه تولید نمی‌شود.

بله؛ در واجبات نفسی این ادعا مجال دارد. مثلا ذات نماز ملاک دارد و امر، به ذات صلات تعلق پیدا می‌کند، بعد مولا می‌بیند که مکلف به اتیان قربی کردن آن نمی‌رسد، امر دومی صادر می‌کند و می‌گوید: آن امر اول را به قصد قربی اتیان کن؛ اما در محل کلام، از امر به نماز با طهارات قربی، امر به ذات طهارات تولید نمی‌شود؛ چون ذات طهارات مقدمه نیستند.

مضافا به این که سلمنا امر به مقدمه تولید بشود؛ باز هم امر دوم غیری است و امر غیری که مقربیت ندارد؛ لذا امر اول که مجال ندارد و امر دوم نیز غیری است و معنا ندارد که مقربیت داشته باشد.

علاوه بر این، در بحث تعبدیت به امر ثانی یک اشکال عامی وجود دارد و اساسا متمم الجعل صحیح نیست. امر اول یا محرک هست که مطلوب ثابت است و اگر محرک نیست، امر دوم لغو است.

1.1.2.1.1مختار استاد در قضاوت بین ادعای مرحوم شیخ و آخوند

به نظر ما مرحوم آخوند، کلام مرحوم شیخ را به درستی نقل نکرده است. مرحوم شیخ نمی‌خواهد بگوید: امر اول به ذات طهارات تعلق گرفته است، تا مرحوم آخوند اشکال کند، ذات طهارات مقدمه نیستند. همچنین مرحوم شیخ نمی‌خواهد بگوید: امر دوم بر ذات طهارات ثلاثی مترتب شده است که امر دارد، تا اشکال شود امر دوم غیری است و معنا ندارد که مقربیت داشته باشد.

مرحوم شیخ می‌فرماید: امر به ذی المقدمه( نماز مقید به طهارات عبادی) به مقدمه واقعی( مثلا وضوی قربی) ترشح می‌کند. یعنی امر نفسی که به ذی المقدمه تعلق گرفته است، به مقدمه واقعی( وضوی قربی نه ذات وضو) ترشح می‌کند؛ اما چون مکلف این مطلب را نمی‌فهمد، احتیال به بیان زائد کرده است. یعنی مولا می‌گوید: ای مکلف بدان که مقدمه باید قربی اتیان شود. ادعای ایشان اصلا ربطی به تعلق امر به ذات مقدمه و امر دوم برای اتیان قربی ندارد.

ادعای مرحوم شیخ این است که امر به ذی المقدمه به مقدمه واقعی تعلق گرفته است نه ذات مقدمه. حال گاهی اوقات مقدمه واقعی قربی است و مکلف از آن اطلاع ندارد که با بیان زائد آن را حل می‌کند و گاهی اوقات مقدمه واقعی قربی نیست و نیازی به بیان زائد ندارد.

بله؛ در کتاب طهارت مرحوم شیخ، تعبیر به ترشح امر به ذات مقدمه شده است و حق با مرحوم آخوند است؛ ولی مرحوم شیخ از آن تعبیر به امر تهیئی می‌کند. علی ای حال مرحوم شیخ در کتاب طهارت و مطارح، تعلقِ امری که به مقدمه ترشح می‌کند را به ذات مقدمه نمی‌داند؛ بلکه به مقدمه واقعی می‌داند؛ لذا اشکال مرحوم آخوند وارد نیست که امر اول درست نمی‌شود. تشبیهِ محل کلام به واجب نفسی باعث شده است که مرحوم آخوند به اشتباه بیافتد.

1.1.2.1.2حل نشدن مشکل عبادیت طهارات ثلاث به بیان ثانی

به نظر ما راه حل مرحوم شیخ مشکلی را حل نمی‌کند. مشکل این بود: طهارات ثلاث مقدمه هستند و امر غیری دارند و امر غیری موجب تعبدیت نمی‌شود؛ پس چرا طهارات ثلاث تعبدی هستند؟ مرحوم آخوند با امر نفسی مساله را حل کرد و مرحوم نائینی با امر ضمنی مساله را حل کرد. مرحوم شیخ می‌خواهد با بیان زائد این مساله را حل کند، در حالی که این مشکل به بیان ثانی و زائد ربطی ندارد.

مشکلِ عبادیت طهارات ثلاث با مشکل بیان ثانی و متمم الجعل در واجبات نفسی متفاوت است و هم سنخ نیستند. در بحث قصد الامر گفته شد: قصد امر نمی‌تواند جزئی از ماموربه باشد؛ زیرا منجر به غیر مقدور بودن یا دور می‌شد و با متمم الجعل آن را حل می‌کردند؛ اما در محل بحث، مشکل از جانب جعل نیست؛ بلکه از جانب مجعول است. یعنی شارع می‌تواند این گونه حکم را جعل کند: طهارات ثلاث که مقدمه هستند را با قصد قربت امتثال کنید؛ اما باز هم اشکالِ محل کلام باقی است که چرا یک چیزی که مقدمه است و امر غیری دارد؛ مقربیت هم دارد؟ این که بگوییم با بیان زائد مولا فرموده است: آن امر غیری را قربی اتیان کنید، مشکل حل نمی‌شود و هنوز جای سوال باقی است که چرا یک چیزی که مقدمه است و امر غیری دارد، مقربیت هم دارد؟

نتیجه: ادعای مرحوم شیخ از اشکالات مرحوم آخوند مبرا است؛ ولی مشکل را حل نمی‌کند. ظاهر کلام مرحوم شیخ در مطارح نیز این است که ایشان خیلی راضی به این وجه نیست و امر به تامل و تفصی از اشکال تعبدیت طهارات ثلاث کرده است.

1.1.3حل اشکال عبادیت طهارات ثلاث با امر نفسی و توصل به ذی المقدمه

مرحوم خویی فرموده است[4] : امر غیری موجب مقربیت نمی‌شود. مثلا اگر مولا بفرماید: ادخل السوق و اشتر الحم و عبد هم بگوید: چون که مولا گفته است ادخل السوق، من داخل سوق می‌شوم، ثواب ندارد؛ زیرا امر غیری مطلوبیت نفسی ندارد. حتی ما(استاد) گفتیم: اگر مقدمه را انجام بدهد و عمدا ذی المقدمه را انجام ندهد، عقلاء او را توبیخ می‌کنند؛ پس امر غیری مقربیت نمی‌آورد و نمی‌تواند منشا عبادیت طهارات ثلاث بشود.

منشا عبادیت طهارات ثلاث یا امر نفسی است و یا قصد توصل به ذی المقدمه است(علی سبیل منع الخلو). اگر مکلفی وضو را به قصد این که امر نفسی دارد، امتثال کند هر چند که غافل از مقدمیت آن باشد، مقربیت دارد. همچنین اگر مکلف به قصد توصل به ذی المقدمه وضو بگیرد و در نیتش این باشد که قصد امر نفسی نکرده است، باز هم مقربیت دارد؛ پس منشا عبادیت طهارات ثلاث یا امر نفسی است و یا قصد توصل به ذی المقدمه است.

1.1.3.1خلط بین مقام امتثال و منشا عبادیت

به نظر ما بین مقام امتثال و منشا عبادیت طهارات ثلاث خلط شده است. بلا اشکال اگر کسی در مقام امتثال قصد توصل به ذی المقدمه داشته باشد، امتثال قربی کرده است؛ اما منشا عبادیت طهارات ثلاث، قصد توصل به ذی المقدمه نمی‌تواند باشد. به نظر ما منشا عبادیت طهارات ثلاث، غرض قربی است. یعنی در صورتی غرض حاصل می‌شود که نمازِ مقید به طهارات قربی امتثال شود. ما با مرحوم نائینی در این نکته موافق هستیم که امر نفسی به ذی المقدمه باعث قربی شدن طهارات ثلاث شده است؛ اما اولا مرحوم نائینی می‌فرماید: یک بخشی از امر ضمنی شامل طهارات ثلاث شده است و ما می‌گوییم نیاز به این بخش از امر ضمنی نداریم؛ بلکه خود امر نفسی به یک نحوی است که ساقط نمی‌شود مگر این که طهارات به صورت قربی اتیان شود. صرف این کیفیت امر، موجب تعبدی شدن می‌شود و نیاز نداریم که بگوییم یک بخشی از امر ضمنی شامل طهارات ثلاث شده است.

ثانیا مرحوم نائینی فرمود: امر نفسی نمی‌تواند منشا قربیت طهارات ثلاث بشود، ما می‌گوییم: امر نفسی هم می‌تواند منشا عبادیت طهارات ثلاث بشود.

اگر از ما سوال بپرسند که چرا طهارات ثلاث تعبدی هستند؟ در جواب می‌گوییم: چون امر به نمازِ مقید به طهارات قربی تعلق گرفته است و یا امر نفسی دارند.


[2] مطارح الانظار ج1 ص351.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo