< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

98/08/29

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: استصحاب عدم ابتلاء /مقدمات مفوته /مقدمه واجب

خلاصه مباحث گذشته:

این جلسه حاوی خلاصه مباحث مهم جلسه قبل است.

 

1مقدمه واجب

1.1مقدمات مفوته

1.1.1استصحاب عدم ابتلاء

1.1.1.1جریان نداشتن استصحاب عدم ابتلاء به خاطر عدم مقتضی

بحث در مورد استصحاب در جایی که مکلف شک در ابتلاء دارد، بود. شک دارد که آیا به این حکم مجهول مبتلا می‌شود و صغرایش در حقش فعلی می‌شود یا نه؟ مثلا نماز میت را شک دارد که محل ابتلاء می‌شود به گونه ای که اگر الان یاد نگیرد در آن وقت هم نمی‌تواند یاد بگیرد یا نه؟ آیا استصحاب عدم ابتلاء جاری است یا نه؟ این بحث زیاد مبتلابه است.

مرحوم نائینی فرمود[1] استصحاب جاری نیست زیرا مستصحب در این جا اثر شرعی ندارد و اثر بر احتمال وقوع عقوبت مترتب می‌شود. مساله از صغریات حکم عقل است و نه حکم شرعی است و نه موضوع حکم شرعی است.

1.1.1.1.1اشکال نداشتن استصحاب عدم ابتلاء از جهت مقتضی

مرحوم خویی از راه وجوب تعلم مساله را مطرح کرده است و این مطلب در ذهنش بودن است ولی جوابی که به مرحوم نائینی می‌دهد از راه وجوب تعلم نیست[2] . ایشان می‌فرماید[3] : ما لازم نداریم که مستصحب حکم شرعی یا ذی حکم شرعی باشد. یک بحثی است که آیا در جریان استصحاب، مستصحب باید حکم شرعی یا ذی اثر شرعی باشد؟ یا فقط عدم لغویت کافی است هر چند که مستصحب حکم شرعی یا ذی اثر شرعی نباشد. مرحوم خویی می‌فرماید: لا تنقض عام است و همه موارد را شامل می‌شود مگر جایی که لغو باشد. مثلا قبلا باران می‌آمد و الان شک می‌کنم که باران می‌آید یا نه استصحاب باریدن باران جاری نیست چون لغو است و ربطی به شریعت ندارد. محل کلام از این قبیل نیست. عقل می‌گوید احتمال تکلیف وجود دارد و طبیعتا احتمال عقوبت وجود دارد پس دفع آن واجب است. چون مربوط به احکام شرعی است جا دارد که شارع بگوید لا تنقض الیقین بالشک. استصحاب عدم ابتلاء جاری شود و شارع مکلف را عالم به عدم ابتلاء قرار بدهد. لذا وقتی خود شارع بگوید نگران نباش مبتلا نمی‌شوی دیگر عقاب محتمل نیست و استصحاب وارد[4] بر حکم عقل است. به تعبد شارع احتمال عقوبت که موضوع حکم عقل است منتفی می‌شود. شارع می‌گوید: من به تو می‌گویم مبتلا نخواهی شد. پس استصحاب لغو نیست. این مطلب مثل مثال باران نیست که اثر نداشته باشد. اثر دارد و اثرش رفع عقوبت است. حکم عقل که مربوط به شرع است با تعبد استصحابی آن را بر می‌دارد. نظیر موردی که به وسیله حق الطاعه قول به احتیاط لازم است ولی خود شارع بگوید رفع ما لا یعلمون.

جواب مرحوم خویی به مرحوم نائینی مبتنی بر همین مبنا است که مستصحب لازم نیست حکم شرعی و یا موضوع حکم شرعی باشد همین که لغو نباشد کافی است. ولی مرحوم نائینی مبنایش این است که مستصحب باید حکم شرعی یا موضوع حکم شرعی باشد.

نتیجه: این جواب هیچ اشکالی ندارد مگر از جهت مبنایی بودن.

1.1.1.2ادله مرحوم خویی برای عدم جریان استصحاب عدم ابتلاء

مرحوم خویی استصحاب عدم ابتلا را با دو بیان رد کردند.

1.1.1.3دلیل اول: عدم جریان استصحاب به خاطر لغویت ادله وجوب تعلم

مرحوم خویی فرموده است[5] : اگر در موارد شک در ابتلاء استصحاب عدم ابتلاء جاری بشود لازم می‌آید که ادله وجوب تعلم حمل بر نادر بشوند. چون غالب موارد، شک در ابتلاء وجود دارد. در ذهن مبارک مرحوم خویی فقط وقایع لاحقه بوده است و این گونه جواب فرموده است. شک در ابتلاء در امثال حج و نماز میت و نماز آیات غالبا وجود دارد.

1.1.1.3.1جواب اول: شمول ادله وجوب تعلم نسبت به مبتلایان فعلی

به نظر ما ادله وجوب تعلم همه آن مربوط به وقایع لاحقه نمی‌شود. همین الان حج بر ما واجب شده است ادله وجوب تعلم جاری است. خیلی از موارد مبتلایان فعلی را شامل می‌شود و مبتلایان فعلی نیز زیاد هستند. مثلا همین الان میتی تحقق پیدا کرده است و ادله تعلم می‌گوید برو یاد بگیر. ادله وجوب تعلم مبتلایان جاهل را شامل می‌شود. یا مثلا الان شخص در بازار است و نمی‌داند که کدام معامله صحیح است و کدام معامله باطل است. ادله وجوب تعلم می‌گوید باید یاد بگیرد. پس ادله تعلم مبتلایان فعلی و جاهل را شامل می‌شود.

1.1.1.3.2جواب دوم: فرد نادر نداشتن ادله وجوب تعلم در صورت تعلق ادله به مبتلایان استقبالی

علاوه بر این نسبت به خیلی از مبتلایان در استقبال هم اطمینان به ابتلاء وجود دارد. هر چند که عقل ما می‌گوید شاید مبتلابه نشود اما عرفا اطمینان به ابتلاء به خیلی از مسائل وجود دارد. لذا اگر استصحاب در خصوص کسی که شک در ابتلاء استقبالی جاری شود، حمل بر فرد نادر لازم نمی‌آید.

1.1.1.4دلیل دوم: عدم جریان استصحاب به خاطر وجود علم اجمالی

مرحوم خویی فرموده است[6] : اگر بنا باشد استصحاب در موارد شک در ابتلاء جاری بشود، لازمه اش ترخیص در اطراف علم اجمالی است. زیرا علم اجمالی داریم که به بعضی از مشکوکات مبتلا می‌شویم. فی الجمله یک ابتلایی وجود دارد. پس یا باید در بعضی از آنها استصحاب جاری شود که ترجیح بلا مرحج است و یا در همه جاری بشود که ترخیص در اطراف علم اجمالی لازم می‌آید

1.1.1.4.1جواب از دلیل دوم: انحلال علم اجمالی به علم تفصیلی و علم اجمالی صغیر و شبهه بدوی

مرحوم سید محمد باقر صدر جواب داده است[7] که علم اجمالی منحل می‌شود. زیرا ما یک سری وقایع داریم که یقین به ابتلاء وجود دارد. در این مورد جای استصحاب نیست. یک عده هم از وقایعی هست که علم اجمالی صغیر داریم. مثلا وقایع محدود در خصوص شک و سهو نماز. در این مورد علم اجمالی صغیر وجود دارد که مبتلا به هست. بالاخره در این محدوده مبتلا می‌شویم. استصحاب در این محدوده نیز جاری نیست. یا مثلا استصحاب عدم ابتلاء در محدوده معاملات در حق یک بازاری جاری نمی‌شود. یک سری وقایعی باقی می‌ماند که علم تفصیلی و علم اجمالی صغیر نداریم. در این موارد چون زیاد نیستند علم به وقوع مخالفت در آن ها نداریم و شبهه بدویه می‌شوند. در این موارد فقط احتمال وجود دارد و علم وجود ندارد. در این موارد استصحاب جاری می‌شود.

1.1.1.4.1.1جواب از جواب دلیل دوم: عدم دلیل بر انحلال علم اجمالی

این مطلب یک ادعا است و باید بررسی شود. البته یک شبهه ای در این انحلال وجود دارد. اخباریین گفته اند که ما علم اجمالی کبیر به یک سری تکالیف داریم. اصولیون جواب داده‌اند اند که نسبت به وقایعی که اخبار بیان کرده اند علم اجمالی صغیر وجود دارد و مازاد بر آن را علم اجمالی نداریم. شهید صدر نیز در این جا این جواب را می‌دهد.

به نظر ما وقایع زیاد هستند. این که ما بگوییم مازاد بر علم تفصیلی و علم اجمالی صغیر دیگر علم اجمالی نداریم یک ادعا است. ممکن است گفته شود که مازاد بر آن نیز زیاد هستند و مرحوم خویی ادعایش ناظر به این کثرت است. لذا معلوم نیست که علم اجمالی منحل بشود. به نظر ما نظر مرحوم خویی نزدیک تر به ذهن است. هر چند که ما بعضی از موارد را کنار بگذاریم نمی‌شود که مازاد بر آن بگوییم تکلیفی نیست. زیرا ما عدای علم تفصیلی و علم اجمالی صغیر زیاد هستند و نمی‌توان گفت که تکلیفی وجود ندارد. شاهد این مطلب این است که بعضی اوقات سوالاتی می‌پرسند که از مواردی است که نه علم تفصیلی داشته است و نه علم اجمالی صغیر بوده است. اکثر مردم وقوع در مخالفت عن جهل را دارند. بعضی از آنها قاصر هستند و خیلی از آن ها هم مقصر هستند. همین نکته کاشف از این است که در مازاد از علم تفصیلی و علم اجمالی صغیر احتمالات زیاد هستند.

 


[2] در جلسه قبل جواب مرحوم خویی را از راه ادله وجود تعلم بیان کردیم ولی مرحوم خویی جواب مرحوم نائینی را از راه عدم لغویت استصحاب عدم ابتلاء مطرح می‌کند.
[4] مرحوم خویی تعبیر به تخصص کرده است ولی در دواقع ورود است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo