< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

97/10/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: کیفیت دلالت جملات خبریه در مقام انشاء بر وجوب /جملات خبریه در مقام انشاء /اوامر

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه قبل گفته شد در رابطه با ظهور جملات خبریه در مقام انشاء چند مرحله از بحث وجود دارد. مرحله اول دلالت بر اصل طلب بود که به نظر استاد دلالت بر طلب واضح بود. مرحله دوم دلالت بر طلب لزومی بود که ایشان فرمود بنا بر مدرسه نائینی و مرحوم آخوند و حتی بنا بر مبنای مشهور دلالت بر طلب وجوبی دارد البته برای هر کدام از مبانی تقریب هایی بر وجوب وجود داشت. مرحله سوم در مورد آکدیت جمله های خبریه در مقام انشاء در وجوب بود که استاد فرمود آکدیت بر مبنای مرحوم آخوند متصور است و ما آکدیت در جملات خبریه در مقام انشاء را احساس نمی‌کنیم. در این جلسه بحث از منشا ظهور صیغه امر و جملات خبریه در مقام انشاء در وجوب است.

 

1اوامر

1.1وجه اول: ظهور وضعی صیغه امر و جملات خبریه در مقام انشاء در وجوب

بحث در صیغه امر و جمله های خبریه در مقام انشاء تمام شد حال نوبت به این بحث رسیده است که اگر صیغه امر دلالتش بر وجوب به نحو وضع تمام نبود آیا به نحو دیگری این دلالت قابل اثبات است یا نه؟ تا به حال مرحوم آخوند بحث وضعی داشتند و دلالت صیغه امر بر وجوب را وضعی می‌دانست. ظاهرا این مطلب خیلی برای ایشان واضح نیست و در این جا می‌فرماید راه دیگری برای اثبات وجوب هست یا نه؟

ایشان اصل دلالت بر وجوب را مفروغ عنه می‌داند لذا اگر وضع را انکار کنیم باز هم ظهور در وجوب تمام است حال بحث این است که به چه کیفیتی وجوب را می‌توان استفاده کرد؟

1.2وجه دوم: ظهور انصرافی صیغه امر و جملات خبریه در مقام انشاء در وجوب

1.2.1مناشئ انصراف

1.2.1.1کثرت استعمال در وجوب و رد آن

کثرت استعمال موجب انصراف است و انصراف نیز منشا ظهور است مانند ما لا یوکل لحمه که کثرت استعمال در غیر انسان دارد و این کثرت استعمال سبب انس ذهنی می‌شود که هر وقت این عبارت به کار برده شود غیر انسان اراده شده باشد در ما نحن فیه نیز این گونه است وقتی صیغه امر یا جملات خبریه در مقام انشاء به کار برده می‌شود چون کثرت استعمال در وجوب دارد، ظهور انصرافی برای صغیه امر و جملات خبریه در مقام انشاء محقق می‌شود

و لو این که کبری را قبول داریم و کثرت استعمال موجب انصراف می‌شود اما کثرت استعمال در استحباب نیز وجود دارد البته اگر استعمال در ندب بیشتر از وجوب نباشد. فلذا کثرت استعمال نمی‌تواند داشته باشد

1.2.1.2کثرت وجود ر رد آن

ممکن است گفته شود که واجبات بیشتر از مستحباب هستند و این کثرت در وجود باعث می‌شود که ظهور انصرافی برای صیغه امر و جملات انشائیه در مقام انشاء در وجوب محقق شود.

اما این ادعا از دو جهت دارای اشکال است اولا شکی نیست که مستحبات بیشتر از واجبات هستند و کثرت استعمال وجود نداردو ثانیا کثرت وجود موجب انصراف نمی‌شود مثلا وقتی انسان گفته می‌شود به انسان های غیر شکور منصرف نیست در حالی که انسان های غیر شکور اکثر هستند.

1.2.1.3اکملیت افراد و رد آن

طلب دو نوع دارد طلب ایجابی و طلب ندبی. از طرفی طلب ایجابی نسبت به طلب ندبی اکمل است فلذا برای صیغه امر و جملات خبریه در مقام انشاء ظهور انصرافی محقق می‌شود.

اما باید گفته شود که اکملیت موجب انصراف نمی‌شود مثلا وقتی گفته می‌شود اکرم العالم طبق این ادعا باید منصرف به اکمل افراد باشد چون عالم فرد اکمل دارد ولی این ادعا پذیرفتنی نیست.

نتیجه: وجهی برای ظهور انصرافی نیست.

1.3وجه سوم: ظهور اطلاقی صیغه امر و جملات خبریه در مقام انشاء در وجوب

مرحوم آخوند فرموده است[1] اگر ظهور وضعی را انکار کردیم بعید نیست که ظهور اطلاقی را قبول کنیم و این ظهور قابل انکار نیست. مقتضای اطلاق صیغه( مقید نشدن به ترخیص در ترک نشده است) طلب وجوبی است.

ان قلت: اطلاق در جایی است که حکم را برای جامع ثابت کنیم مانند مطلق رقبه که شامل کافره و مومنه می‌شود و با اجرای مقدمات حکمت جامع رقبه ثابت می‌شود در حالی که در محل کلام با اطلاق طلب ایجابی را می‌خواهیم ثابت کنیم و این مطلب یک حصه خاصی است و مقتضای اطلاق نیست. حصه خاص با تمسک به اطلاق در جاهای متعارف متفاوت است

قلت: مرحوم آخوند فرموده است طلب وجوبی نیاز به قید ندارد بر خلاف طلب ندبی که نیاز به قید دارد.

1.3.1برهانی شدن کلام مرحوم آخوند توسط مرحوم آغا ضیاء

ایشان مدعی است[2] حقیقت طلب ایجابی طلب اکید است و شوق موکد است و اراده اکیده است در مقابل استحباب که فقط یک اراده وجود دارد. در وجوب تاکید تحدید اراده نیست بلکه از سنخ خود اراده است و مرتبه ی عالی اراده است و در مقام اثبات نیاز به بیان زائد ندارد بر خلاف استحباب که اراده به علاوه ی ترخیص در ترک است و ترخیص در ترک از جنس اراده نیست و در مقام اثبات نیاز به بیان زائد دارد پس ثبوتا وجوب قید زائد ندارد و اثباتا نیاز به بیان زائد ندارد ولی ندب قید زائد دارد فلذا در مقام اثبات نیاز به قید زائد دارد

این تحلیل می‌تواند توضیح کلام مرحوم آخوند باشد و ادعای ایشان را توضیح داده باشد. در حقیقت این بیان دلیل نیاز نداشتن وجوب به قید زائد است. و عالم ثبوت را تحلیل کرده است.

1.3.1.1عرفی نبودن ادعای مرحوم آغا ضیاء

ادعای مرحوم آغا ضیاء عرفیت ندارد. علاوه بر این مطلب نقطه نقض دارد طبق بیان ایشان در واجب الوجود نباید نیاز به قید واجب داشته باشد و هر وقت وجود گفته شود باید مراد واجب الوجود باشد زیرا واجب الوجود مرتبه قوی وجود است در حالی که این گونه نیست

1.3.1.1.1ارتکازی بودن ادعای مرحوم آخوند

به نظر ما ادعای مرحوم آخوند درست است و مقتضای اطلاق ( مقید به ترخیص به ترک نشد)به وسیله مقدمات حکمت وجوب است. و این ظهور قابل انکار نیست و اگر صاحب معالم نیز به این ظهور اشکال می‌کرد به خاطر مشکل پیدا کردن این ظهور بود و الا اصل ظهور را قبول داشت. و تقریب اطلاق نیز همین مطلبی است که مرحوم آخوند فرموده است و آن نیاز نداشتن اراده اکید به بیان زائد است.

1.3.1.1.1.1شاهد بر عرفی بودن ادعای مرحوم آخوند

شاهد اول بر این مطلب این است که که موالی برای این که وجوب را بفهمانند نیازی نیست که تصریح کنند به این که منظور من وجوب است بر خلاف عکس که عرفیت دارد اگر مولی اراده استحباب را کرد بگوید لازم نیست آن را انجام بدهید.

شاهد دوم ارتکاز مرحوم نائینی است که ایشان فرمود مقتضای عبودیت ما و مولویت خداوند این است که عقل حکم به وجوب می‌کند و مادامی که ترخیصی واصل نشود عقل حکم به وجوب می‌کند هر چند که ما قبول نکردیم که عقلی باشد بلکه وجوب مجعول شرعی است. اما تحلیل ایشان از اصل دلالت وجوب درست است.

این امر ارتکازی باعث شده است که گفته شود اگرمولی ندب را اراده کرده بود باید بیان می‌کرد. پس این اصل عقلایی مولی را از بیان زائد نسبت به وجوب بی نیاز می‌کند.

باید توجه شود که نتیجه مقدمات حکمت همیشه این مطلب نیست که مقتضای اطلاق جامع باشد بلکه گاهی اوقات نتیجه ی آن حصه خاصی است و با ضمیمه کردن( علاوه بر مقدمات حکمت عامه) این مقدمه که اصل عقلایی وجوب است نتیجه مقدمات حکمت ضیق می‌شود.

خلاصه:

1-اصل ظهور امر در وجوب مفروغ عنه است. اگر امری صادر شد و ترخیصی نیامد واجب است.

2-این وجوب یا عقلی است و یا مجعول شرعی است

3-اگر مجعول شرعی باشد یا از باب وضع است یا از باب انصراف و یا از باب اطلاق صیغه است

4-پس مجموعا چهار نحوه بیان بر وجوب وجود دارد.

1.4ثمره استفاده وجوب به بیانات مختلف

نسبت به ظهور اطلاقی و انصرافی ثمره ای وجود ندارد زیرا نتیجه این دو با هم مشترک است فلذا بحث ثمره نسبت به ظهور عقلی و وضعی و اطلاقی انصرافی است

1.4.1ثمره اول: صلاحیت قرینه شدن یا نشدن وحدت سیاق

اگر چند امر کنار یکدیگر وجود داشته باشد مثلا اغتسل للجمعه و اغتسل للاضحی و اغتسل للفطر و اذا مسست میتا فاغتسل و از خارج فهمدیم که چهار تا از آنها ندبی است حال می‌توان در موردی که قرینه نداشتیم حمل بر وجوب کنیم؟ کسانی که قائل به عقلی بودن وجوب هستند خیلی آسان حمل بر وجوب می‌کنند زیرا ترخیصی برای فلان مورد نیامده است و طبق این مبنا وحدت سیاق اصلا معنا ندارد.

اما بر مبنای کسانی که قائل به اطلاقی بودن وجوب هستند در این جا چون برای چهار تا ترخیص در ترک وارد شده است ممکن است گفته شود که برای پنجمی نیز صلاحیت قرینه وجود دارد که وجوب اراده نشده است و هکذا نسبت به ظهور وضعی( شبهه وحدت سیاق نسبت به اطلاقی بیشتر مطرح است). زیرا چهار مورد را در مجاز استعمال کرده است و شبهه وحدت سیاق نسبت به اخیری نیز جاری است فلذا مانع از ظهور وضعی می‌شود یا لا اقل آن را مجمل می‌کند

ادامه بحث در جلسه آینده خواهد آمد.


[2] آدرس را نیافتم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo