درس خارج اصول استاد مهدی گنجی
97/10/04
بسم الله الرحمن الرحیم
محتويات
1اوامر1.1صیغه امر
1.1.1جمله های خبریه در مقام انشاء
1.1.1.1ظهور جمله خبریه در وجوب و آکدیت آن
1.1.1.1.1بیان اول: قرینه خاصه در جمله خبریه
1.1.1.1.2بیان دوم: نیاز عدم وجوب به بیان زائد
1.1.1.2الغاء قید آکدیت از جمله خبریه در مقام انشاء
1.1.1.2.1الغاء آکدیت بر مبنای ابراز امر اعتباری
1.1.1.2.2الغاء آکدیت بر مبنای مشهور (غیر از آخوند)
1.1.1.2.3الغاء آکدیت بنا بر مبنای مرحوم آخوند
1.1.1.2.3.1ارتکاز بر اتحاد معنای جملات اخباری و انشائی
موضوع: جمله خبریه در مقام انشاء /صیغه امر /اوامر
خلاصه مباحث گذشته:
بحث در مورد جمله های خبریه ای بود که در مقام انشاء صادر شده اند. گفته شد به مشهور نسبت داده شده است که قائل به اجمال شده اند زیرا چنین جمله هایی ظهور در اخبار ندارند زیرا ممکن است کذب لازم بیاید فلذا باید معنای مجازی مراد باشد و چون معنای مجازی متعدد است( زیرا ممکن است طلب وجوبی باشد و یا طلب ندبی باشد و یا اصل طلب باشد) و اقرب به معنای حقیقی هم نداریم، جمله خبریه مجمل میشود زیرا ترجیح هر کدام بر دیگری ترجیح بلا مرجح است. مرحوم آخوند فرمود چنین جمله هایی ظهور در وجوب دارند که در این جلسه به بیان این مطلب پرداخته خواهد شد.
1اوامر
1.1صیغه امر
1.1.1جمله های خبریه در مقام انشاء
1.1.1.1ظهور جمله خبریه در وجوب و آکدیت آن
مرحوم آخوند فرموده است[1] جمله های خبریه ای که در مقام انشاء هستند ظهور در وجوب دارند بلکه نسبت به ظهور صیغه امر در وجوب، آکد است. اما به مشهور نسبت داده شده است که قائل به اجمال چنین جملاتی هستند. مرحوم آخوند به دو بیان مطلوب خود را اثبات میکند.
1.1.1.1.1بیان اول: قرینه خاصه در جمله خبریه
اولا جملات خبریه ای که در مقام انشاء هستند،در همان معنای موضوع له استعمال شده اند یعنی در ثبوت نسبت در قضیه موجبه و عدم ثبوت نسبت در قضیه سالبه استعمال شده اند مثلا (الجنب یغتسل) در ثبوت نسبت اغتسال برای جنب استعمال شده است ولی داعی انشاء است و داعی جزء موضوع له نیست.
و ثانیا منشا دلالت بر وجوب و آکد بودن این دلالت عبارت است از ثبوت نسبت در جمله خبریه که کاشف از عدم رضایت شارع به ترک است. آن قدر طلب اکید دارد نمیخواهد امر کند زیرا در امر کردن فرض این است که قبلا محقق نشده و میخواهد با امر محقق بشود. بر خلاف جمله خبریه که کاشف از حب اکید به صدور فعل از مامور است.فلذا دلالت بر وجوب چنین جملاتی نسبت به صیغه امر ابلغ است زیرا غیر از این که اراده امتثال کرده است آن را محقق و مفروغ عنه فرض کرده است. در عرف نیز این گونه است که بعضی اوقات مولی چند امر دارد ولی نسبت به یک فعل جمله خبریه میآورد و میگوید شما این کار را انجام میدهی. در این فقره ظهور قوی تری نسبت به تحقق فعل احساس میشود.
ان قلت: اگر جمله خبریه در ثبوت نسبت استعمال شده باشد ای چه بسا کذب لازم میآید زیرا گاهی اوقات در خارج محقق نمیشود.مثلا در الجنب یغتسل این گونه نیست که همه مکلفین غسل کنند.
قلت: کذب در جایی رخ میدهد که داعی حکایت باشد و در صورت عدم مطابقت کذب لازم میآید اما در جایی که به داعی انشاء باشد متصف به صدق و کذب نمیشود مانند سایر کنایات که مثلا گفته میشود (زید کثیر الرماد) کذبی نسبت به کثرت رماد و عدم آن لازم نمیآید زیرا به داعی جود گفته شده است فلذا اگر زید جود نداشته باشد کذب لازم میآید و لو این که خاکستر زیادی هم داشته باشد زیرا قصد حکایت نسبت به جود داشت.
1.1.1.1.2بیان دوم: نیاز عدم وجوب به بیان زائد
ظهور جمله خبریه در مقام انشاء در وجوب به خاطر اطلاق است زیرا جمله خبریه که استعمال شد در ابتداء مردد بین سه امر است طلب اکید و طلب خفیف و طلب جامع. و از طرفی طلب خفیف و جامع طلب نیاز به قرینه زائد دارند به خلاف طلب اکید که به خاطر مناسبت طلب اکید با ابراز تحقق نیاز به بیان زائد وجود ندارد و همین مناسبت مرجح است برای این که نیاز به بیان زائد نداشته باشد. ولی در طلب خفیف و جامع طلب این مناسبت وجود ندارد پس برای افهام آنها نیاز به بیان وجود دارد.
به عبارت دیگر: این که به مشهور اجمال را نسبت داده اند وجه اجمال این است معنای حقیقی که اراده نشده است و از طرفی معنای مجازی مردد بین سه امر است و هیچ کدام اقرب به معنای حقیقی نیست فلذا مجمل میشود اما مرحوم آخوند میفرماید معنای طلب اکید اقرب به معنای جمله خبریه است. وقتی گفته میشود (الجنب یغتسل) طلب اکید اقرب به معنای حقیقی است. بر خلاف طلب خفیف و جامع طلب که با معنای حقیقی مناسبت ندارد زیرا ثبوت نسبت با خفیف بودن طلب و جامع طلب مناسبت ندارد و نیاز به بیان دارد.
1.1.1.2الغاء قید آکدیت از جمله خبریه در مقام انشاء
مرحوم خویی[2] ظهور جمله خبریه در وجوب را قبول دارد و طبق مبنای خودش فرموده است هر کجا ترخیصی از جانب شارع نیامد وجوب فهمیده میشود اما این که آکد نیز باشد درست نیست و فرقی از این جهت بین جمله خبریه که مشترک بین مقام اخبار و انشاء است و بین صیغه امر که مختص به انشاء است، نیست.
1.1.1.2.1الغاء آکدیت بر مبنای ابراز امر اعتباری
بر مبنای ابراز، ادعای آکدیت در جمله های خبریه در مقام انشاء صحیح نیست. زیرا همان طوری که صیغه امر برای ابراز امر اعتباری است، جمله خبریه در مقام انشاء نیز برای ابراز امر اعتباری وارد شده است مثلا در هر دو اعتبار غسل بر ذمه مکلف است و تنها، چیزی که به وسیله آن ابراز شده است متفاوت است و هر دو شان ابراز دارند و مبرَز نیز واحد است
1.1.1.2.2الغاء آکدیت بر مبنای مشهور (غیر از آخوند)
بر مبنای تفسیری که مشهور (غیر از مرحوم آخوند) قائل هستند و میگوید جمله انشائیه و خبریه از جهت ایجاد و عدم ایجاد متفاوت است یعنی در مستعمل فیه جمله های انشائیه ایجاد دخیل است ولی در مستعمل فیه جمله های خبریه ایجاد دخیل نیست. بنا بر این با جمله الجنب یغتسل که در مقام انشاء صادر شده است همان چیزی را ایجاد میکند که با اغتسل که با صیغه امر ایجاد میکند بر خلاف جمله خبریه ای که در مقام انشاء نباشد و ایجاد در مستعمل فیه آن اخذ نشده است در چنین صورتی باز هم فرقی بین صیغه امر و جمله خبریه در مقام انشاء نیست زیرا در هر دو ایجاد نسبت طلبیه است.
1.1.1.2.3الغاء آکدیت بنا بر مبنای مرحوم آخوند
آکد بودن تنها بر مبنای مرحوم آخوند متصور است که البته مبنای ایشان نیز باطل است زیرا ایشان میگوید جمله خبریه در مقام انشاء همان ثبوت نسبت است و با جمله خبریه ای که در مقام انشاء نباشد فرقی ندارد فقط اختلاف آنها در داعی است بنا بر این مبنا اگر گفته شود (الجنب یغتسل) مفادش ثبوت اغتسال برای جنب کاشف از رضای اشد است و طلب آکد است زیرا ثبوت نسبت مناسبت زیادی با وجوب آکید دارد در حالی که این مبنا باطل است زیرا اگر بنا باشد جمله خبریه در مقام انشاء در همان معنایی باشد که در مقام اخبار است لازمه اش این است که صحیح باشد که هر جمله خبریه ای در مقام انشاء به جای انشاء استعمال شود چون معنای آنها واحد است مثلا به جای (الجنب یغتسل) باید بتوان گفت (الجنب اعاد). و به جای (قم) باید صحیح باشد که گفته شود (زید قائم) در حالی که این استعمال به جای یکدیگر صحیح نیست و فقط جمله خبریه مشتمل بر فعل مضارع میتواند در مقام انشاء قرار بگیرد فلذا کشف میشود که جمله خبریه با جمله انشائیه متفاوت است و حاکم به این تفاوت طبع است. حال که معنای آنها متحد نبود پس استعمال جمله خبریه در انشاء مجازی است فلذا بعضی از مجاز ها را طبع قبول میکند مانند استعمال صیغه مضارع در مقام انشاء. و در بعضی قبول نمیکند مانند استعمال ماضی در مقام انشاء. بر خلاف این که معنای حقیقی جمله انشائیه و خبریه متحد باشند که دیگر ربطی به طبع ندارد و باید در همه جا استعمال یکی به جای دیگر صحیح باشد در حالی که این گونه نیست.
از جمله منبهاتی که معنای الجنب یغتسل اخباری و الجنب یغتسل انشائی از نظر معنا متفاوت است نحوه ادای آنها است که در جایی که قصد حکایت است با رخوت گفته میشود و در انشائی با تاکید و شدت ابراز بیان میشود.
1.1.1.2.3.1ارتکاز بر اتحاد معنای جملات اخباری و انشائی
ادعای مرحوم آخوند اقرب به ذهن است که اخبار و انشاء از دواعی هستند و در مستعمل فیه دخیل نیستند مثلا در بعت اسناد بیع به فاعل است حال یک بار به داعی انشاء گفته میشود و یک بار به داعی اخبار و حکایت از واقع،گفته میشود. فلذا ارتکاز بر اتحاد معنای بعت در اخبار و انشاء است.
اما نقض مرحوم خویی که عمده بحث نیز همین مطلب است در جلسه آینده خواهد آمد.