< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

97/07/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: امر سوم از مقدمات بحث مشتق /مشتق /مقدمات علم اصول

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه قبل گفته شد یکی از ارکان تحریر محل بحث جری مبدا بر ذات است که اگر مبدائی این خصوصیت را نداشته باشد بحث مشتق در ان جاری نیست فلذا مصادر مزید و افعال خارج از بحث مشتق هستند چون بین ذات و مبدا حمل و این همانی است حاصل نمیشود و نمیتوان گفت که زید زدن است پس مصادر و افعال از بحث خارج هستند. به مناسبت مرحوم اخوند وارد بحث ادبی شدند و ادعای ایشان این بود که در مدلول افعال زمان دخلی ندارد و یک سری نقوضی را در صورت دخل زمان در مدلول فعل مطرح کردند و در نهایت فرمود چه چیزی باعث میشود که فعل ماضی از مضارع جدا شود؟ ایشان در تقریرات فرمودند در ماضی دلالت بر مجرد وقوع فعل از فاعل قبل از تکلم و خبر میدهد و در مضارع دلالت بر مجرد وقوع فعل از فاعل بعد از تکلم میدهد

 

1مشتق

1.1اقتران افعال به زمان به نظر نحویون

بحث در بیان مفاد افعال بود نحویون فرق بین اسم و فعل را در این مطلب میدانستند که در اسماء زمان اخذ نشده است و قابلیت انطباق با همه ازمنه را دارند مثلا ضارب قابلیت انطباق بر حال و گذشته و اینده را دارد ولی در افعال اقتران به زمان اخذ شده است اقتران به زمان گذشته در فعل ماضی و اقتران به زمان حال و استقبال در مضارع اخذ شده است

1.1.1عدم اقتران افعال به زمان از نظر مرحوم اخوند

مرحوم اخوند فرمود است( معظم این مطالب در تقریرات درس خارج ایشان گفته شده است که هنوز چاب نشده است) که این مطلب درست نیست و استشهاد ایشان به مواردی است که در ان ها زمان اخذ نشده است و در عین حال احساس مجازیت هم نمیکنیم وحقیقت است در حالی که اگر اقتران به زمان در افعال اخذ شده بود باید این استعمالات مجاز باشند. مانند استناد فعل به زمان و مجردات. که زمان در انها معنا ندارد و یا بعت در مقام انشا که زمان ندارد یا در فعل مضارع مثلا گفته میشود یعلم الله که زمان در ان اخذ نشده است پس کشف میشود که زمان جزء مدلول افعال نیست. و کثرت استعمال در جایی که فعل مقترن به زمان نیست کاشف از حقیقت است.

1.1.1.1دو موید برای عدم اقتران فعل به زمان

موید اول: گاهی اوقات ماضی استعمال شده است و از ان مضارع اراده شده است مثلا جائنی زید و هو یضحک. یعنی همان دیروز میخندید که مضارع است ولی در زمان گذشته است

اینکه گفته است موید است معلوم است که مشکلی دارد و ممکن است جواب داده شود که مراد از زمان ماضی اعم است چه زمان ماضی حقیقی و چه زمان ماضی بالاضافه. یعنی نسبت به امدن میخندید و خندیدن بعد از امدن بودن است.

موید دوم: اگر بنا باشد مضارع زمان حال یا استقبال در ان اخذ شده باشد درست نیست چون جامع بین ان دو تصویر نمیشود.

ممکن است جواب داده شود که فعل مضارع دو وضع دارد و مشترک لفظی است و اینکه مشکلی ندارد.

1.1.1.1.1فارق بین ماضی و مضارع بنا بر مسلک عدم اقتران افعال به زمان

اگر بنا باشد که اقتران به زمان جزء موضوع له ماضی و مضارع نباشد پس فارق به بین ماضی و مضارع چیست؟

جواب: اولا اشتراک انها در این است که ماضی و مضارع برای نسبت ماده به فاعل وضع شده اند و معانی حرفیه دارند. (در مقابل مصدر که برای صدور حدث از فاعل است.) ثانیا این نسبتها خصوصیت خاصه ای دارند که با هم فرق میکنند. در کفایه این خصوصیت را توضیح نداده اند و در تقریرات نیز مندمج مطلب را بیان کرده است.

1.1.1.1.1.1فارق وجود نسبت تحققیه و ترقبیه

بعضی گفته اند که ان خصوصیت این است که در ماضی نسبت تحققیه است یعنی قبلا تحقق یافته است و مضارع برای نسبت ترقبیه وضع شده است یعنی هنوز محقق نشده است در اینده انتظار میخواهد محقق بشود.

1.1.1.1.1.1.1لازمه ادعای مذکور تکرار معنا در بعضی از موارد

لازمه این توضیح خصوصیت این است که در بعضی از جملات دو بار معنا تکرار شده باشد مثلا اترقب ان تاکل.... که دو بار معنای ترقب تکرار شده است در حالی که خلاف وجدان است.

1.1.1.1.1.2فارق: نسبت سبق و لحوق

بعضی گفته اند که منظور از هیئت ماضی نسبت ماده به فاعل که قبل از تکلم محقق شده است و در هیئت مضارع نیز نسبت ماده به فاعل بعد از زمان تکلم است پس همان سبق و لحوق فارق است.

1.1.1.1.1.2.1ایجاد تکرار معنا در بعضی موارد

در بعضی موارد همین سبق و لحوق هم مشکل دارد مانند سبق الکلام که اگر معنای سبق در ان نهفته باشد باید دو بار معنای سبق به ذهن بیاید در حالی که درست نیست

1.1.1.1.1.3عدمی بودن معنای مضارع و وجودی بودن معنای ماضی

استاد میفرماید: این توضیحات همه به یک مطلب میخواهند اشاره کنند و عبارات متفاوت است و ادعای مرحوم اخوند درست است ولی در مقام بیان ان خصوصیت ضیق خناق است و نمیتوان ان را درست بیان کرد مثلا در فارسی در رابطه با ماضی میگویند زده است و برای مضارع میگویند میزند حال شما در ارتکازتان فکر کنید که بین این دو چه فرقی است؟ در ماضی خبر از این مطلب میدهد که از قوه به فعل رسیده است و از عدم به وجود امده است یا در مضارع میخواهد حکایت کند از هنوز از مرحله عدم به وجود نیامده است سبق و لحوق و تحقق را کنار بگذارید این کلمات الفاظ است و نقض دارد ولی واقع نقض ندارد و قصد حکایت و انشا از مدلول خارج است شما نفس بعت را در نظر بگیرید که میگوید این نسبت محقق شده است و شما انتظار ان را نکشید

به نظر ما مضافا به موارد نقضی که مرحوم اخوند ارائه کرد، از افعال زمان به ذهن نمیاید و از زمان غافل هستیم و متفاهم عرفی از افعال نسبت ماده به فعل است منتها در عربی هیئت ها نیز فرق میکند ولی در فارسی خود الفاظ نیز فرق میکنند.

1.1.1.1.1.4نتیجه گیری

بنا بر ادعای مرحوم اخوند فرق بین اسم و فعل این است که ان خصوصیت در نسبت ماده به فاعل وجود دارد که این خصوصیت در اسم نیست. البته این بحث استطرادی بود که ربط ان به محل بحث عبارت بود از اینکه ادعا این بود که افعال خارج از محل بحث هستند چون حمل بر ذات نمیشوند خصوصا بنا بر ادعای نحویون که زمان در افعال اخذ شده است که مثلا درماضی زمانش گذشته است و دیگر بحثی نیست ولی این ادعا اشتباه است که به این مناسبت وارد بحث زمان در افعال شد.

1.1.2فرق بین اسم و حرف

مرحوم اخوند میفرماید[1] از باب اطراد در استطراد بحث میشود که بین اسم و حرف در چیست؟ که ما از ان بحث نمیکنیم و تطویل بلا طائل است.

1.1.3حکم فقهی مترتب بر ظهور افعال در احداثیت ماده

مرحوم خویی میفرماید[2] ظهور افعال در احداث ماده است چناچه همگی میگویند ظهور جمله اسمیه در فعلیت و حال است فلذا در افعال گفته میشود اینکه در جنب گفته میشود غسل کند یا در محدث میگویند وضو بگیرد پس اگر کسی در زیر دوش حمام در حال دوش گرفتن و تمام بدنش زیر اب است در همان وقت نیت غسل میکند در اینجا مرحوم خویی میفرماید این غسل درست نیست چون احداث در ان نیست بلکه باید کنار بکشد بعد نیت بکند. شاهدش این است که اگر در سجده نماز ایه سوره سجده دار واجب خوانده شد نمیتوان در ادامه سجده نیت سجده ایه سوره سجده دار واجب کند چون احداث نشده است. ادامه بحث در جلسه اینده

 


[2] در کتاب های اصولی ایشان ادرس را پیدا نکردم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo