< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد مهدی گنجی

97/02/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بررسی کلام مرحوم اخوند /مقدمه نهم: حقیقت شرعیه /مقدمات علم اصول

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه گذشته وارد بحث از مقدمه نهم از مقدمات علم اصول شدیم بحث در مورد حقیقت شرعیه است که عبارت است از اینکه در زمان پیامبر صلوات الله علیه در بعضی از معانی لغوی دخل و تصرف شده است بعد مرحوم اخوند دو نوع وضع تعیینی فرمودند یکی اختصاص لفظی به یک معنایی و دیگر استعمال لفظ به داعی اختصاص است و این نوع وضع در زمان پیامبر ممکن بوده است بعد مرحوم اخوند فرمود تبادر و عدم مناسبت معنای لغوی و شرعی حاکم به وجود حقیقت شرعیه است.

 

1حقیقت شرعیه

1.1وجود حقیقت شرعیه بنا بر اختراع معانی ازطرف شارع

بحث در حقیقت شرعیه بود که ایا در معانی مخترعه وضع جدیدی صورت گرفته است؟ مرحوم اخوند فرمود ما حقیقت شرعیه داریم دلیل ایشان تبادر و تایید به عدم علاقه بین معنای لغوی و معنای جدید بود.[1] در ادامه ایشان فرموده است که این مطالب بنا بر این است که این معانی مخترعه باشد و اما اگر گفتیم این معانی مخترعه شارع نیست بلکه در ادیان سابقه اختراع شده است چنانچه ظاهر بعضی از ایات قران است مانند «کتب علیکم الصیام کما کتب......»[2] و این عناوین در ادیان سابقه است. بنا بر این که در شرعیت اسلام مخترعه نباشند هر چند که یک سری تغییراتی در انها حاصل شده است ولی این تغییرات چون جزئی است موجب تبدل ماهیت نمیشود همان طوری که در شریعت اسلام به اختلاف افراد ماهیت ها نیز به صورت جزئی تغییر میکند ولی پیامبر به دوال دیگری این جزئیات را بیان کرده است. پس اگر بگوییم که این عناوین مخترع شرع اسلام نیست پس حقایق لغویه هستند و توسط شرع اسلام وضعی صورت نگرفته است. ما این گونه معنا میکنیم که منظور از حقایق لغویه این است که همان معانی که در زمان متدینین به همان ادیان سابقه است تا اشکالی به مرحوم اخوند پیش نیاید.

اگر این احتمال داده شد که شاید این عناوین حقایق لغویه شد دیگر تبادر و تایید به عدم مناسبت بین معنای لغویه و شرعی درست نیست شاید شارع مقدس به تبع متدینین ان ادیان این معانی را استعمال میکرده است و شاید همان معانی قدیمی تبادر میکرده است.

1.1.1مشکل بودن اثبات حقیقت شرعیه حتی بنا بر عدم احتمال حقیقت لغویه

بعد ایشان فرموده است[3] که اگر این احتمال نباشد و معانی مخترعات شرع اسلام باشد حقیقت شرعیه به این معنا که شارع وضع تعیینی یا وضع تعینی انجام داده باشد سخت است و قابل اثبات نیست چون شاید شارع دراین معانی انها استعمال نکرده است و به دوال دیگری این معانی جدید را فهمانده باشد. نهایت چیزی که میتوان اثبات کرد همان حقیقت متشرعه است و در اثر کثرت استعمال تابعین و پیامبر حقیقت متشرعه در معنای جدید پیدا شده است اما اینکه خود پیامبر وضع کرده باشد یا وضع تعینی کرده باشد قابل اثبات نیست.بعد ایشان وارد ثمره بحث شده است.

1.1.1.1اثبات حقیقت متشرعه در زمان قبل از صادقین علیهما السلام در تقریرات

تا به اینجا معلوم شد که حقیقت شرعیه را نمیتوان اثبات کرد و ظاهر کلام ایشان این است که با غمض نظر از احتمال حقیقت لغویه، حقیقت متشرعه ثابت میشود ولی با وجود این احتمال که ان را نفی نکرده است دیگر نمیتوان حقیقت شرعیه را اثبات کرده است. اما در تقریرات فرموده است که با وجود این احتمال به طور طبیعی ان اضافات و جزئیات با قرینه صورت گرفته است ولی بعد ها دیگر به ان قرینه ها نیازی پیدا نشد چون انس زیادی بین انها پیدا شد در زمان قبل از صادقین علیهما السلام بدون قرینه ان معانی شرعیه به ذهن میاید و حقیقت متشرعه به این نحو قابل اثبات است.

1.1.1.1.1خلاصه کلام مرحوم اخوند در کفایه و تقریرات

یک احتمال این است که این الفاظ مخترعه نباشند و زیادی در انها صورت نگرفته است بنا بر این واضح است که حقیقت شرعیه رخ نمیدهد ولی قطعا بر معانی قدیمی چیزهایی اضافه شده است و تغییری پیدا شده است. و احتمال دوم این است که بین معانی شریعت مسیحی مثلا و اسلام دو ماهیت کاملا مختلف است پس این معانی کلا مخترع شارع است بنا بر این حقیقت شرعیه تمام است منتها این که ماهیت اعمال ما با ماهیت اعمال انها دو تا بودن است قابل اثبات نیست. حال اگر تردید داشتیم در اینجا مرحوم اخوند گفته است که سه مرحله دارد یکی حقیقت شرعیه شدن در لسان خود پیامبر. و دیگری حقیقت متشرعه در همان صدر اول زمان پیامبر و اصحاب به نحو وضع تعینی. و سوم اینکه حقیقت متشرعه به ضم کثرت استعمال تا قبل از زمان صادقین علیهما السلام. مرحوم اخوند فرموده است که حقیقت متشرعه در زمان پیامبر بعید نیست منتها با غمض عین از ان احتمال که در تقریرات فرموده است که حتی با غمض ان احتمال حقیقت شرعیه و متشرعه در زمان پیامبر قابل اثبات نیست. ولی در زمان صادقین حقیقت متشرعه صورت گرفته است. این تمام کلام مرحوم اخوند در این بحث بود.

1.2جهاتی از بحث در کلام مرحوم اخوند

1.2.1جهت اول: وضع به استعمال ممکن است یا نه؟

مرحوم اخوند در مقدمه بحث فرمود وضع به دو نحو ممکن است یکی به جعل اختصاص و دیگر به استعمال است و عرض شد که از این مقدمه میخواهد به این مطلب برسد که رفع استبعاد وضع به صورت جعل اختصاص کند. اینکه وضع به استعمال ممکن است یا نه؟ بحث طویلی شده است مرحوم نائینی فرموده است[4] که وضع به استعمال معقول نیست چون که حقیقت استعمال این است که لفظ در معنا فنا میشود ومهم معنا است و چه بسا تکلم به الفاظ میشود ولی التفات به الفاظ نیست چون نظر به لفظ الی است در باب استعمال لحاظ لفظ الی است در حالی که در باب وضع نظر به لفظ استقلالی است و به لفظ نظر میشود وقتی اسم بچه ها وضع میشود درباره لفظ گفتگو میشود و ممکن نیست که در وقت واحد به کلمه هم نظر الی باشد و هم استقلالی باشد و اجتماع دو لحاظ الی و استقلالی محال است.

1.2.1.1جواب مرحوم نائینی

اینکه ایشان فرموده است که وضع استعمالی محال است خلاف وجدان است. اینکه ایشان میفرماید نظر به لفظ همیشه الی است درست نیست وقتی شخص که سخنرانی میکند به الفاظ فکر میکند و خیلی از خطبه ها به لفظ اهتمام شدید دارد عیبی ندارد که انسان هم استعمال بکند لفظی را و هم وضع صورت بگیرد.

1.2.2جهت دوم: حقیقی بودن وضع استعمالی

اینکه مرحوم اخوند در وضع استعمالی با مشکل رو برو شد و فرمود که در وضع استعمالی نه استعمال حقیقی است و نه مجازی. گفته میشود که استعمال به هدف وضع استعمال حقیقی است زیرا استعمال حقیقی یعنی استعمال لفظ در معنای موضوع له است و در اینجا همین ملاک وجود دارد و دلیلی نداریم که حتما باید قبلا وضعی صورت گرفته باشد و لازم نیست که قبل از استعمال موضوع له صورت گرفته باشد فلذا اینکه مرحوم اخوند خودش را گرفتار کرده است و بعد فرموده است نه حقیقی است و نه مجازی.

1.2.3جهت سوم: عدم صحت ادعای تبادر و عدم علاقه بین معانی لغویه و شرعیه در کلام اخوند

مرحوم اخوند در صدر کلامش فرمود که حق این است که حقیقت شرعیه داریم به ضمیمه ذیل کلام ایشان که فرمود اگر احتمال حقیقت لغویه بدهیم این حرف درست نیست صدر کلام ایشان را مقید میکنیم که اگر احتمال حقیقت لغویه ندهیم حق این است که حقیقت شرعیه داریم به دلیل تبادر و تایید به عدم مناسبت بین معانی

ما سوال میکنیم که این تبادر از کجا امده است؟ و زمانی که پیامبر صحبت میکرده است اصحاب ان معنانی مخترعه به ذهن انها امده است از کجا این مطلب با تبادر اثبات میشود؟ اگر منظور تبادر الان است که به درد زمان قدیم نمیخورد چون با حقیقت شرعیه نیز سازگار است و اگر تبادر زمان قدیم را میگویید که مثبت ندارد شاید پیامبر این معانی را اختراع کرد و با قراین و دوال دیگری انها را به کار برد و ارام ارام در زمان های بعدی حقیقت متشرعه پیدا کرده است.

همان طور تایید به عدم علاقه بین معانی لغویه و شرعیه درست نیست زیرا شاید در همان زمان صدر اسلام علاقه ای بوده است مثلا معنای صوم امساک است و پیامبر ماهیت جدیدی اورده است و به صورت مجازی ان را استعمال کرده است و علاقه ان هم امساک به این نحواست خود مرحوم اخوند در تقریرات این تایید را قبول نکرده است خصوصا بنا بر

1.2.4دلیل مرحوم اغا ضیا برای اثبات حقیقت شرعیه

مرحوم اغا ضیا دلیل سومی اورده است و فرموده است که بنا بر مخترعه بودن حقیقت شرعیه ثابت میشود به دلیل سیره عقلاء به طور طبیعی وقتی یک معنای جدیدی را اختراع میکنند یک لفظ جدید برای ان انتخاب میکنند اگر نگوییم اختراع میکنند. که در بحث اینده خواهد امد

 


[2] سوره بقره ایه ه183.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo