< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

98/02/25

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: وقت فضیلت نماز عصر /اوقات الصلوات /الصلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به بیان وقت فضیلت نماز عصر پرداختند که در این جلسه به تکمله ی همان بحث پرداخته می شود.

1بررسی ابتدای وقت فضیلت ظهرین

بحث در مسئله ی پر مناقشه ای بود که وقت فضیلت ظهرین از چه زمانی شروع می شود و تا چه زمانی ادامه دارد؟ بحث در مبدأ بود که نماز ظهر و عصر را از این جهت مورد بحث قرار دادیم. نکته ای که از جلسه قبل می ماند این است که ما گفتیم روایات قامه ی و قامتان یا معنایش ذراع و ذراعان است و تعارضی با سابق ندارد، یا اگر ظاهرش هم قامه باشد ظهور روایات قبلی اقوی است و حمل بر ذراع و ذراعان می کند که نسبت به قامه ی انسان محاسبه می شود. یعنی گاهی امام علیه السلام به جای اینکه تعبیر به ذراع کند، از قامه ی استفاده کرده است. اینکه در روایات آمده است که کانت قامه ی رسول الله ذراع، می توان مبرر اطلاق ما باشد که از به اندازه ی ذراع گاهی تعبیر به قامه ی می کردند. در آن روایات دیگر آمده است که پیامبر اکرم به اندازه ی ذراع نماز می خوانده است. برخی نیز این روایات را حمل بر تقیه کرده اند که محقق خویی می فرمایند این حمل وجهی ندارد.

1.1بررسی خلاف مشهور بودن حمل قامه ی بر ذراع

فقط نکته ای که می ماند این است که نتیجه ی این کلام خلاف مشهور می شود. مشهور مثل و مثلان را مطرح کرده اند در حالی که طبق این معنا ذراع و ذراعان را باید قبول کرد. صاحب جواهر فرموده است شهرت عظیمه است که مثل و مثلان را قائل اند. لذا این معنایی که ما کردیم معرض عنه خواهد شد و اعراض مشهور را نیز ما قبول داریم.

جواب از این شبهه این است که صغری را قبول نداریم. اینکه صاحب جواهر و سید گفته اند مثل و مثلان مشهور هستند را مورد مناقشه قرار می دهیم. صاحب مفتاح الکرامه ی فرموده است که مثل و مثلان را جمعی گفته اند و تعبیر مشهور را به کار نبرده است. داستان مثل و مثلان را که مطرح کرده اند برای اصل وقت بوده است و ارتباطی به وقت فضیلت ندارد. مرحوم صاحب شرایع نیز این اقوال را در اصل وقت ذکر کرده است و در نهایت فرموده است که نزد من این وقت ها برای اصل وقت نیست، بلکه برای فضیلت است. لذا در شرایع نیز بحث همینطور آمده است که مثل و مثلان در ردیف قدم و اربعه ی أقدام آورده است برای مضطر و ومختار نسبت به اصل وقت و در آخر همه را حمل بر وقت فضیلت کرده است.

1.2بررسی مشکله ی تنافی روایات ذراع با روایات افضلیت اول الوقت

بحث به اینجا رسید که ما در حل مشکله، روایات قامه ی را نجات دادیم ولکن باز مشکله به حال خود باقی است. مشکله این بود که ظاهر برخی از روایات این است که وقت عصر بعد از قامه ی شروع می شود، ما گفتیم بعد از قامه ی یعنی بعد از ذراع، این مطلب با آن روایاتی که اول وقت را افضل می دانست و هر چه نزدیک زوال باشد افضل است منافات دارد. علاوه بر اینکه مقتضای برخی از روایات دیگر نیز همین نتیجه ی جمعی است که ما گرفتیم. به عنوان مثال روایاتی که پنج وقتی را می گفت، مقتضای ظاهرش همین است که اول وقت فضیلت عصر از هنگام زوال نیست. روایات دیگری که در باب استحاضه آمده بود که «توخر الظهر و تعجل العصر»[1] را آورده بود نیز دال بر همین مطلب است. اگر قرار بود وقت فضیلت عصر نیز از زوال شروع شود توخر الظهر و تعجل العصر معنا ندارد. بنابراین روایات دیگری نیز موجود است که وقت عصر را از زوال نمی دانند و از ذراع را مطرح می کنند. مانند روایاتی که فعل النبی را بیان می کرد. ما آن روایات را نسبت به ظهر گفتیم شاید توجیهش این بوده است که پیامبر صبر می کرد که مردم بیایند و جمع شوند، یعنی برای اهتمام به نماز جماعت بوده است ولی اینکه ایشان نماز عصر را عند الذراعین می خواندند این توجیه آنجا معنا ندارد. به ذهن می زند که فضیلت نماز عصر بعد از ذراع است و قبل از آن نیست. همانطور که روایات ذراع و ذراعین نیز مفادشان این بود که می گفت ظهر را عند الذراع بخوان و عصر را عند الذراعین، زوال را نفی می کردند.

1.2.1بیان محقق حکیم رحمه الله در جمع بین روایات

تمام این روایات، تنافی دارند با روایاتی که می فرمود «أول الوقت افضلهما»، یا می فرمود که قدم و قدمین أحب إلیّ، یا می فرمود که اول وقت افضل است و تاخیر به خاطر خواندن نافله است. لذا برخی مانند محقق حکیم رحمه الله فتوا داده اند که وقت فضیلت عصر از ذراع شروع می شود. این روایات را چگونه می توان با هم جمع کرد؟

در جمع این روایات گفته شده است که روایاتی که دال بر افضلیت اول وقت است، حمل می کنیم بر عنوان ثانوی، و روایات ذراع را حمل می کنیم بر عنوان اولی؛ یعنی عنوان اولی این است که وقت فضیلت عصر از بعد از ذراع شروع می شود، ولی به عنوان ثانوی از باب اینکه تعجیل الی الخیر است اول وقت بودن را مطرح کرده اند. یعنی شارع مقدس برای هردو فضیلت قرار داده است. شخص می تواند تعجیل کند و از باب تعجیل به ثواب برسد، همچنین می تواند به تاخیر بیندازد تا ذراع تا به ثواب وقت فضیلت اولی برسد. مضافا اینکه سارعوا إلی مغفره ی من ربکم و فاستبقوا الخیرات می تواند مویدی برای این وجه باشد، خصوصا اینکه خود روایاتی که اول وقت را مطرح کرده اند به این وجه اشاره می کنند که تعجیل الی الخیر است.

سوال نشود که کدام افضل است، هر کدام را انجام دهد افضل را انجام داده است و شارع این لطف را کرده است برای توسعه در افعال مکلفین؛ روایات اهل بیت این مطلب را می رسانند و هیچ مشکلی هم در آن نیست.

روایتی که اشاره به استحباب اول وقت بودن به دلیل تعجیل کرده است عبارت است از:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع اعْلَمْ أَنَّ أَوَّلَ الْوَقْتِ أَبَداً أَفْضَلُ فَعَجِّلِ الْخَيْرَ مَا اسْتَطَعْتَ وَ أَحَبُّ الْأَعْمَالِ إِلَى اللَّهِ مَا دَاوَمَ عَلَيْهِ الْعَبْدُ وَ إِنْ قَلَّ»[2] .

محقق حکیم این جمع را یکی از وجوه جمع قرار داده است لکن شبهه ای در ذهن ایشان بوده است و آن اینکه این همه روایاتی که تاکید بر ذراع و ذراعان می کند، نمی توان گفت که از باب تعجیل مستحب باشد. ایشان فرموده است این مطلب معارضه را حل نمی کند. حضرت وقت تعیین کرده است که در آن وقت خوانده شود، بعد بیاید بگوید که زود تر هم خواندید مستحب است؟ اینگونه قابل التزام نیست. محقق حکیم این جمع را اینگونه شبهه کرده است لکن برخی از معلقین این جمع را قبول کرده اند. محقق حکیم بعد از عدم قبول این جمع و عرفی ندانستن آن، جمع دیگری را ارائه می دهد بدین بیان که روایات اول وقت را حمل بر جایی کنیم که از باب اینکه ممکن است اتفاقا در وقت خود نتواند بیاورد، در اول وقت به جا آورد. مثلا خوف دارد که بعدش نتواند به جا آورد[3] . شاهدی که ایشان ذکر می کند مفاد روایت امام رضا علیه السلام است که فرمودند اول وقت به جا آور زیرا نمی دانی که بعد از آن چه اتفاقی می افتد:

« أَحْمَدُ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ قَالَ قَالَ الرِّضَا ع يَا فُلَانُ إِذَا دَخَلَ الْوَقْتُ عَلَيْكَ فَصَلِّهِمَا فَإِنَّكَ لَا تَدْرِي مَا يَكُونُ»[4]

سند این روایت نیز صحیحه است و مشکلی ندارد. تعلیقه ی محقق حکیم رحمه الله بدین شرح است:

« و الأقرب أن يكون من القدمين إلى الأربع بالنظر إلى الوقت، و قد يكون التعجيل أفضل بعنوان آخر»[5] .

1.2.2مناقشه در بیان محقق حکیم

در ذهن ما این است که حمل روایاتی که می گوید اول وقت بخوان، اینکه این ها را حمل بر مواردی کنیم که به صورت اتفاقی شخص نتواند بعد از ذراع بخواند، عرفی نیست. روایت می فرماید إن اول الوقت أبدا أفضل، چگونه این روایت را حمل بر موارد خوف و غیره کنیم؟ تعجب است که چرا محقق خویی رحمه الله به راحتی از کنار این مسئله ی که اصلا صاف نیست گذر کرده است. ما اصل اینکه مسئله دارای اشکال است را از محقق حکیم قبول داریم ولی آخرین حمل مطرح شده در کلمات ایشان را عرفی نمی دانیم.

1.2.3بیان استاد در حل تناقی بین روایات

به نظر ما راه حل این مشکله همین عنوان اولی و ثانوی است. یعنی اگر آخر الأمر راه جمعی بخواهد مطرح شود همان است که بگوییم که به عنوان اولی وقت فضیلت عصر همان ذراع است و به عنوان ثانوی و از باب تعجیل از زمان زوال است. این نکته را هم اضافه می کنیم که این جمع محتمل در نماز ظهر نیز می باشد. یعنی ممکن است کسی در نماز ظهر هم همین وجه جمع را ارائه بدهد. اینکه نماز ظهر از اول وقت افضل است به عنوان ثانوی باشد ولی وقت فضیلت آن ذراع باشد، یعنی همانگونه که پیامبر اکرم نیز گاهی اینگونه می خواندند. البته این وجه جمع در ظهر فقط به عنوان احتمال است. ما در بحث ظهر اینگونه جمع کردیم که وقت فضیلت ظهر از اول زوال است و تاخیر آن فقط به دلیل خواندن نافله است. یعنی نافله مزاحم است و تا ذراع حق دارد کسی که نوافل را بخواند لذا ذراع که شد دیگر افضل خواندن ظهر است ولو اینکه نافله را نخوانده باشد. ولی عرض مان در این جلسه این است که می توان همین وجه محقق حکیم در عصر را به عنوان یک احتمال برای ظهر نیز مطرح کرد. البته ما مزاحمت نافله را نسبت به اول وقت قبول کردیم، بنابراین در نماز ظهر تعجیل الی الخیر بدینگونه است که بعد از خواندن نافله بلافاصله نماز ظهر را بخواند. اگر هم قرار است که نافله را نخواند، تعجیل به آن است که اول زوال نماز ظهر خود را به جا آورد.

بنابراین تاکنون نتیجه ی بحث این شد که فرمایش سید که فرموده است وقت فضیلت ظهر از زوال است، گفتیم هم توقیت آن از زوال باشد بعید نیست و هم اینکه تعجیل آن از زوال باشد بعید نیست. اینکه فرموده اند نماز عصر از زوال است، محقق خویی توقیت را بحث نکرده است ظاهرش این است که توقیت آن از زوال است ما این نکته را قبول نکردیم، ما حرف محقق حکیم را قبول کردیم که فضیلت توقیتی شروعش بعد از ذراع است لکن از این نظر کلام سید درست است که شروع نماز عصر از زوال، وقت فضیلت تعجیلی است که به دلیل تعجیل الی الخیر قرار داده شده است. یعنی به عنوان ثانوی از زوال وقت فضیلت آن شروع می شود. کلام مرحوم سید اینچنین است:

« و وقت فضيلة الظهر من الزوال إلى بلوغ الظل الحادث بعد الانعدام أو بعد الانتهاء مثل الشاخص وقت فضيلة العصر من المثل إلى المثلين على المشهور و لكن لا يبعد أن يكون من الزوال إليهما»[6]

نکته ی آخر اینکه با تمام این بیانات، اینگونه حمل کردن روایات بر عنوان اولی و ثانوی دلچسب نیست. گرچه بهترین جمع ممکن همین جمع است. اگر قرار باشد جمع نکنیم نوبت به کلام صاحب حدائق می رسد که تمام روایات ذراع و قدم را حمل بر تقیه کرده است. مناقشه ی این حمل این است که حمل این همه روایات بر تقیه بسیار مستبعد است. ما می گوییم بالأخره باید این روایات را جمع کرد که بهترین جمع همان جمعی بود که ذیل کلام محقق حکیم رحمه الله بیان کردیم. اینکه بخواهیم این همه روایات را به تعارض و تساقط بکشانیم بعید است.

هذا تمام الکلام فی مبدأ وقت الفضیله ی للظهرین و سنبحث غدا فی انتهاء وقت فضیله ی الظهرین إنشالله.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo