< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

98/02/03

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: بررسی انتهای وقت نماز مغرب /اوقات الصلوات /الصلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به بیان ابتدای وقت نماز مغرب پرداختند که بحث قابل توجهی هم نداشت. در این جلسه به بررسی انتهای وقت نماز مغرب می پردازند که دارای روایات متواتر و مختلفه است.

1بررسی انتهای وقت نماز مغرب

بحث در انتهای وقت مغرب بود که عرض کردیم اختلافی است. مشهور انتهای آن را نصف شب می دانند و برخی مانند شیخ مفید و شیخ طوسی با این قول مخالفت کرده اند لذا شهرت در آن خیلی واضح نیست.

مهم أدله ای است که برای این قول اقامه شده است. دلیل بر امتداد تا نیمه شب آیه ی شریفه و بعضی از روایات است به ضم این نکته که دلیلی که مخالفین اقامه می کنند قاصر است.

1.1لزوم بحث در دو مرحله

بنابراین در دو مرحله باید بحث شود:

مرحله ی اول: دلیل امتداد تا نیمه شب که این مرحله بحث در مقتضی است.

مرحله ی دوم: بررسی أدله ی مخالفین که مرحله ی مانع است.

1.1.1مرحله ی أول: أدله ی قائلین به نیمه شب

1.1.1.1دلیل أول: آیه شریفه

برخی به آیه ی شریفه استدلال کرده اند که در جلسه گذشته بیان شد. این آیه چهار نماز را بیان می کند که از دلوک شروع می شود و تا نیمه شب ادامه دارد. ما دلیل بر خلاف این آیه که داریم این است که دو نماز باید قبل از غروب باشد و دو نماز نیز بعد از غروب باشد. نسبت به آن دو نماز که بعد از غروب است إلی غسق الیل شامل می شود. برخی فرموده اند با توجه به روایات تفسیریه این معنا را برداشت می کنیم ولی ما بعید نمی دانیم که حتی از خود آیه این معنا استفاده شود. ظاهر آیه که از دلوک تا غسق اللیل را بیان کرده است تقسیط نصف روز و نصف در شب است. از خارج می دانیم که چهار نماز در این فاصله واجب است، دو نمازی که بعد از غروب است، مشمول إلی غسق اللیل قرار می گیرد. موید این برداشت این است که در روایات که در جلسه ی گذشته بیان شد نیز بر این آیه تطبیق شده است:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَمَّا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الصَّلَاةِ فَقَالَ خَمْسُ صَلَوَاتٍ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ فَقُلْتُ هَلْ سَمَّاهُنَّ اللَّهُ وَ بَيَّنَهُنَّ فِي كِتَابِهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِنَبِيِّهِ ص أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‌ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ دُلُوكُهَا زَوَالُهَا وَ فِيمَا بَيْنَ دُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ أَرْبَع‌ صَلَوَاتٍ سَمَّاهُنَّ اللَّهُ وَ بَيَّنَهُنَّ وَ وَقَّتَهُنَّ وَ غَسَقُ اللَّيْلِ هُوَ انْتِصَافُه‌»[1] .

در این روایت آمده است که وقتهنّ یعنی خدا وقت این نماز ها را در این آیه بیان کرده است.

اگر هم کسی برداشت از آیه را قبول نکند می گوییم به برکت روایات این معنا برداشت می شود. روایاتی که در ذیل این آیه آمده است یکی روایت ضحاک بن زید بود:

     «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الضَّحَّاكِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‌ غَسَقِ اللَّيْلِ‌ قَالَ إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ أَرْبَعَ صَلَوَاتٍ أَوَّلُ وَقْتِهَا زَوَالُ الشَّمْسِ إِلَى انْتِصَافِ اللَّيْلِ مِنْهَا صَلَاتَانِ أَوَّلُ وَقْتِهِمَا مِنْ عِنْدِ زَوَالِ الشَّمْسِ إِلَى غُرُوبِ الشَّمْسِ إِلَّا أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ وَ مِنْهَا صَلَاتَانِ أَوَّلُ وَقْتِهِمَا مِنْ غُرُوبِ الشَّمْسِ إِلَى انْتِصَافِ اللَّيْلِ إِلَّا أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ»[2] .

این آیه در این روایت تفسیر شده است. راوی از ضحاک بزنطی است و طبق مبنای مشایخ ثلاث این حدیث مشکلی ندارد. محقق خویی این حدیث را قبول ندارد زیرا مبنای مشایخ ثلاث را قبول ندارد.

روایت تفسیریه ی دیگری که این آیه ی شریفه را مطرح کرده بود صحیحه زراره است که می توان از آن نیز استفاده کرد:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ إِبْرَاهِيمَ عَنْ أَبِيهِ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ جَمِيعاً عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ ع عَمَّا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ مِنَ الصَّلَاةِ فَقَالَ خَمْسُ صَلَوَاتٍ فِي اللَّيْلِ وَ النَّهَارِ فَقُلْتُ هَلْ سَمَّاهُنَّ اللَّهُ وَ بَيَّنَهُنَّ فِي كِتَابِهِ قَالَ نَعَمْ قَالَ اللَّهُ تَعَالَى لِنَبِيِّهِ ص أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‌ غَسَقِ اللَّيْلِ وَ دُلُوكُهَا زَوَالُهَا وَ فِيمَا بَيْنَ دُلُوكِ الشَّمْسِ إِلَى غَسَقِ اللَّيْلِ أَرْبَع‌ صَلَوَاتٍ سَمَّاهُنَّ اللَّهُ وَ بَيَّنَهُنَّ وَ وَقَّتَهُنَّ وَ غَسَقُ اللَّيْلِ هُوَ انْتِصَافُه‌»[3] .

حضرت می فرماید نماز ها را خدا در این آیه بیان کرده است.

خلاصه اینکه یا اینکه از خود آیه می توان این معنا را برداشت کرد و یا اینکه به ضم این روایات، آیه ی شریفه دلالت دارد که نماز مغرب و عشاء تا نیمه شب ادامه دارند. محقق خویی رحمه الله نیز فرموده است که این آیه صریح در این مطلب است. البته ایشان ضم روایات و قطع خارجی را نیز بیان کرده است[4] ، ما می گوییم این آیه خودش می تواند بیانگر وقت باشد.

1.1.1.2دلیل دوم: روایات

أما علاوه بر آیه، به روایاتی نیز تمسک شده است که دال بر وقت نماز مغرب تا نیمه شب هستند. مانند روایت عبید بن زراره که مفاد آن روایات مستفیضه است:

     «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي نَصْرٍ عَنِ الضَّحَّاكِ بْنِ زَيْدٍ عَنْ عُبَيْدِ بْنِ زُرَارَةَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي قَوْلِهِ تَعَالَى أَقِمِ الصَّلاةَ لِدُلُوكِ الشَّمْسِ إِلى‌ غَسَقِ اللَّيْلِ‌ قَالَ إِنَّ اللَّهَ افْتَرَضَ أَرْبَعَ صَلَوَاتٍ أَوَّلُ وَقْتِهَا زَوَالُ الشَّمْسِ إِلَى انْتِصَافِ اللَّيْلِ مِنْهَا صَلَاتَانِ أَوَّلُ وَقْتِهِمَا مِنْ عِنْدِ زَوَالِ الشَّمْسِ إِلَى غُرُوبِ الشَّمْسِ إِلَّا أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ وَ مِنْهَا صَلَاتَانِ أَوَّلُ وَقْتِهِمَا مِنْ غُرُوبِ الشَّمْسِ إِلَى انْتِصَافِ اللَّيْلِ إِلَّا أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ»[5] .

محقق خویی می فرماید روایاتی که می گوید إن لکل صلاۀ وقتین نیز دلالت بر این مطلب دارند:

«و يعتضد ذلك بما ورد من أنه «لكل صلاة وقتان و أول الوقت أفضلهما»[6]

همین که می گوید دو وقت دارد، قول به ذهاب شفق را نفی می کند زیرا مقتضای آن قول این است که یک وقت بیشتر نداشته باشد. سپس ایشان اشکالی می کند که در برخی از روایات این دو وقت بودن، به مغرب تخصیص خورده است؛ لذا نمی توان به این روایات تمسک کرد. به عنوان مثال در این روایت آمده است:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ وَقْتِ الْمَغْرِبِ فَقَالَ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَى النَّبِيَّ ص لِكُلِّ صَلَاةٍ بِوَقْتَيْنِ غَيْرَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ فَإِنَّ وَقْتَهَا وَاحِدٌ وَ إِنَّ وَقْتَهَا وُجُوبُهَا»[7] .

صحیحه أدیم بن حر نیز چنین است:

« َبِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ أُدَيْمِ بْنِ الْحُرِّ قَالَ سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع يَقُولُ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَمَرَ رَسُولَ اللَّهِ ص بِالصَّلَوَاتِ كُلِّهَا فَجَعَلَ لِكُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَيْنِ إِلَّا الْمَغْرِبَ فَإِنَّهُ جَعَلَ لَهَا وَقْتاً وَاحِداً»[8] .

بنابراین نماز مغرب تخصیص خورده است.

محقق خویی جواب داده است که این روایات که مغرب را تخصیص زده اند به لحاظ دخول وقت هستند. مثلا در ظهرین دو وقت داریم که یک وقت آن برای نافله است و یک وقت آن بعد است، ولی مغرب که نافله ندارد لذا یک وقت دارد. از این جهت مغرب را تخصیص زده اند و ارتباطی به آخر وقت ندارد. لذا می توان گفت که مغرب دو وقت دارد که یک وقت آن وقت فضیلت و دیگری وقت اجزاء است.

به ذهن می رسد تخصیص مطرح شده در روایات، مطلقات را تخصیص می زند. لذا عرض ما این است که ولو مغرب وقتش ادامه داشته باشد و بعد از زوال شفق را نیز بگیرد، ولی این مطلب مغرب را دو وقتی نمی کند. باز مغرب یک وقت دارد ولی اول وقت افضل است. افضل بودن اول وقت که نماز را دو وقتی نمی کند. لذا ظاهر این روایات تخصیص است و می گوییم مغرب یک وقت بیشتر ندارد.

بنابراین در ذهن ما این است که روایات لکل صلاۀ وقتان که محقق خویی بدان استدلال کرده است قابل استدلال نیست. یک روایت دیگر را در مقام بیان می کنیم که گفته اند دال بر انتهای وقت نماز مغرب در نیمه شب است که همان مرسله داود بن فرقد است:

     « مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى وَ مُوسَى بْنِ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي طَالِبٍ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الصَّلْتِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ دَاوُدَ بْنِ أَبِي يَزِيدَ وَ هُوَ دَاوُدُ بْنُ فَرْقَدٍ عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِنَا عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِذَا غَابَتِ الشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الْمَغْرِبِ حَتَّى يَمْضِيَ مِقْدَارُ مَا يُصَلِّي الْمُصَلِّي ثَلَاثَ رَكَعَاتٍ فَإِذَا مَضَى ذَلِكَ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ حَتَّى يَبْقَى مِنِ انْتِصَافِ اللَّيْلِ مِقْدَارُ مَا يُصَلِّي الْمُصَلِّي أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ وَ إِذَا بَقِيَ مِقْدَارُ ذَلِكَ فَقَدْ خَرَجَ وَقْتُ الْمَغْرِبِ وَ بَقِيَ وَقْتُ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ إِلَى انْتِصَافِ اللَّيْل».[9]

البته بهتر بود که محقق خویی این روایت را در بحث جواب به صاحب حدائق می آورد. ما هم به تبع محقق خویی اینجا آوردیم وإلا ذکر آن در آن بحث بهتر است.

خلاصه اینکه تاکنون أدله ی بیانگر مقتضی، که وقت مغرب را تا نیمه شب می دانند تمام است. حال باید در مرحله ی دوم بحث کنیم.

1.2مرحله ی دوم: بررسی روایات مخالف

در مرحله ی دوم بحث از مانع است که مرحوم شیخ طوسی ادعا می کند که نص خاص داریم که انتهای وقت مغرب تا زوال شفق است. روایات متضافره موجود است که نماز مغرب را تا زوال شفق می داند:

«وَ بِالْإِسْنَادِ عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زُرَارَةَ وَ الْفُضَيْلِ قَالا قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع إِنَّ لِكُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَيْنِ غَيْرَ الْمَغْرِبِ فَإِنَّ وَقْتَهَا وَاحِدٌ وَ وَقْتَهَا وُجُوبُهَا وَ وَقْتَ فَوْتِهَا سُقُوطُ الشَّفَقِ»[10] .

روایت دیگر در این زمینه این چنین است:

«وَ عَنْهُ عَنِ ابْنِ جَبَلَةَ عَنْ ذَرِيحٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَى النَّبِيَّ ص- فِي الْوَقْتِ الثَّانِي فِي الْمَغْرِبِ قَبْلَ سُقُوطِ الشَّفَقِ»[11] .

روایت دیگر:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدٍ وَ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ جَمِيعاً عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ مِهْرَانَ قَالَ: كَتَبْتُ إِلَى الرِّضَا ع ذَكَرَ أَصْحَابُنَا أَنَّهُ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ فَقَدْ دَخَلَ وَقْتُ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ وَ إِذَا غَرَبَتْ دَخَلَ وَقْتُ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ إِلَّا أَنَّ هَذِهِ قَبْلَ هَذِهِ فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ وَ أَنَّ وَقْتَ الْمَغْرِبِ إِلَى رُبُعِ اللَّيْلِ فَكَتَبَ كَذَلِكَ الْوَقْتُ غَيْرَ أَنَّ وَقْتَ الْمَغْرِبِ ضَيِّقٌ الْحَدِيثَ»[12] .

چند روایت است که مستفیضه است. و در برخی از روایات آمده است که اگر کسی تأخیر بیندازد من از او بیزارم.

1.3جمع بین روایات

حال باید این روایات کنار روایات قبلی گذاشته شود. یک حرف این است که این روایات خود دارای معارض هستند و معارض آن ها روایاتی است که مستند شیخ مفید و برخی مانند صاحب حدائق است که در آن ها ثلث اللیل مطرح شده است. در برخی دیگر نیز ربع اللیل است. بنابراین این روایات خود دارای معارض هستند:

در مورد ثلث اللیل روایات چنین است:

« مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِر عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ فَضَالَةَ بْنِ أَيُّوبَ عَنْ أَبَانٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَقْتُ الْمَغْرِبِ فِي السَّفَرِ إِلَى ثُلُثِ اللَّيْلِ»[13] .

روایت دیگر:

«وَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى عَنْ سَلَمَةَ بْنِ الْخَطَّابِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْوَلِيدِ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَقْتُ الْمَغْرِبِ فِي السَّفَرِ إِلَى رُبُعِ اللَّيْلِ»[14] .

روایت دیگر:

«مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيٍّ الْحَلَبِيِّ عَنْ عُبَيْدِ اللَّهِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: لَا بَأْسَ أَنْ تُؤَخِّرَ الْمَغْرِبَ فِي السَّفَرِ حَتَّى يَغِيبَ الشَّفَقُ الْحَدِيثَ»[15] .

«وَ عَنْهُ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنْ أَبَانِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع وَقْتُ الْمَغْرِبِ فِي السَّفَرِ إِلَى رُبُعِ اللَّيْلِ»[16] .

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عَبْدِ الْحَمِيدِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ عُذَافِرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ يَزِيدَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ وَقْتِ الْمَغْرِبِ فَقَالَ إِذَا كَانَ أَرْفَقَ بِكَ وَ أَمْكَنَ لَكَ فِي صَلَاتِكَ وَ كُنْتَ فِي حَوَائِجِكَ فَلَكَ أَنْ تُؤَخِّرَهَا إِلَى رُبُعِ اللَّيْلِ فَقَالَ: قَالَ لِي هَذَا وَ هُوَ شَاهِدٌ فِي بَلَدِهِ»[17] .

در برخی از روایات نیز عمل ائمه را بیان می کنند:

« عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِي هَمَّامٍ إِسْمَاعِيلَ بْنِ هَمَّامٍ قَالَ: رَأَيْتُ الرِّضَا ع وَ كُنَّا عِنْدَهُ لَمْ يُصَلِّ الْمَغْرِبَ حَتَّى ظَهَرَتِ النُّجُومُ ثُمَّ قَامَ فَصَلَّى بِنَا عَلَى بَابِ دَارِ ابْنِ أَبِي مَحْمُودٍ»[18] .

در برخی روایات نیز که قبلا خوانده ایم آمده ست که نحن نقدم و نوخر که در باب 7 حدیث 7 آمده است:

«وَ عَنْهُ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ سَهْلٍ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ رِبْعِيٍّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: إِنَّا لَنُقَدِّمُ وَ نُؤَخِّرُ وَ لَيْسَ كَمَا يُقَالُ مَنْ أَخْطَأَ وَقْتَ الصَّلَاةِ فَقَدْ هَلَكَ وَ إِنَّمَا الرُّخْصَةُ لِلنَّاسِي وَ الْمَرِيضِ وَ الْمُدْنِفِ وَ الْمُسَافِرِ وَ النَّائِمِ فِي تَأْخِيرِهَا»[19] .

بنابراین طوایفی از روایات به السنه ی مختلفه وارد شده است. این اختلاف روایات سبب می شود که ما نتوانیم قول شیخ طوسی رحمه الله را که قائل به ذهاب شفق است اخذ کنیم. با اینکه روایات ذهاب شفق زیاد و قوی است مثلا در باب 18 حدیث یک آمده است:

«مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ عَامِرٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مَهْزِيَارَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ حَرِيزٍ عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ وَقْتِ الْمَغْرِبِ فَقَالَ إِنَّ جَبْرَئِيلَ أَتَى النَّبِيَّ ص لِكُلِّ صَلَاةٍ بِوَقْتَيْنِ غَيْرَ صَلَاةِ الْمَغْرِبِ فَإِنَّ وَقْتَهَا وَاحِدٌ وَ إِنَّ وَقْتَهَا وُجُوبُهَا»[20]

هر طایفه ای از این روایات معارض دارند و مجموع این طوایف با آن روایات که بیانگر نیمه شب بود معارضه دارند.

1.4بیان استاد در جمع بین أخبار

مشابه این بحث در بحث ظهرین گذشت که کسی اگر تأمل در این روایات کند ولو اینکه برخی از آن ها دارای لسان شدید هستند ولی به ذهن می زند که این ها می خواهند کراهت را بیان کنند یا کراهت شدیده را؛ ما نمی توانیم به هیچ کدام از این طوایف از این روایات رفع ید کنیم از آن ادله ای که بیانگر نیمه شب بود. زیرا روایاتی که می گفت تا نیمه شب ادامه دارد، اظهر از این روایات هستند. بدین بیان که این روایات قابل حمل هستند و ما در کراهت های شدیده نیز این لسان ها را داریم. در برخی از روایات نوافل آمده بود که اگر ترک کند خدا عقابش می کند. بنابراین این لسان ها در کراهت ها نظیر دارد. ولی روایات نیمه شب را نمی توان توجیه کرد. حمل آن ها بر ذوی الأعذار نیز همانطور که محقق خویی به خوبی فرموده است، عرفی نیست. اصلا گفتنی نیست که آیه ی قران برای ذوی الأعذار نازل شده باشد. بنابراین ما می گوییم آن روایات بیانگر نیمه شب، افضل از این دسته روایات مخالف هستند چرا که این روایات قابل حمل هستند و روایات نیمه شب آبی از حمل هستند. محقق خویی نیز همین فرمایش را دارند. خصوصا اینکه در همین طوایف نیز گاها یک منبهاتی پیدا می شود که می خواهند فضیلت را بیان کنند که انشاالله آن منبهات را نیز بیان خواهیم کرد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo