< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/12/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مشروعیت و تداخل غفیله؛ وقت غفیله /اعداد فرائض و نوافل /صلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به ادله ی مشروعیت نماز غفیله و بیان کلمات فقهاء راجع به آن پرداختند. در این جلسه به تکمله ی آن بحث و بحث مبسوط تداخل در مستحبات می پردازند.

1تکلمه ی بحث مشروعیت نماز غفلیه

بحث در نماز غفیله بود. عرض شد که در سند نماز غفیله مناقشه است. محقق حکیم رحمه الله إدعا کردند که نماز غفیله را می شود با همان روایات صلاۀ الغفلۀ درست کرد. علاوه بر اینکه معتبره ی هشام نیز در نظر ایشان نص در نماز غفیله بود[1] . محقق خویی رحمه الله روایات صلاۀ الغفلۀ را تاکید بر نوافل مغرب دانستند و روایت هشام را نیز از جهت سندی مورد مناقشه قرار دادند. اخبار من بلغ را نیز قبول نداشته باشیم، نماز غفیله به عنوان غفیله ثابت نمی شود و فقط باید رجاء اتیان شود[2] .

مختار ما این بود که از روایاتی که بعضی از آن ها معتبر هستند در باب نماز غفلت، نمی شود نماز غفیله را با این کیفیت استفاده کرد و این قسمت فرمایش محقق حکیم را نتوانستیم قبول کنیم، همانطور که روایات هشام را نیز نتوانستیم قبول کنیم ولی اینکه محقق خویی رحمه الله فرمودند که نماز غفلت همان نافله ی مغرب است، مورد مناقشه قرار دادیم و گفتیم فرمایش شهید در ذکری تمام است که می فرماید در مقابل نماز نافله ی مغرب، دو نماز داریم. یک نماز غفلت و دیگری نماز غفیله[3] ؛ نکته ای که اضافه می کنیم این است که شاید بتوان گفت که روایاتی که در ساعت غفلت وارد شده است اصلا نماز خاصی را نمی گویند. این روایات مانند روایت هشام نیستند که نماز غفیله را می گوید. این روایت اصلا عنوان خاصی از نماز را مطرح نمی کند. لذا مشکل است بتوانیم کلام شهید را از این روایات به دست آوریم که می فرمایند ما نمازی به نام نماز غفلت داریم. ما میگوییم شاید « تَنَفَّلُوا فِي سَاعَةِ الْغَفْلَةِ وَ لَوْ بِرَكْعَتَيْنِ خَفِيفَتَيْنِ فَإِنَّهُمَا يُورِثَانِ دَارَ الْكَرَامَةِ»[4] . همین نماز های نافله مبتدئه را می گوید و شامل هر نمازی می شود. این روایت اطلاق دارد و حتی کسی که نافله ی مغرب خود را نیز خوانده باشد، شامل است. این روایت می خواهد بگوید در آن ساعتی که به خوردن و خندیدن و غفلت مشغول می شوید، دو رکعت نماز بخوانید تا از حالت غفلت بیرون بیایید. بنابراین این روایت در ذهن ما اطلاق دارد. البته اشکالی ندارد که کسی که نافله ی مغرب را نخوانده است از باب تداخل، در ساعت غفلت همان نافله اش را بخواند، باز هم غرض خروج از غفلت حاصل است. لکن می خواهیم بگوییم این روایت در مقام بیان مطلق خواندن نماز است که ملاک آن نیز خروج از غفلت است. اثبات نماز غفلیه را نیز نمی کند چرا که عنوان خاصی در آن مطرح نیست.

قبل از اینکه وارد بحث تداخل در مستحبات بشویم دو نکته ی دیگر را نیز متذکر می شویم:

2وقت نماز غفیله

نکته ی اول اینکه برفرض اینکه مشروعیت نماز غفیله ثابت شود، وقت آن چه زمانی است؟ در روایت هشام که مستند قائلین به نماز غفیله بود، بین العشائین مطرح شده بود:

«رَوَاهُ هِشَامُ بْنُ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: مَنْ صَلَّى بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ رَكْعَتَيْنِ قَرَأَ فِي الْأُولَى الْحَمْدَ وَ قَوْلَهُ‌ وَ ذَا النُّونِ.....»[5]

محقق حکیم به درستی فرموده است که بین العشائین یعنی بین وقت مغرب و وقت عشاء؛ در روایت دیگر که ساعت الغفله را بیان کرده بود، مراد از ساعت غفلت ما بین المغرب و العشاء مطرح شده بود. نکته ای که محقق حکیم اشاره می کند و محل ابتلاء نیز هست این است که اگر کسی نماز مغرب را دیر خواند، می تواند غفیله را بخواند یا خیر؟! ایشان می فرماید خیر؛ وقت غفیله در آن زمان نیست. خصوصا اگر دلیل ما تَنَفَّلُوا فِي سَاعَةِ الْغَفْلَةِ وَ لَوْ بِرَكْعَتَيْنِ خَفِيفَتَيْنِ فَإِنَّهُمَا يُورِثَانِ دَارَ الْكَرَامَةِ»[6] . باشد که دیگر منحصر است در اول وقت مغرب؛ ایشان می فرماید متعارف این بوده است و در روایت تنفلوا نیز ساعت غفلت مطرح شده است که مراد از ساعت غفلت همان ساعت است. لذا نمی توان گفت که نماز غفیله را همیشه بین نماز مغرب و عشاء بتوان خواند. وقت آن مغربی است که در وقت فضیلت باشد، اگر در غیر بخواهند بخوانند باید آن را به صورت رجائی خواند:

«لكن في جواز الإتيان بها و لو مع تأخير العشاء عن وقتها الفضيلي تأملًا، لإمكان دعوى انصراف النصوص إلى المتعارف في ذلك الزمان من إيقاع المغرب عند غروب الشمس و العشاء وقت الشفق، و لا سيما بملاحظة أن في بعض النصوص توقيتها بما بين المغرب و العشاء، و من المحتمل قريباً إرادة ما بين الوقتين، فالأحوط عند تأخير العشاء عن وقتها المذكور الإتيان بالغفيلة برجاء المطلوبية»[7]

3جزء رواتب نبودن نماز غفیله

نکته ی دوم اینکه محقق حکیم ظاهرا روایت هشام را قبول دارد و می فرماید این روایت تمام است؛ حال یا سند آن را قبول دارد یا اینکه از این باب که منجبر به عمل اصحاب است، قبول می کند. ایشان می گوید نماز غفیله مستحب است و جزء رواتب نیز نیست.[8]

3.1دلیل جزء رواتب نبودن غفیله

اولا: بدین دلیل است که خود دارای عنوانی است که در روایت هشام آمده است و فرض هم این است که ایشان روایت هشام را قبول کرده است:

« عَنْ هِشَامِ بْنِ سَالِمٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الصَّادِقِ ع قَالَ مَنْ صَلَّى بَيْنَ الْعِشَاءَيْنِ رَكْعَتَيْنِ قَرَأَ فِي الْأُولَى الْحَمْدَ وَ قَوْلَهُ تَعَالَى وَ ذَا النُّونِ إِذْ ذَهَبَ ...»[9]

اصلا حتی غفیله نیز در روایت نیامده باشد، همین دو رکعتی که اینطور آیه ها را با این خصوصیت دارد، به عنوان خاص وارد شده است. اینکه علماء هم به آن اطلاق غفیله می کنند به ذهن می زند که از اصحاب ائمه اخذ کرده باشند و بعید است که از خودشان گفته باشند.

ثانیا: هم صاحب جواهر و هم محقق حکیم مطرح کرده اند: اینکه نافله های مرتبه از جمله نافله ی مغرب، وارد شده است که امام اینطور سوره هایی را می خوانده است یا امام اینطور می خوانده است، می بینیم که در هیچ کدام از آن روایات این دو آیه نیست و همه اش در مورد سوره های قصیری است که وارد شده است. همین که این دو آیه در آن روایات مطرح نشده است به ذهن می زند که این دو رکعت جزء آن نوافل نیست.

4بررسی تداخل نماز غفیله با نوافل مغرب

نکته ی بعدی اینکه آیا محل بحث ما جای تداخل وجود دارد یا خیر؛ در جلسه ی گذشته اشاره کردیم که بحث تداخل در نماز های مستحبی بحث معنونی است. گفتنی است که بحث تداخل که در این جا مطرح است با تداخل در علم اصول متفاوت است. در علم اصول که بحث می کنند یک اسبابی داریم مثل اذا أفطرت...بعد مسببی دارد که فلان حکم می شود. در محل بحث ما اسباب نداریم، یک اوامری در مواقع خاصه ای به ما رسیده است. تنفلوا فی ساعه الغفله، و در امر دیگر آمده است بین نماز مغرب و عشاء نافله بخوانید، آیا معیار تداخل در اینگونه موارد وجود دارد یا خیر؟ در آنجا که سبب است می گویند خود ذکر سبب قرینه ای بر اینکه فرد دیگر از آن وجود دارد. در اینجا معیار انطباق متعلقات است بر وجود واحد، اگر انطباق پیدا کنند مکلف می تواند با یک وجود دو امر را امتثال کند. ملاک امتثال بیش از یک امر، انطباق است. ملاک انطباق نیز به این است که اگر متعلق ها ذاتا مباین بودند، انطباق پیدا نمی شود. معنا ندارد که یک نماز هم امتثال امر ظهری باشد هم امتثال امر عصری باشد. چون ظهر و عصر دو واقعیت جداگانه و متباین هستند. یا حتی اگر ذاتا با هم تباین نداشته باشند ولی یک خصوصیاتی در هر کدام یا در یکی اخذ شده است که این خصوصیت مانع از انطباق می شود. مثل اینکه دو رکعت نافله ی صبح با دو رکعت فریضه ی صبح از لحاظ شکلی یکی هستند لکن هر کدام دارای خصوصیتی هستند که جای انطباق نیست. انطباق در جایی است که از نظر ذات تباین نداشته باشند و از نظر خصوصیات نیز همدیگر را منع نکنند. آیا در محل کلام جای انطباق است یا خیر؟

4.1کلام محقق خویی: تفصیل در مسئله

محقق خویی رحمه الله انطباق را در مقام جاری دانسته است. (البته ایشان اصل مشروعیت نماز غفیله را قبول ندارد و بحث صرفا فرضی است) ایشان می گوید اگر مکلف اول دو رکعت غفیله را بخواند، همینکه دو رکعت غفیله را خواند دیگر نمی تواند چهار رکعت دیگر بخواند و باید حتما دو رکعت دیگر فقط بخواند. زیرا همانطور که امر نماز غفیله بر این نماز منطبق است، همچنین مامور به نافله ی مغرب نیز بر آن منطبق خواهد بود. ولو اینکه مکلف قصد نافله ی مغرب را نکرده است ولی انطباق قهری است و سقوط امر نیز قهری است. اطلاق هر دو دسته روایات غفیله و نافله ی مغرب، مجمع را که این نماز دو رکعتی بود می گیرد. مثل اینکه اکرم عالما با اکرم هاشمیا اطلاق هر دو اکرام عالم هاشمی را می گیرد. قاعده این است که هر گاه مامور به ها تباین ذاتی نداشتند و تباین عرضی(به دلیل وجود خصوصیت) نداشتند، خطابشان نیز اطلاق داشت و اجمال نداشت، این ها در مجمع منطبق می شوند و قهرا انطباق صورت می گیرد و سقوط نیز طبیعتا قهری است. حال محقق خویی یک چیز وسیع تری نیز فرموده است که ولو شخص قصد نافله ی مغرب را نکند، نافله ی مغرب حساب می شود. گویا در ذهن شریفشان این بوده است که اصلا نافله ی مغرب شدن، مشروط به قصد نیست. همین که نیت مخالف نباشد، قهرا منطبق بر آن خواهد شد. نافله ی مغرب بودن در ذهن ایشان یک امر قصدی نیست؛ بنابراین اگر کسی وارد مسجد شد و دو رکعت نماز خواند، در ذهنش نبود که نافله ی مغرب را نخوانده است، همین نماز نافله ی مغرب او حساب می شود. ایشان می گوید: بلی، اگر اول چهار رکعت نافله ی مغرب را خواند و بعد خواست دو رکعت غفیله را بخواند، امر غفیله به حال خود باقی است. زیرا متعلق نماز غفیله منطبق بر چیزی نشده است. چون انطباق پیدا نکرده پس امرش باقی است. هذا تمام الکلام فی مختار المحقق الخویی[10] ؛

4.2مناقشه در کلام محقق خویی

به نظر ما قاعده ی انطباق در محل کلام مجال دارد، لکن اینکه حتی بدون قصد نافله ی مغرب هم متعلق آن محقق شود، به نظر ما تمام نیست. ارتکاز ما این است که للمغرب أربع رکعات، یعنی وقتی که این چهار رکعت را می خوانی به عنوان و قصد نافله ی مغرب خوانده شود و در غیر این صورت نافله ی مغرب به حساب نمی آید.

4.3مختار استاد

حاصل الکلام اینکه در اینکه ما می توانیم فقط چهار رکعت بخوانیم و دو رکعت از آن را غفیله و هر چهار رکعت را نافله ی مغرب به حساب آوریم بحثی نداریم و جایز می دانیم؛ چرا که قاعده ی انطباق را در مقام جاری می دانیم. لکن اینکه حتی اگر قصد نکرد، نافله ی مغرب به حساب بیاید را قبول نداریم. از طرفی جواز جدا آوردن نماز ها را نیز قبول داریم؛ یعنی می گوییم اگر قبول کردیم که شش رکعت داریم، همیشه می توان این شش رکعت را به جا آورد و اینگونه نیست که اگر اول غفیله خوانده شد، لزوما چهار رکعت بیشتر خوانده نشود.

البته محقق خویی در آخر نیز تذکر می دهد که آنچه گفتیم بر فرض مشروعیت است و حال آنکه از لحاظ سندی، روایات آن مورد قبول واقع نشد.

تکرار می کنیم وجه فرق این بحث تداخل با تداخل در اصول این است که در اصول می گویند تداخل نیاز به دلیل دارد، زیرا آمدن فرد آخر در بین مطرح است، تعدد مطرح است، به خلاف اینجا که تداخل نیاز به دلیل ندارد زیرا طبیعت آورده شده است و انطباق طبیعت بر فرد قهری است. اینجا ربطی به سبب ندارد، ما دو امر به دو طبیعت داریم که چون اطلاق دارند انطباق بر مجمع پیدا می کنند. در آن جا می گویند خود تعدد شرط قرینه است بر اینکه فرد آخر مطرح است برخلاف اینجا که اینگونه نیست. جایی که دو امر به دو طبیعت داریم و در یک مجمعی جمع می شوند انطباق قهری است و ربطی به تعدد اسباب و مسببات ندارد.

4.4توصیه استاد: اهتمام به نماز غفیله

هذا تمام الکلام فی صلاه الغفیله؛ الحق و الانصاف نمی شود از نماز غفیله گذشت. این نماز، نمازی منصوص و مفتی به و مشهور بین علماء است. داعی بر کذب نیز در اینجور چیز ها نیست. آن هم نمازی به این زیبایی که دارای اینچنین آیات و ادعیه است. بنابراین اقرب به ذهن ما این است که نماز غفیله بما هی غفیله معتبر است. اصولیینی مانند محقق خویی به این اعمال اشکال می کنند ولی فقهایی که به فقه بیشتر اهمیت می دهند اشکالات نمی کنند. مبادا ضعف سند و اشکالات علمی شما را از این نماز پر برکت محروم کند. نمازی است که از سابق در میان فقهاء مطرح بوده است و معمول به عند الشیعه بوده است. ما اطمینانمان بر این است که از همان زمان قدیم محل عمل بوده است و جای اشکال در آن نیست. علاوه بر اینکه در تاریخ هم وارد شده است که امام سجاد علیه السلام این نماز را مطرح کرده اند و همه کس هم موفق به این نماز نمی شود.

 


[4] .علل الشرایع، ج2 ص343. در کتب دیگر نیز این روایت با اسناد دیگر وارد شده است: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ الْقَاضِي عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَنَفَّلُوا فِي سَاعَةِ الْغَفْلَةِ وَ لَوْ بِرَكْعَتَيْنِ خَفِيفَتَيْنِ فَإِنَّهُمَا تُورِثَانِ دَارَ الْكَرَامَةِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا سَاعَةُ الْغَفْلَةِ قَالَ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ»أمالی الصدوق، 554. «أَبِي ره عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَنَفَّلُوا فِي سَاعَةِ الْغَفْلَةِ وَ لَوْ بِرَكْعَتَيْنِ خَفِيفَتَيْنِ فَإِنَّهُمَا يُورِثَانِ دَارَ الْكَرَامَةِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا سَاعَةُ الْغَفْلَةِ قَالَ مَا بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ.». « ثواب الاعمال، 44»
[6] .علل الشرایع، ج2 ص343. در کتب دیگر نیز این روایت با اسناد دیگر وارد شده است: حَدَّثَنَا أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى الْعَطَّارُ رَحِمَهُ اللَّهُ قَالَ حَدَّثَنَا أَبِي عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ الْقَاضِي عَنِ الصَّادِقِ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَنَفَّلُوا فِي سَاعَةِ الْغَفْلَةِ وَ لَوْ بِرَكْعَتَيْنِ خَفِيفَتَيْنِ فَإِنَّهُمَا تُورِثَانِ دَارَ الْكَرَامَةِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا سَاعَةُ الْغَفْلَةِ قَالَ بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ»أمالی الصدوق، 554. «أَبِي ره عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ وَهْبِ بْنِ وَهْبٍ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ مُحَمَّدٍ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص تَنَفَّلُوا فِي سَاعَةِ الْغَفْلَةِ وَ لَوْ بِرَكْعَتَيْنِ خَفِيفَتَيْنِ فَإِنَّهُمَا يُورِثَانِ دَارَ الْكَرَامَةِ قِيلَ يَا رَسُولَ اللَّهِ وَ مَا سَاعَةُ الْغَفْلَةِ قَالَ مَا بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ.». « ثواب الاعمال، 44»
[9] .فلاح السلائل، ص246.
[10] موسوعة الامام الخوئی، السید أبوالقاسم الخوئی، ج11، ص75..« ثم إنا لو سلّمنا و بنينا على صحة الرواية فهل يمكن الاستدلال بها على استحباب صلاة الغفيلة بعنوانها زيادة على الأربع ركعات نافلة المغرب لتكون خارجة عنها؟الصحيح هو التفصيل بين ما لو أتى بها قبل الأربع، و ما إذا أتى بها بعدها.ففي الصورة الأُولى، بما أن أدلّة النافلة مطلقة و غير مقيدة بكيفية خاصة‌ فهي طبعاً قابلة للانطباق على ما اشتمل على خصوصية معيّنة، لوضوح تحقق المطلق في ضمن المقيد، فلا جرم تقع مصداقاً لها و مسقطاً لأمرها، فيكون المأتي به مصداقاً لكلا الأمرين و محققاً للامتثالين معاً.و أما في الصورة الثانية، فلا مناص من عدّها صلاة مستقلة، لسقوط أمر النافلة بالأربع المأتية، و معه لا موضوع للانطباق، فيبقى الأمر بالغفيلة على حاله، بداهة عدم سقوط الأمر المتعلق بالمقيد بالإتيان بفرد من المطلق فاقداً لذلك القيد، و مقتضى إطلاق دليل استحباب الغفيلة ثبوته حتى بعد الإتيان بنافلة المغرب. و عليه فيكون عدد الركعات المستحبة بعد صلاة المغرب في هذه الصورة ستة

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo