< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/12/14

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: فروعات بحث نوافل در سفر /اعداد نوافل و فرائض /صلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته با بررسی روایات مقیده، مشروعیت نماز وتیره در سفر را علی القاعده ثابت دانستند، لکن به دلیل اعراض مشهور از آن، رجاءا خواندن آن را مطرح کردند. در این جلسه به بررسی چند فرع در بحث نوافل در سفر که در کلمات سید نیامده است و صاحب جواهر بدان ها اشاره کرده است، می پردازند.

1فروعات بحث نوافل در سفر

بحث وتیره در سفر تمام شد. اینک به فروعی در این باره می پردازیم که در کلام سید مطرح نشده است لکن صاحب جواهر بدان اشاره فرمودند.

1.1فرع اول: اطلاق سقوط نوافل نسبت به اماکن اربعه

فرع اول این است که قبلا هم بحث کردیم که اینکه نوافل در سفر ساقط می شود، اطلاق دارد و شامل اماکن اربعه نیز می شود. این بحث را صاحب جواهر مطرح کرده و ادعا کرده است که نافله تبع فریضه است؛ لذا نتیجه گرفته است که اگر فریضه راتمام می خواند یا فریضه تمام جعل شده باشد ولو به نحو تخییری، نافله مشروع است. دراماکن اربعه نیز تمام خواندن مشروع است لذا نافله مشروع خواهد بود[1] .

لکن همانطور که مشهور نیز به صورت مطلق فرموده اند نوافل در سفر ساقط می شود، حتی در جایی که تمام خواندن مشروع باشد. روایاتی که نوافل را در سفر ساقط می دانست و می گفت که نماز ها رکعتین رکعتین می باشد و دیگر اضافه ندارد(اشاره به اضافاتی که در حضر پیامبر اکرم اضافه کردند) شامل اینجا نیز می شود. «الصلاه فی السفر رکعتان رکعتان» شامل اماکن اربعه نیز می شود. البته یک دلیل خاصی آمده است که مقتضای جمع بین آن دلیل خاص بر فرض قبول ان و این دلیل، این است که تمام نیز شارع جایز می باشد ولی اصل تشریع را ان دلیل خاص نفی نمی کند. آن دلیل هم می گوید تشریع همان دو رکعت است و پیامبر اکرم در سفر اضافه نکردند ولی به اختیار خودمان گذاشته است. لذا تشریع رکعتان رکعتان در سفر نیز اطلاق دارد و اماکن اربعه را نیز شامل می شود.

روایت ابی یحیی نیز چنین بود، می فرمود: «لَوْ صَلَحَتِ النَّافِلَةُ فِي السَّفَرِ تَمَّتِ الْفَرِيضَة»[2] .

اگر نافله جا داشت فریضه به صورت تمام واجب می شد، دلالت می کند که هر جا فریضه به صورت تمام واجب نشده باشد نافله صلاحیت ندارد. معنای تمت الفریضه این است که فریضه واجب می شد، ظاهر تمت الفریضه وجوب تعیینی است. هر کجا تمام خواندن فریضه واجب تعیینی نبود، نافله نیز ساقط است. بنابراین فرمایش مشهور مبنی بر اطلاق سقوط نوافل در اماکن اربعه تمام است.

1.2فرع دوم: عدم موضوعیت سفر در اسقاط نوافل

فرع بعدی این است که موضوع سقوط نوافل در سفر مطلق سفر نیست. روایت نمی گوید که هر کسی در سفر بود نافله اش ساقط است. دلیل می گوید «الصلاه فی السفر رکعتان رکعتان لیس قبلهما و لا بعدها شی»[3] ، یعنی وقتی که خود نماز رکعتان رکعتان شد لیس قبلهما صلاه است. لذا اگر کسی قصد عشره کند نماز او رکعتان نیست لذا نافله اش نیز باقی خواهد بود. لسان روایت این نیست که صرف سفر موضوعیت دارد؛ لسان روایت یک ملازمه است. می فرماید نماز در سفر رکعتین رکعتین است، یعنی درصورتی که نماز رکعتین بود نافله اش ساقط است.

روایت ابی یحیی نیز دال بر همین مطلب است: «لَوْ صَلَحَتِ النَّافِلَةُ فِي السَّفَرِ تَمَّتِ الْفَرِيضَة»[4] .

1.2.1کلام صاحب جواهر

صاحب جواهر می فرماید ما حتی می توانیم بگوییم که اصلا حکم تابع سفر نیست. اینکه می گوید الصلاه فی السفر رکعتان روی غالب است؛ لذا هر جا که نماز فریضه رکعتان رکعتان بود، نافله اش ساقط خواهد بود ولو اینکه در سفر نباشد مثل نماز خوف؛

« أن صلاحية النافلة يتبع صلاحية الإتمام، كما أن سقوطها يتبع تعين القصر حتى إذا لم يكن مسافرا، كما إذا صلى قصرا للخوف، و به صرح في الدروس»[5] .

به نظر ما کلام متینی است که ایشان فرموده است. معتبره ابی یحیی الحناط نیز همین مطلب را می رساند که هر گاه فریضه ناقص شد، نافله نیز ناقص است. متفاهم عرفی این است که نوافل مکمل آن چهار رکعت هستند. روایتی هم که فرمود پیامبر اکرم در سفر اضافه نکردند از باب غالب است.

1.3فرع سوم: مشروعیت نافله در صورت حضور در وطن در اول وقت

فرع سوم این است که اگر اول وقت انسان حاضر بود، نماز ظهر را نخواند و سفر کرد، بلااشکال نماز ظهر او قصر است، آیا در جایی که ابتدائا نماز چهار رکعتی است، بقائا دو رکعتی می شود، نافله دراین فرض نیز ساقط است یا خیر؟ فرض هم این باشد که هنوز وقت نافله باقی است. یا حتی نسبت به قضاء آن، بنابر اینکه بگوییم در سفر قضاء ندارد، در این فرض قضاء مشروع است یا خیر؟!

1.3.1مقتضای قاعده

نظر ما این است علی القاعده وجهی برای سقوط نوافل نیست. آن وقتی که زوال محقق شد، نماز به صورت چهار رکعتی بر او واجب شده است. در جایی نافله ساقط بود که نماز دو رکعتی تشریع شده باشد، در حالی که در این فرع، اول زوال نماز چهار رکعتی تشریع شده است. تبدیل موضوع شده است. تا وقتی که حاضر است معینا بر او چهار رکعت واجب است. اطلاقات می گویند چه حاضر و چه مسافر باشد، نوافل در حق او مستحب است، تنها مقید این اطلاقات ادله ی سفر هستند، این ادله ی سفر جایی را که اول چهاررکعتی واجب شده باشد را نمی گیرد. لذا می توان به همان اطلاقات رجوع کرد. در روایت لیس فی السفر رکعتین آمده است، یعنی وقتی که از ابتدا نماز دو رکعتی بر عهده اش بود، نافله ندارد. اما اگر از اول نماز چهاررکعتی بر عهده اش بود، هیچ مشکلی در مشروعیت نافله برای او نیست.

1.3.2مقتضای روایات

مضافا بر اینکه مقتضای قاعده عدم سقوط است، روایت خاصه هم وارد شده است که حضرت فرمودند نافله دامنگیر شخص شده است:

« أَحْمَدُ بْنُ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيِّ بْنِ فَضَّالٍ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى السَّابَاطِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ سُئِلَ عَنِ الرَّجُلِ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ وَ هُوَ فِي مَنْزِلِهِ ثُمَّ يَخْرُجُ فِي سَفَرٍ قَالَ يَبْدَأُ بِالزَّوَالِ فَيُصَلِّيهَا ثُمَّ يُصَلِّي الْأُولَى بِتَقْصِيرِ رَكْعَتَيْنِ لِأَنَّهُ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ قَبْلَ أَنْ تَحْضُرَ الْأُولَى وَ سُئِلَ فَإِنْ خَرَجَ بَعْدَ مَا حَضَرَتِ الْأُولَى قَالَ يُصَلِّي الْأُولَى أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ ثُمَّ يُصَلِّي بَعْدُ النَّوَافِلَ ثَمَانَ رَكَعَاتٍ لِأَنَّهُ خَرَجَ مِنْ مَنْزِلِهِ بَعْدَ مَا حَضَرَتِ الْأُولَى فَإِذَا حَضَرَتِ الْعَصْرُ صَلَّى الْعَصْرَ بِتَقْصِيرٍ وَ هِيَ رَكْعَتَانِ لِأَنَّهُ خَرَجَ فِي السَّفَرِ قَبْلَ أَنْ تَحْضُرَ الْعَصْرُ»[6] .

سند شیخ طوسی به ابن فضال را تمام می دانیم گرچه محقق خویی مناقشه دارد ولی چون مستحبات است بدان نمی پردازیم. بنابراین علاوه بر قاعده، روایت نیز دال بر مشروعیت است. البته ذیل این روایت اختلال دارد ولی مخل به حجیت آن نسبت به صدرش نیست.

1.4فرع چهارم: مشروعیت قضاء نوافلِ ساقط شده در سفر

فرع بعدی این است که نوافل نهاریه در سفر ساقط هستند و این مورد اتفاق است. حال بحث می شود که ایا قضاء دارند یا خیر؟!

1.4.1مقتضای قاعده

در ابتداء علی القاعده بحث می شود. صاحب جواهر فرموده است که ملازمه ای نیست بین عدم مشروعیت أداء و قضاء آن؛ لذا حتی اگر أدای آن حرام باشد مانند نماز حائض، می توان قضاء را برای آن فرض کرد. در اینجا نیز ممکن است بگوییم که ادای آن مشروع نیست ولی قضاء آن مشروع باشد. ایشان فرموده است هیچ بعدی ندارد که کسی قائل به مشروعیت قضاء ان شود[7] . این علی القاعده بود. لکن باید بحث شود که ادله چه اقتضایی دارند.

1.4.2مقتضای ادله

روایات باب نوافل مختلف اند و جمع آن ها بسیار مشکل است. برخی از این روایات دال بر قضاء و برخی نیز نفی می کنند و برخی نیز تفصیل می دهند. مرحوم صاحب وسائل بابی را تحت این عنوان مطرح کرده است: « بَابُ حُكْمِ قَضَاءِ نَوَافِلِ النَّهَارِ لَيْلًا فِي السَّفَر».

ایشان قضاء در شب رامطرح کرده است لکن قضای نهارا نیز می تواند مطرح شود، یعنی اگر به شهر خود رفت بعدا قضاء کند. روایات این باب مختلف است. بحثی در اسناد آن نمی کنیم برخی از آن ها معتبره هستند. روایت اول چنین است:

    1. « مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ مُعَاوِيَةَ بْنِ عَمَّارٍ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَقْضِي صَلَاةَ النَّهَارِ بِاللَّيْلِ فِي السَّفَرِ فَقَالَ نَعَمْ فَقَالَ لَهُ إِسْمَاعِيلُ بْنُ جَابِرٍ أَقْضِي صَلَاةَ النَّهَارِ بِاللَّيْلِ فِي السَّفَرِ فَقَالَ لَا فَقَالَ إِنَّكَ قُلْتَ نَعَمْ فَقَالَ إِنَّ ذَلِكَ يُطِيقُ وَ أَنْتَ لَا تُطِيقُ»[8] .

این روایت تفصیل داده است. معنای یطیق نیزهمان معنای عرفی طاقت داشتن است.

روایت دوم روایت عمربن حنظله است که فعلا کاری با سند آن نداریم:

    2. «وَ عَنْهُ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ عُمَرَ بْنِ حَنْظَلَةَ قَالَ: قُلْتُ لِأَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع جُعِلْتُ فِدَاكَ إِنِّي سَأَلْتُكَ عَنْ قَضَاءِ صَلَاةِ النَّهَارِ بِاللَّيْلِ فِي السَّفَرِ فَقُلْتَ لَا تَقْضِهَا وَ سَأَلَكَ أَصْحَابُنَا فَقُلْتَ اقْضُوا فَقَالَ لِي أَ فَأَقُولُ لَهُمْ لَا تُصَلُّوا وَ اللَّهِ مَا ذَاكَ عَلَيْهِمْ»[9] .

از این روایت معلوم می شود که حضرت مکررا دو جور جواب می دادند. حضرت در این روایت می فرماید به گردن آن ها نیست حالا می خواهند بخوانند بخواهند، نماز مستحب است و نهایتش این است که خطای در تطبیق است؛ او گمان می کند نماز قضاء است.

روایت بعدی چنین است:

    3. « وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ سَعْدِ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ بْنِ أَبِي الْخَطَّابِ عَنْ جَعْفَرِ بْنِ بَشِيرٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عُثْمَانَ عَنْ سَيْفٍ التَّمَّارِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: قَالَ لَهُ بَعْضُ أَصْحَابِنَا إِنَّا كُنَّا نَقْضِي صَلَاةَ النَّهَارِ إِذَا نَزَلْنَا بَيْنَ الْمَغْرِبِ وَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ فَقَالَ لَا اللَّهُ أَعْلَمُ بِعِبَادِهِ حِينَ رَخَّصَ لَهُمْ إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَلَى الْمُسَافِرِ رَكْعَتَيْنِ لَا قَبْلَهُمَا وَ لَا بَعْدَهُمَا شَيْ‌ءٌ إِلَّا صَلَاةُ اللَّيْلِ عَلَى بَعِيرِكَ حَيْثُ تَوَجَّهَ بِكَ»[10] .

از این عبارت رخص لهم بعید نیست که ملازمه استفاده شود که وقتی اداء برداشته شد، قضاء نیز برداشته می شود. ارتکاز عرفی ما هم همین است. ما کلام صاحب جواهر را نتوانستیم قبول کنیم. ارتکاز عرفی همین است که وقتی در وقت واجب نیست، التزاما دلالت دارد که قضاء ندارد.

روایت بعدی:

4. «وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ حَنَانِ بْنِ سَدِيرٍ عَنْ سَدِيرٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ أَبِي يَقْضِي فِي السَّفَرِ نَوَافِلَ النَّهَارِ بِاللَّيْلِ وَ لَا يُتِمُّ صَلَاةً فَرِيضَةً»[11] .

1.4.3جمع بین روایات

عرض کردیم که جمع بین روایات مشکل است. چند وجه جمع برای روایات آورده اند که در جواهر مطرح شده است[12] . به ذهن می زند که اینگونه جمع کنیم که ملاک قضاء در این نماز ها وجود دارد، ولو تشریع نشده است. یعنی وقتی نوافل را در سفر از عهده برداشتند، یک ملاکی فوت شده است. این روایات تعبد است و هیچ مشکلی هم در آن ها دیده نمی شود. خلاصه اینکه بعید نیست کسی بگوید که نوافل نهاریه مثل نماز حائض است، ملاک دارد لکن تکلیف بر عهده شخص نیست. ملاک آن هم شدتش در همان وقت است، یعنی در همان وقت خیلی سفارش شده است، وقتی وقت آن گذشت دیگر ملاک ضعیفی دارد، لذا تشریع نشده است لکن اگر کسی می تواند بخواند همان ملاک ضعیف موجب تشریع استحباب ضعیف می شود. استحبابی که دیگر مانند استحباب روز در همان وقت نافله نیست. خلاصه ما روایاتی که «لا» داشتند را حمل می کنیم که دیگر استحباب اولیه را ندارند. روایاتی که جایز دانسته اند نیز حمل می کنیم بر استحباب ضعیفی که با یطیق و لا یطیق تفصیل داده شده است. خود حضرت در آن روایت فرمودند که آنکه گفتیم بخوان از باب یطیق است و آنکه گفتیم نخوان چون طاقت ندارد. فتحصل که این روایات بر اختلاف مراتب قابل حمل است چنانچه در سایر موارد نیز ما مستحبات را بر اختلاف مراتب حمل کنیم چنانچه خود حضرت نیز در روایت اینگونه حمل کرده اند. حضرت در روایت معتبره دو جور صحبت کرده اند و خود حضرت با یطیق و لا یطیق حل کرده است. ما هم اینگونه تحلیل کردیم که ملاک کمی از آن مانده است لذا اگر کسی طاقت داشته باشد استحباب ضعیفی برای آن جعل شده است.

هذا تمام الکلام در این چهار فرعی که صاحب جواهر مطرح کرده است و سید نیاورده است.

2لزوم دو رکعتی بودن نوافل

مسئله ی بعدی که سید مطرح کرده است این است که نوافل، اعم از مبتدئه و غیر آن به صورت دو رکعتی هستند غیر از نماز وتر و اعرابی که یکی یک رکعت و دیگری چهار رکعت است. البته برخی نیز نماز غدیر را مطرح کرده ند:

« يجب الإتيان بالنوافل ركعتين ركعتين‌إلا الوتر فإنها ركعة»[13] .

2.1اصل اولی در مسئله

این مسئله بحث مهمی است که برخلاف محقق خویی اول مقتضای اصل را مورد بحث قرار می دهیم که اگر از ادله ی آتی دستمان کوتاه شد، این اصل بتواند مرجع باشد.

ادعا شده است که مقتضای اصل لفظی اطلاق است. هر کسی هر طور می خواهد می تواند بخواند. اطلاق ادله ی مرغبه به نوافل، چه مبتدئه و چه غیر آن، مقتضای اطلاقش عدم اشتراط به رکعتین است.

مثلا روایت « صَلَاةُ النَّهَارِ سِتَّ عَشْرَةَ رَكْعَةً: ثَمَانٌ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ، وَ ثَمَانٌ بَعْدَ الظُّهْرِ، وَ أَرْبَعُ رَكَعَاتٍ بَعْدَ الْمَغْرِبِ- يَا حَارِثُ، لَاتَدَعْهُنَّ فِي سَفَرٍ وَ لَاحَضَر»[14] اطلاق دارد.

2.2استدراک: فرع بررسی ارتباطیت بین تعداد رکعات نوافل

البته یک فرع پنجمی هم علاوه بر چهار فرع مذکور خوب است اضافه کنیم که آیا نماز های نافله راتبه ارتباطی هستند یاخیر؟ یعنی وقتی نماز ظهر هشت رکعت نافله دارد، آیا باید همه ی هشت رکعت آن اتیان شود یا اینکه دو رکعت از آن نیز اتیان شود کافی است؟ آیا رواتب ارتباطی هستند یا خیر؟ در ذهن ما این است که متفاهم عرفی از این روایات، ارتباطیت نیست. ارتباطیت نظیر عام مجموعی است. وقتی شارع می گوید هشت رکعت نافله دارد یعنی هشت رکعت تشریع شده است حالا اگر کسی دو رکعت از آن هم خواند کافی است. اصلا ثمان رکعات یعنی چهار دو رکعتی، حال باید همه ی آن چهار دو رکعت اتیان شود یا اینکه دو رکعت از آن نیز اتیان شود کافی است؟ به نظر می رسد ارتباطیت در آن ها مطرح نیست. همانطور که در خمسین قطعا این ارتباطیت وجود ندارد، در این نماز ها نیز ظاهر عرفی اش این است که ارتباطیت ندارند. خیلی بعید است که مردم می خواهند نافله ی مغرب را بخوانند اجبار کنیم که حتما باید چهار رکعت را بخوانند، بنابراین به نظر ما ارتباطیت خیلی بعید است.

 


[2] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج2، ص16.. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ جَمِيعاً عَنْ أَبِي يَحْيَى الْحَنَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَلَاةِ النَّافِلَةِ بِالنَّهَارِ فِي السَّفَرِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ لَوْ صَلَحَتِ النَّافِلَةُ فِي السَّفَرِ تَمَّتِ الْفَرِيضَةُ»
[4] تهذیب الاحکام، شیخ طوسی، ج2، ص16.. أَحْمَدُ بْنُ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ جَمِيعاً عَنْ أَبِي يَحْيَى الْحَنَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَلَاةِ النَّافِلَةِ بِالنَّهَارِ فِي السَّفَرِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ لَوْ صَلَحَتِ النَّافِلَةُ فِي السَّفَرِ تَمَّتِ الْفَرِيضَةُ»
[7] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج7، ص51..« و لا ملازمة بينه و بين القضاء حتى لو كان الأداء محرما، إذ هو بفرض جديد كصوم الحائض»
[12] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج7، ص52..« و ربما جمع بين هذه الأخبار بأنه لا إثم في القضاء و إن لم يكن مسنونا، و هو كما ترى، أو بالحمل على نفي التأكيد، أو بأن المراد بعد حمل خبر ابن سدير على الإنكار أنه لو صلوها بنية القضاء كانت نفلا مطلقا إذا لم يكن القضاء مشروعا، فلعل الامام (عليه السلام) لم ينههم عن ذلك لذلك، كما أومأ إليه في خبر ابن حنظلة السابق، فتأمل جيدا»
[14] الکافی، محمد بن یعقوب کلینی، ج6، ص538.« عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيِّ قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: «صَلَاةُ النَّهَارِ سِتَّ عَشْرَةَ رَكْعَةً: ثَمَانٌ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ، وَ ثَمَانٌ بَعْدَ الظُّهْرِ، وَ أَرْبَعُ رَكَعَاتٍ بَعْدَ الْمَغْرِبِ- يَا حَارِثُ، لَاتَدَعْهُنَّ فِي سَفَرٍ وَ لَاحَضَرٍ- وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ، كَانَ أَبِي يُصَلِّيهِمَا وَ هُوَ قَاعِدٌ، وَ أَنَا أُصَلِّيهِمَا وَ أَنَا قَائِمٌ، وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُصَلِّي ثَلَاثَ عَشْرَةَ رَكْعَةً مِنَ اللَّيْل‌».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo