< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: سقوط وتیره در سفر /اعداد الفرائض و النوافل /الصلاه

خلاصه مباحث گذشته:

استاد در جلسه ی گذشته به بیان احکام کیفیت خواندن وتیره پرداختند. در این جلسه به ادامه ی کلمات مرحوم سید یزدی می پردازند که مهم ترین بحث آن که جای بحث دارد، مسئله ی سقوط یا عدم سقوط نماز وتیره (نافله ی عشاء) در سفر است.

1ترتیب خواندن نوافل

بحث در عدد نوافل تمام شد. کلام در ترتیب این نوافل است که به چه کیفیتی باید خوانده شوند؛سید یزدی می نویسد:

« أما النوافل فكثيرة آكدها الرواتب اليومية و هي في غير يوم الجمعة أربع و ثلاثون ركعة ثمان ركعات قبل الظهر و ثمان ركعات قبل العصر و أربع ركعات بعد المغرب و ركعتان بعد العشاء من جلوس تعدان بركعة و يجوز فيهما القيام بل هو الأفضل و إن كان الجلوس أحوط و تسمى بالوتيرة و ركعتان قبل صلاة الفجر و إحدى عشر ركعة صلاة الليل و هي ثمان ركعات و الشفع ركعتان و الوتر ركعة واحدة»[1]

در چگونگی کیفیت نوافل روایات مختلفی وارد شده است و به دلیل اینکه از مستحبات است امر مهمی به نظر نمی رسد. در برخی از روایات همانطور که سید فرموده است اینگونه بیان کرده بودند که هشت رکعت قبل از نماز ظهر، هشت رکعت بعد از نماز ظهر و قبل عصر، چهار رکعت مغرب هم بعد از مغرب و دو رکعت وتیره هم بعد از عتمه است:

«وَ رَوَى الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ سُلَيْمَانَ بْنِ خَالِدٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: صَلَاةُ النَّافِلَةِ ثَمَانُ رَكَعَاتٍ حِينَ تَزُولُ الشَّمْسُ قَبْلَ الظُّهْرِ وَ سِتُّ رَكَعَاتٍ بَعْدَ الظُّهْرِ وَ رَكْعَتَانِ قَبْلَ الْعَصْرِ وَ أَرْبَعُ رَكَعَاتٍ بَعْدَ الْمَغْرِبِ وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ تَقْرَأُ فِيهِمَا مِائَةَ آيَةٍ قَائِماً أَوْ قَاعِداً وَ الْقِيَامُ أَفْضَلُ وَ لَا تَعُدُّهُمَا مِنَ الْخَمْسِينَ وَ ثَمَانُ رَكَعَاتٍ مِنْ آخِرِ اللَّيْلِ تَقْرَأُ فِي صَلَاةِ اللَّيْلِ بِ قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ فِي الرَّكْعَتَيْنِ الْأَوَّلَتَيْنِ وَ تَقْرَأُ فِي سَائِرِهَا مَا أَحْبَبْتَ مِنَ الْقُرْآنِ ثُمَّ الْوَتْرُ ثَلَاثُ رَكَعَاتٍ تَقْرَأُ فِيهَا جَمِيعاً قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ وَ تَفْصِلُ بَيْنَهُنَّ بِتَسْلِيمٍ ثُمَّ الرَّكْعَتَانِ اللَّتَانِ قَبْلَ الْفَجْرِ تَقْرَأُ فِي الْأُولَى مِنْهُمَا- قُلْ يا أَيُّهَا الْكافِرُونَ وَ فِي الثَّانِيَةِ قُلْ هُوَ اللَّهُ»[2]

1.0.1معنای عتمه

عتمه به معنای آخر است، چون دیگر نمازی بعد از نماز عشاء بر مسلمین واجب نیست. معنای لغوی عتمه آخر است و وجهش نیز این است که عشاء آخرین نماز است. یازده رکعت نیز نماز شب است که چهار دو رکعتی است بعد یک دو رکعت شفع و یک رکعت نیز نماز وتر است. این مقتضای برخی از روایات است که در باب 13 آمده است و به دلیل مستحب بودن تطویل نمی کنیم.

2افضلیت برخی نوافل نسبت به یکدیگر

مسئله ی دیگر که اهمیت چندانی ندارد افضلیت برخی نوافل نسبت به دیگر نوافل است؛ صاحب جواهر از مرحوم صدوق نقل کرده است که افضل نوافل نافله ی فجر و بعد از آن وتر است. بعد گفته است که ما این کلمات را نمی توانیم از روایات استفاده کنیم[3] . البته خود ایشان نیز بعد از نقل کلمات دیگران مطالبی را بیان می کند. ما هم که روایات را مرور کردیم نتوانستیم که به نتیجه ی قطعی برسیم. البته بدین نتیجه رسیده ایم که چهار رکعت از نافله ی عصر خیلی مهم نیست و می توان آن را ترک کرد. دو رکعت از مغرب هم خیلی اهمیتی ندارد. اما اینکه سایر نماز ها چگونه اند، در برخی از روایات نافله زوال و نماز شب را حضرت رسول صلوات الله علیه توصیه کرده اند به مولا امیرالمومنین علیه السلام:

«عَنْ جَعْفَرٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص لِعَلِيٍّ ع: يَا عَلِيُّ أُوصِيكَ فِي نَفْسِك‌وَ السَّادِسَةُ الْأَخْذُ بِسُنَّتِي فِي صَلَاتِي وَ صَوْمِي وَ صَدَقَتِي فَأَمَّا صَلَاتِي فَالْإِحْدَى وَ خَمْسُونَ وَ أَمَّا صَوْمِي فَثَلَاثَةُ أَيَّامٍ مِنْ كُلِّ شَهْرٍ فِي أَوَّلِهِ وَ وَسَطِهِ وَ آخِرِهِ وَ أَمَّا صَدَقَتِي فَجُهْدَكَ حَتَّى يُقَالَ أَسْرَفْتَ وَ لَمْ تُسْرِفْ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ اللَّيْلِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ الزَّوَالِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ الزَّوَالِ وَ عَلَيْكَ بِصَلَاةِ الزَّوَالِ وَ عَلَيْكَ بِتِلَاوَةِ الْقُرْآنِ عَلَى كُلِّ حَال‌..»[4]

حضرت سه بار این نافله را تاکید کردند که متاسفانه ما ها از این نماز محروم هستیم. همچنین ایشان نسبت به نماز شب هم سه بار تاکید کردند که به ذهن می زند که این دو نماز امتیازاتی دارند که اینقدر حضرت تاکید می کنند. از بین نمازشب نیز از برخی از روایات به دست می آید که نماز وتر بسیار اهمیت بسزایی دارد و نسبت بدان سفارش بیشتری شده است. البته این ها مستحبات هستند و خیلی جای بحث ندارند. مهم این است که وتر افضل است و بعد از آن شفع افضل است که روایاتش وارد شده است و برخی از آن ها خوانده خواهد شد.

آن نمازی که انسان با حال و توجه و التفات بخواند شاید از همه ی نماز ها افضل باشد.

3نوافل در روز جمعه

بحث دیگری که مرحوم سید فرموده است مربوط به روز جمعه است که روز فراغ و عبادت است:

«و أما في يوم الجمعة فيزاد على الست عشر أربع ركعات»[5]

در روایات آمده است که در این روز بیشتر باید مومنین به امور عبادی بپردازند و برای یک هفته خود را بیمه کنند. همچنین کفاره ای برای خطا های هفته ی گذشته باشد. برای روز جمعه نوافل بیشتری جعل شده است و بر همین رواتب افزوده شده است. اینکه چه مقدار افزوده شده است دربرخی از روایات چهار رکعت است[6] ، در برخی از روایات شش رکعت اضافه شده است[7] که روایات مختلف است. مطلبی که سید آورده است مطابق برخی از روایات معتبره است که فرموده است در روز جمعه چهار رکعت اضافه می شود و نوافل یومیه بیست رکعت می شوند. این ها امور مستحبی هستند و بحث چندانی ندارند. در باب 11 صلاه الجمعه روایات آن مطرح شده است که حمل بر اختلاف مراتب هم می شود. واضح است که انسان هر چه نماز بیشتر بخواند بهتر است:

«كِتَابُ الْإِمَامَةِ وَ التَّبْصِرَةِ، عَنِ الْحَسَنِ بْنِ حَمْزَةَ الْعَلَوِيِّ عَنْ عَلِيِّ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ أَبِي الْقَاسِمِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ هَارُونَ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ مَسْعَدَةَ بْنِ صَدَقَةَ عَنِ الصَّادِقِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ آبَائِهِ ع قَالَ قَالَ رَسُولُ اللَّهِ ص الصَّلَاةُ خَيْرُ مَوْضُوع‌، فَمَنْ شَاءَ اسْتَقَلَّ وَ مَنْ شَاءَ اسْتَكْثَرَ»[8] .

4سقوط نوافل نهاریه در سفر

در ادامه مرحوم سید فرموده است که این نماز هایی که ذکر کردیم نوافل یومیه اش (نهاریه اش) در سفر ساقط می شود: «و يسقط في السفر نوافل ‌الظهرين و الوتيرة على الأقوى‌»[9] .

اینکه در نماز ظهر و عصر ساقط می شود روایاتی وارد شده است که تقریبا متواتر هستند و انسان اگر بگوید یقین به صدور آن ها پیدا می کند جزاف نگفته است. باب 21 « بَابُ سُقُوطِ رَكْعَتَيْنِ مِنْ كُلِّ رُبَاعِيَّةٍ فِي السَّفَرِ وَ سُقُوطِ نَافِلَةِ الظُّهْرِ وَ الْعَصْرِ خَاصَّةً فِيه‌ »

در این باب چند روایت وارد شده است از جمله:

« مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنِ الْعَلَاءِ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ مُسْلِمٍ عَنْ أَحَدِهِمَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّلَاةِ تَطَوُّعاً فِي السَّفَرِ قَالَ لَا تُصَلِّ قَبْلَ الرَّكْعَتَيْنِ وَ لَا بَعْدَهُمَا شَيْئاً نَهَاراً»[10] .

یا روایت دیگری وارد شده است:

« وَ عَنْهُ عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ سِنَانٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الصَّلَاةُ فِي السَّفَرِ رَكْعَتَانِ لَيْسَ قَبْلَهُمَا وَ لَا بَعْدَهُمَا شَيْ‌ءٌ إِلَّا الْمَغْرِبَ ثَلَاثٌ»[11] .

این روایات متواتره هستند و یقین به مضمون آن ها داریم.

روایت چهارم نیز چنین است:

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنِ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ وَ عَلِيِّ بْنِ الْحَكَمِ جَمِيعاً عَنْ أَبِي يَحْيَى الْحَنَّاطِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ صَلَاةِ النَّافِلَةِ بِالنَّهَارِ فِي السَّفَرِ فَقَالَ يَا بُنَيَّ لَوْ صَلَحَتِ النَّافِلَةُ فِي السَّفَرِ تَمَّتِ الْفَرِيضَةُ»[12] .

حضرت در این روایت می فرمایند اگر قرار بود نوافل ساقط نشوند، خود فرائض هم تنقیص نمی شدند.

4.1بررسی حکم سقوط نافله در سفر به اماکن اربعه

این باب روایات متواتره دارد و بحثی ندارد. یک نکته ای که برخی از محشین عروه مطرح کرده اند این است که نافله در سفر ساقط می شود حتی در سفری که انسان در آن مخیر بین قصر و تمام باشد. ممکن است کسی بگوید که آنجا می توان نوافل را به جا آورد و ساقط نشده است و اطلاقات نافله به حال خود باقی بماند.

به نظر ما نیز ظاهر این روایات اطلاق دارند. عنوان سفر بر این شخص نیز صادق است. روایات مطلقه ای موجود است که می گوید در سفر، نافله ساقط است. در برخی روایات که سقوط فریضه معین مطرح شده است، می توان گفت در سفر به اماکن اربعه هم فریضه معین(مثلا فریضه چهاررکعتی) ساقط شده است. فقط اجازه داده اند که می توانید کامل بخوانید و گرنه سقوط بر این شخض که مخیر است نیز صدق می کند. پس این که در نماز ظهر و عصر نافله تشریع نشده است نصوص متواتره موجود هستند و نصا و فتوی هیچ اشکالی در آن نیست. بنابراین نافله ی ظهر و عصر در هر حال چه در مواضع اربعه و چه در غیر آن ساقط هستند.

4.2سقوط یا مشروعیت نماز وتیره در سفر

بحث مهم دیگر نیز داستان نماز وتیره است. نماز وتیره نماز ضعیفی است که بحث های کبیری دارد. خودش جزء خمسین نیست و در برخی از روایات آمده است که پیامبر نمی خواندند ولی بحث های طویلی دارد. اینکه سایر نوافل لیلیه در سفر ساقط نشده اند جای بحث ندارند؛ زیرا اطلاقاتی که می گفت نماز شب بخوانید شامل سفر نیز می شوند و مقیدات مخصوص نماز های نهاریه بودند. علاوه براینکه روایات خاصه وارد شده است که مغرب چهار رکعت دارد و در سفر و حضر ساقط نمی شود:

« عَنْهُ، عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ حَدِيدٍ، عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ، عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ النَّصْرِيِّ ، قَالَ: سَمِعْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ عَلَيْهِ السَّلَامُ يَقُولُ: «صَلَاةُ النَّهَارِ سِتَّ عَشْرَةَ رَكْعَةً: ثَمَانٌ إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ، وَ ثَمَانٌ بَعْدَ الظُّهْرِ، وَ أَرْبَعُ رَكَعَاتٍ بَعْدَ الْمَغْرِبِ- يَا حَارِثُ، لَاتَدَعْهُنَّ فِي سَفَرٍ وَ لَاحَضَرٍ- وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعِشَاءِ الْآخِرَةِ، كَانَ أَبِي يُصَلِّيهِمَا وَ هُوَ قَاعِدٌ، وَ أَنَا أُصَلِّيهِمَا وَ أَنَا قَائِمٌ، وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ صَلَّى اللَّهُ عَلَيْهِ وَ آلِهِ يُصَلِّي ثَلَاثَ عَشْرَةَ رَكْعَةً مِنَ اللَّيْل‌»[13] .

در مورد نماز شب هم وارد شده است. صاحب وسائل بابی در این رابطه آورده است : « بَابُ اسْتِحْبَابِ الْمُدَاوَمَةِ عَلَى صَلَاةِ اللَّيْلِ وَ الْوَتْرِ وَ عَدَمِ سُقُوطِهَا فِي السَّفَرِ وَ عَدَمِ وُجُوبِهَا»

اولین حدیث این باب بدین شرح است:

« مُحَمَّدُ بْنُ الْحَسَنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ عَنْ فَضَالَةَ عَنِ الْحُسَيْنِ بْنِ عُثْمَانَ عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنِ الْحَارِثِ بْنِ الْمُغِيرَةِ فِي حَدِيثٍ قَالَ: قَالَ أَبُو عَبْدِ اللَّهِ ع كَانَ أَبِي لَا يَدَعُ ثَلَاثَ عَشْرَةَ رَكْعَةً بِاللَّيْلِ فِي سَفَرٍ وَ لَا حَضَرٍ»[14] .

آنچه محل بحث است نماز وتیره است. در مورد نماز وتیره اختلاف است که آیا با اینکه عشاء دو رکعتی می شود وتیره ساقط می شود یا خیر؟! شبهه اش هم این است که وتیره نافله بند به نماز عشاء نیست. خودش نمازی است که بند به تکمیل عدد نوافل می باشند. لذا برخی فتوا به عدم سقوط آن در سفر داده اند. مرحوم سید اقوی را سقوط آن می دانند ولی کثیری از محشین عروه احتیاط کرده اند[15] .

4.2.1دلیل قائلین به سقوط

منشا این اختلاف اختلاف در روایات است. یک روایت مطلقه موجود است که در سفر نافله ساقط می شود. مثلا روایتی که خواندیم که وقتی خداوند دو رکعت از نماز را ساقط کرد و نماز شکسته شد نافله اش هم ساقط می شود. شامل نماز وتیره نیز می شود:

« عَنِ ابْنِ مُسْكَانَ عَنْ أَبِي بَصِيرٍ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: الصَّلَاةُ فِي السَّفَرِ رَكْعَتَانِ لَيْسَ قَبْلَهُمَا وَ لَا بَعْدَهُمَا شَيْ‌ءٌ إِلَّا الْمَغْرِبَ فَإِنَّ بَعْدَهَا أَرْبَعَ رَكَعَاتٍ لَا تَدَعْهُنَّ فِي حَضَرٍ وَ لَا سَفَرٍ وَ لَيْسَ عَلَيْكَ قَضَاءُ صَلَاةِ النَّهَارِ وَ صَلِّ صَلَاةَ اللَّيْلِ وَ اقْضِهِ»[16] .

اطلاقاتی وارد شده است که می گوید در سفر نوافل نماز های چهار رکعتی ساقط هستند. این روایت شامل نماز صبح نمی شود زیرا صبح به دلیل سفر دو رکعتی نشده است، بلکه خود از اول دو رکعتی بوده است.

اینکه مغرب را ذکر کرده نیز به دلیل این است که شکسته نشده است.

4.2.2دلیل قائلین به عدم سقوط

در مقابل این قول برخی گفته اند که این مطلقات مقید دارند. مقید این مطلقات برخی از روایاتی هستند که در خصوص عتمه وارد شده و آن را ساقط ندانسته اند. وجه کسانی که قائل به عدم سقوط هستند همین روایاتی است که می گویند نماز بعد از عتمه ساقط نمی باشد. کسانی که قائل به سقوط هستند در سند و دلالت این روایات مخصصه اشکال می کنند، لذا رجوع به اطلاقات می کنند که نوافل نماز های شکسته شده در سفر، ساقط هستند.

بحث در این است که آیا روایاتی که در مقابل روایات مطلقه مطرح شده اند از لحاظ سند و دلالت تمام هستند یا خیر؟! اگر کسی در این روایات تشکیک کند می تواند به جای اقوی، احوط در ترک را مطرح کند. البته به خاطر اینکه خود امر نماز مستحبی است، دیگر در رساله ها الاحوط نمی نویسند بلکه تعبیر رجاء را در مورد آن به کار می برند. اشکالی هم ندارد که شاید مستحب باشد که کسی الاحوط الاولی به جا آورد. خلاصه اینکه تمام بحث متمرکز شدن در این روایات است که باید ملاحظه شوند. باب 29 از وسائل چنین است« بَابُ اسْتِحْبَابِ الْمُدَاوَمَةِ عَلَى نَافِلَةِ الْعِشَاءِ جَالِساً أَوْ قَائِماً وَ الْقِيَامُ أَفْضَلُ وَ عَدَمِ سُقُوطِهَا فِي السَّفَر».

صاحب جواهر نیز عدم سقوط در سفر را برداشت کرده است[17] .

4.2.3استدلال به روایت فضل بن شاذان

عمده این روایات که خیلی محل بحث قرار گرفته است روایات فضل بن شاذان است:

«وَ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: وَ إِنَّمَا صَارَتِ الْعَتَمَةُ مَقْصُورَةً وَ لَيْسَ نَتْرُكُ رَكْعَتَيْهَا لِأَنَّ الرَّكْعَتَيْنِ لَيْسَتَا مِنَ الْخَمْسِينَ وَ إِنَّمَا هِيَ زِيَادَةٌ فِي الْخَمْسِينَ تَطَوُّعاً لِيُتِمَّ بِهِمَا بَدَلَ كُلِّ رَكْعَةٍ مِنَ الْفَرِيضَةِ رَكْعَتَيْنِ مِنَ التَّطَوُّعِ»[18] .

شیخ صدوق این روایت را در علل و عیون آورده است. این حدیث همان حدیث دارای بحث بود که آیا فضل می تواند از امام رضا علیه السلام نقل کند یا خیر؟!

در این روایت مثل اینکه در ارتکاز این بوده است که هر نمازی قصر شده نافله اش هم می رود. لذا سوال کرده است. حضرت در جواب می فرمایند: اصل تشریع این نماز برای تکمیل عدد دانسته شده است لذا وجهی برای سقوط آن نیست. وجه سقوط تبعیت بود و حال آنکه این نماز برای تبعیت نیامده است. عمده استدلالی که قائلین به جواز خواندن وتیره کرده اند همین روایت است. مثل اینکه اصلا اصل مسئله مفروغ عنه بوده است وحضرت علتش را بیان می کند.

4.2.3.1سند روایت فضل

اشکال این روایت، سند روایت است:

    1. در طریق صدوق به فضل بن شاذان دو نفر هستند که هیچ کدام توثیق ندارند. عبدالواحد بن عبدوس و ابن قتیبه؛ این دو نفر به دلیل عدم توثیق خاص نمی توانند مورد اعتماد باشند. مشایخ اجازه و کثرت روایت و توثیق توسط متاخرینی مانند علامه در بیان برخی قیمتی ندارند و قابل اعتماد نیستند. استاد شیخ صدوق بودن هم نمی تواند دال بر چیزی باشد. شاید استاد فقه بودن دال باشد ولی استاد روایت بودن که برخی اوقات شاگرد می رفت و حدیث اخذ می کرد خیلی لزومی ندارد که ثقه بوده باشند. البته مردم ظاهر الصلاحی بوده اند ولی توثیق ندارند. خیلی اوقات شیخ طوسی یا صدوق از کذابین نیز روایت کرده اند استاد در این جا معنای مصطلح را ندارد. گاهی یک جلسه بوده است و شیخ رفته است و از او روایات را پرسیده است.

    2. این سند یک اشکال دیگری دارد که محقق خویی در معجم مطرح کرده است که سن فضل بن شاذان اجازه نمی دهد که امام رضا علیه السلام را ملاقات کرده باشند. او در کوچکی این ها را شنیده است و بعد اجتهاداتی از روایات امام رضا علیه السلام است و سپس بیان کرده است. عین همین شبهه برای شاگرد او علی بن محمد بن قتیبی نیز موجود است. شاهدش هم این است که بعد از اینکه همه ی علل را نقل می کند راوی به فضل می گوید که تو همه ی این چیز هارا شنیده ای؟ فضل می گوید بله .سائل تاکید می کند که من این ها را از زبان امام رضا علیه السلام نقل کنم یا خیر؟ فضل می گوید بله.

«أخبرني عن هذه العلل ذكرتها عن الاستنباط و الاستخراج، و هي من نتائج العقل، أو هي مما سمعته و رويته؟ فقال لي: ما كنت لأعلم مراد اللّه عزّ و جل بما فرض، و لا مراد رسوله صلّى اللّه عليه و آله بما شرّع و لا أعلّل ذلك من ذات نفسي، بل سمعتها من مولاي أبي الحسن علي بن موسى الرضا عليه السّلام المرّة بعد المرّة و الشي‌ء بعد الشي‌ء، فجمعتها، فقلت: فأحدّث بها عنك عن الرضا عليه السّلام؟ قال: نعم»[19]

    3. اشکال بعدی این است که راوی این قضیه ابن قتیبی است. خود علی بن محمد بن قتیبی دارای اشکال است لذا محقق خویی می گوید که ما ولو اینکه سن فضل را حل کنیم، می گوییم به دلیل عدم وثاقت ابن قتیبی نمی توان به این روایت اعتماد کرد.

خود فضل بن شاذان اهل فکر و بسیار با استعداد و متدین بوده است و اکنون نیز در نیشابور زیارتگاه دارد. هیچ مشکلی ندارد که او سوال کرده باشد از حضرت در همان سن، علاوه بر اینکه شاید شخصی دیگر سوال کرده باشد و او نیز ادامه داده باشد یا شنیده باشد. اصلا اهل نیشابور قلم به دست بودند و انسان های فرهیخته ای بودند. شاید آن ها سوال کرده اند و او شنیده است. اهالی نیشابور بسیار فرهیخته بودند و بسیاری از اهالی سنی مذهب آنجا نیز وقتی به حقیقت پی بردند شیعه شدند. وجوهات می فرستادند و بسیار نیز مسئله می پرسیدند.

نکته ی بعدی اینکه اگر کسی شبهه کند که فضل کم در نیشابور مانده است می گوییم ممکن است تا مرو رفته باشد. خلاصه اینکه تنها مشکل این روایت که می ماند بحث وثاقت علی بن محمد قتیبی است. ما عبدالواحد بن عبدوس را درست کرده ایم لکن وثاقت علی بن محمد باید ثابت شود. این الفاظ این روایت با تمام پیچیدگی هایش بعید است که از قول غیر معصوم علیه السلام صادر شده باشد. انشالله در جلسه ی آینده به بررسی بیشتر سند روایت خواهیم پرداخت.

 


[3] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج7، ص23..« و أما تفاوت الفضل بينها فعن ابن بابويه «ان ركعتي الفجر أفضلها، ثم ركعة الوتر، ثم ركعتا الزوال، ثم نافلة المغرب، ثم تمام صلاة الليل، ثم تمام نوافل النهار» و لم نقف له على دليل في هذا الترتيب، و عن ابن أبي عقيل «ان الصلاة التي تكون بالليل أوكد النوافل لا رخصة في تركها في سفر و لا حضر» و عن الخلاف «ان ركعتي الفجر أفضل من الوتر بإجماعنا» و الأولى ترك البحث عن ذلك، إذ النصوص في فضل كل منها وافية»
[6] وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملي، ج7، ص322، أبواب صلاه الجمعه، باب11، ح1، ط آل البيت.« مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ فِي الْعِلَلِ وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّمَا زِيدَ فِي صَلَاةِ السُّنَّةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- أَرْبَعُ رَكَعَاتٍ تَعْظِيماً لِذَلِكَ الْيَوْمِ وَ تَفْرِقَةً بَيْنَهُ وَ بَيْنَ سَائِرِ الْأَيَّامِ».
[7] وسائل الشیعة، الشیخ الحر العاملي، ج7، ص323، أبواب صلاه الجمعه، باب11، ح5، ط آل البيت.« وَ عَنْهُ عَنِ الْبَرْقِيِّ عَنْ سَعْدِ بْنِ سَعْدٍ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ أَبِي الْحَسَنِ الرِّضَا ع قَالَ: سَأَلْتُهُ عَنِ الصَّلَاةِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ- كَمْ رَكْعَةً هِيَ قَبْلَ الزَّوَالِ قَالَ سِتُّ رَكَعَاتٍ بُكْرَةً وَ سِتٌّ بَعْدَ ذَلِكَ اثْنَتَا عَشْرَةَ رَكْعَةً وَ سِتُّ رَكَعَاتٍ بَعْدَ ذَلِكَ ثَمَانِيَ عَشْرَةَ رَكْعَةً وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ الزَّوَالِ فَهَذِهِ عِشْرُونَ رَكْعَةً وَ رَكْعَتَانِ بَعْدَ الْعَصْرِ فَهَذِهِ ثِنْتَانِ وَ عِشْرُونَ رَكْعَةً».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo