< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/11/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: وجوب جمعه بر افراد نزدیک تر از فرسخین /نماز جمعه /نماز

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه ی گذشته استاد در تبیین استثناء افرادی که از وجوب نماز جمعه خارج شده اند، به بیان شیخ کبیر و اعرج و مریض و اعمی پرداختند. در این جلسه آخرین دسته از افراد که نماز جمعه از آن ها ساقط است می پردازند که عبارتند از کسی که فاصله اش با نماز جمعه بیش از دو فرسخ است.

1کلام صاحب جواهر در تعدی به مطلق اعذار

نکته ای از بحث شیخ طوسی باقی مانده است[1] . صاحب جواهر فرموده است تاکیداتی که نسبت به نماز جمعه رسیده است و همچنین استثناء عناوین خاصه، موجب شده است که ما اقتصار بر همان موارد نص کنیم. فرموده است:

«قلت: خلاصة الكلام فيما لا إطلاق نص فيه أنه إن حصل ما يصلح لسقوط التكليف من ضرر أو مشقة لا تتحمل و نحوها مما يندرج به تحت العسر و الحرج أو أهمية واجب آخر مع التعارض و نحوها توجه السقوط، و إلا فلا، و أما احتمال كون المدار على مطلق صدق العذر و إن لم يصل إلى ذلك بدعوى ظهور فحوى إطلاق الأعذار‌المنصوبة في ذلك ففيه ما لا يخفى، خصوصا بعد تأكيد وجوب صلاة الجمعة بما سمعت في الكتاب و السنة، و من ذلك ظهر لك ما عن المبسوط»[2] .

فرموده است این قاعده مطرح شده در کلام شیخ طوسی خلاف نص و خلاف استثنائات و تاکید نصوص است.

1.1عدم سازگاری مختار صاحب جواهر با دأب ایشان

نکته ای که باقی مانده این است که مرحوم صاحب جواهر در اینگونه مسائل غالبا اینطور صحبت نمی کرد و نمی کند. اینجا خلاف دأب خودشان صحبت کرده اند. ایشان در این گونه موارد قاعده را قبول می کند؛ شما ببینید ایشان مثلا در این مسئله بیش از یک صفحه نقل اقوال کرده است. فقهای زیادی را آورده است که آن ها قائل به توسعه هستند. در اعرج ادعای اجماع شده بود که منصوص نبود. اعرج هم یک عذری است که در نصوص نیامده است ولی ایشان قبول دارد. از طرف دیگر، صاحب جواهر در بحث مرض مطلق مرض، و در بحث کبیر بودن مطلق کبیر بودن را کافی می داند. علما هم این همه مطلق العذر را گفته اند. به ایشان می گوییم که وقتی شما این همه به فتوای علماء اعتنا دارید و آن ها مطلق العذر را مطرح کرده اند، نمی دانیم چرا اینجا این قاعده را قبول نمی کنید؟!! ایشان در عناوین توسعه می دهد و باز این همه کلمات علما را می اورد و قبول دارد باز هم این قاعده را قبول نمی کند و حال آنکه ایشان طبق دأبی که دارد باید قبول کند. صاحب جواهری که ما دأب ایشان را می شناسیم، باید قائل به مطلق العذر می شد. علی ای حال مرحوم صاحب جواهر ضابطه ای که می دهد این است که یا باید عناوین روایات منطبق شود( لکن ایشان به عناوین که می رسد آن را دارای توسعه می داند مثلا مطلق مرض را عذر می داند) یا اینکه باید تحت عنوان ثانوی حرج و امثال آن برود.

با اینکه ایشان مطر را عذر می داند واعرج را نیز عذر می داند، مطلق العذر را نپذیرفته است. در ذهن ما این است که این کلام ایشان خلاف مشرب ایشان است.

2بررسی عدم سازگاری قول به مطلق عذر با استثناء آخر در روایات

نکته ی دیگر اینکه گفته می شود اگر قرار باشد مطلق عذر مجوز باشد، سازگاری با استثناء اخیر ندارد. استثناء اخیر این است که سر دو فرسخ وجوب رفع می شود. یعنی قبلی ها تا دو فرسخ، باید به نماز جمعه بیایند. این با مطلق العذر سازگاری ندارد زیرا دوری خودش یک عذر است. بنابراین این نکته را مطرح کردکه اند تا مبعدی برای قول به مطلق عذر باشد.

لکن این کلام صحیح نیست. زیرا وقتی ما مطلق عذر را ملاک قرار دادیم، می فهمیم مرادش این است که اگر هیچ عذر دیگری نداری و صحیح و سالم هستی، تا دوفرسخ اگر هستی به نماز جمعه بیا؛ برای امروزی ها این کار ها سخت است ولی در گذشته عادت کرده بودند که این مسافت ها را طی کنئد. علاوه بر اینکه نماز جمعه مشهد عام است و در کنارش بازار روز تشکیل می شود و برای تفریحشان هم که شده است می آیند. دو فرسخ رفتن کار سختی نیست. دوازده کیلومتر رفتن مشکل و عذری محسوب نمی شده است. روز جمعه هم بوده است و روز تعطیلی بوده است. خیلی از آن ها مبرر برای شرکت داشتند. الان هم همینگونه است. در سلفچگان که نماز جمعه برگزار می شود روستا های اطراف از دو فرسخ دیگر می آیند نماز جمعه و با اشتیاق شرکت می کنند. خصوصا اینکه گفتیم اگر کاری دیگر داشته باشند واجب نیست. ما می گوییم اینکه مجرد دوری عذر باشد در زمان سابق بسیار بعید است.

3مختار استاد: مجوزیت مطلق عذر برای ترک جمعه

خلاصه اینکه ما مطلق العذر را ملاک مجوز برای عدم شرکت می دانیم. در مورد دوری قبول نداریم و آن را عذر نمی دانیم مخصوصا اینکه دلیل خاص هم بر آن وارد شده است. به نظر ما اجماع بر اصل تعدی از این روایات موجود است لکن مقدار آن تفاوت دارد.

4شرط نهم سقوط نماز جمعه: فاصله ی فرسخین

شرط دیگر وجوب نماز جمعه این است که فاصله ی آن دو فرسخ نباشد:

« النظر الثاني فيمن يجب عليه ‌و يراعى فيه شروط سبعة التكليف و الذكورة و الحرية و الحضر و السلامة من العمى و المرض و العرج و أن لا يكون هما و لا بينه و بين الجمعة أزيد من فرسخين»[3] .

دقت شود که آن بحثی که در مورد یک فرسخ بود، شرط صحت بین الجمعتین بود. ولی اینجا شرط وجوب نماز جمعه این است که فاصله ی شخص تا نماز جمعه دو فرسخ نباشد. اقوالی در مقام مطرح شده است. گفته شده است که اقوال است باید بررسی کنیم ببینیم اقوال است یا اینکه صیاغت های آنان متفاوت است:

5اقوال در محدوده مسافت مقتضی برای عدم وجوب جمعه

    1. یک قول این است که گفته اند دو فرسخ ملاک نیست. ملاک این است که هر کسی نماز صبحش را خواند و راه افتاد و به نماز جمعه رسید بر او واجب است.از حسن بن عیسی این قول نقل شده است[4] . ایشان دو فرسخ را نفی نکرده است ولی این تعبیر را به کار برده است که ملاک این است که اگر بعد از نماز صبح راه بیفتد بتواند به نماز جمعه برسد.

    2. قول دیگر که نزدیک به این قول است از ابن جنید نقل شده است که می فرمایند ملاک این است که اگر کسی به نماز جمعه آمد و برگشت تا تمام شدن روز به منزل خود برسد.[5]

    3. نظر دیگر این است که کسی که رأس فرسخ است نیز واجب است که خود را به نماز جمعه برساند.

    4. نظر دیگری که به صدوق نسبت داده اند این است که راس فرسخ اگر بود، وجوب ساقط است و مادون راس فرسخ ملاک است[6] .

6بیان روایات مسئله

منشأ این اقوالی که گفته اند روایات است. ما در روایات سه عنوان داریم که هر سه ملاکی که در اقوال ذکر شده است در روایات آمده است. به نظر ما هر سه عنوان یکی است. بین علماء هم اختلافی نیست؛ اختلاف آن ها در تعبیر است که هر کدام تعبیر یکی از روایات را مطرح کرده اند. روایات بدین بیان است:

     « الْحُسَيْنُ بْنُ سَعِيدٍ عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ عَنْ عُمَرَ بْنِ أُذَيْنَةَ عَنْ زُرَارَةَ قَالَ قَالَ أَبُو جَعْفَرٍ ع الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى مَنْ إِنْ صَلَّى الْغَدَاةَ فِي أَهْلِهِ أَدْرَكَ الْجُمُعَةَ وَ كَانَ رَسُولُ اللَّهِ ص إِنَّمَا يُصَلِّي الْعَصْرَ فِي وَقْتِ الظُّهْرِ فِي سَائِرِ الْأَيَّامِ كَيْ إِذَا قَضَوُا الصَّلَاةَ مَعَ رَسُولِ اللَّهِ ص رَجَعُوا إِلَى رِحَالِهِمْ قَبْلَ اللَّيْلِ وَ ذَلِكَ سُنَّةٌ إِلَى يَوْمِ الْقِيَامَةِ»[7] .

این روایت سند صحیح دارد.

در این روایت آمده است که اگر کسی نماز صبحش را بخواند و بعد راه بیفتد می تواند به نماز جمعه برسد، نماز بر او واجب است. بعد هم قضیه ی جد بزرگوارشان را نقل می کنند که پیامبر عصر را هم بدون فاصله می خواندند تا آن ها نماز عصر را بخوانند و بروند به شهر خود برسند.

عنوان دومی که در روایت آمده است بدین شکل است:

     « عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ ابْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْجُمُعَةِ فَقَالَ تَجِبُ عَلَى مَنْ كَانَ مِنْهَا عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ فَإِذَا زَادَ عَلَى ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ».[8]

در این روایت گفته است که کسی که راس فرسخ است باید بیاید. ادامه اش هم تصریح می کند که زاید بر راس فرسخ چیزی بر او واجب نیست.

عنوان سوم عنوانی است که در صحیحه زراره آمده است که در گذشته هم خوانده شده بود .باب 1 حدیث 1 از ابواب نماز جمعه:

     « مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنْ زُرَارَةَ بْنِ أَعْيَنَ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ الْبَاقِرِ ع قَالَ: إِنَّمَا فَرَضَ اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ عَلَى النَّاسِ مِنَ الْجُمُعَةِ إِلَى الْجُمُعَةِ خَمْساً وَ ثَلَاثِينَ صَلَاةً مِنْهَا صَلَاةٌ وَاحِدَةٌ فَرَضَهَا اللَّهُ عَزَّ وَ جَلَّ فِي جَمَاعَةٍ وَ هِيَ الْجُمُعَةُ وَ وَضَعَهَا عَنْ تِسْعَةٍ عَنِ الصَّغِيرِ وَ الْكَبِيرِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الْمُسَافِرِ وَ الْعَبْدِ وَ الْمَرْأَةِ وَ الْمَرِيضِ وَ الْأَعْمَى وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ»[9] .

در این روایت آمده است که خداوند جمعه را از کسی که در راس فرسخین است برداشته است. بنابر اینکه غایت خارج از مغیی باشد دلالت حدیث واضح است.

در خطبه ی مولا امیر المومنین علیه السلام نیز آمده است که :

« قَالَ: وَ خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الْجُمُعَةِ فَقَالَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَلِيِّ الْحَمِيدِ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ إِلَّا عَلَى الصَّبِيِّ- وَ الْمَرِيضِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ- وَ الْأَعْمَى وَ الْمُسَافِرِ وَ الْمَرْأَةِ- وَ الْعَبْدِ الْمَمْلُوكِ وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ»[10] .

یعنی کسی که بر راس فرسخین است، وجوب به او تعلق نگرفته است به نحو خروج غایت از مغیی؛

6.1وجه جمع بین روایات

آیا این روایات وجه جمعی دارند یا خیر؟ صاحب جواهر ابتدا روایت اولی را با روایات فرسخین حساب کرده است. ما باید در دو مرحله بحث کنیم:

روایات اولی را روایات فرسخین اصلا سازگاری ندارد. مقام ثانی خود روایات فرسخین است که خودشان با هم سازگاری ندارند. یکی می گوید کسی که در راس فرسخین است واجب است که برود و دیگری می گوید که واجب نیست. این دو مطلب متنافی بین روایات است که باید بررسی شود:

6.1.1مرحله ی اول: حل تنافی روایت(من ان صلی الغداه...) با روایات فرسخین

اما مرحله اول تنافی روایت ان صلی الغداه که روایت اول بود با روایات فرسخین؛ صاحب جواهرمی فرماید: می شود این را هم با همان فرسخین بگوییم که منطبق است. چون گاه گاهی روز ها کوتاه است. اگر بعد از نماز صبح برود دو فرسخ راه برود به نماز جمعه می رسد. ایشان ملاحظه کرده است که کسی که می آید در میان راه هم استراحت می کند و می آید. کسی که به صورت تفریحی می آید، تا اذان ظهر به نماز جمعه می رسد.

صاحب جواهر در یک بیان خواسته است تنافی را اینگونه از بین ببرد. حال اگر کسی بگویدکه این راه صحیح نیست و ما انطباق این ملاک با فرسخین را قبول نداریم، صاحب جواهر می گوید که می گوییم روایات فرسخین اقوی هستند. روایات فرسخین ملاک داده است و معیار دارد ولی روایت اول ملاک خاصی نداده است، بنابراین با توجه به روایات فرسخین، آن روایات را حمل بر استحباب و افضلیت می کنیم. اگر هم کسی بگوید که این ها عرفیت ندارد می گوییم که مشهور از این معنا اعراض کرده اند. قول اول معرض عنه است و صلاحیت معارضه با روایات کثیره ندارد. روایات فرسخین صریح و گویا بودند. این روایت اول گویا نیست زیرا با روز های کوتاه، با دو فرسخ و با افضلیت سازگار است ولی روایات فرسخ را نمی توان تصرف کرد. بنابراین ایشان اینگونه بیان کرده است که صحیحه زراره اولی نمی تواند معارض با روایاتی باشد که فرسخین را مطرح کرده است[11] .

در روایت فضل بن شاذان هم دلیل اینکه چرا دو فرسخ معیار قرار داده است آمده است که :

«وَ فِي الْعِلَلِ وَ عُيُونِ الْأَخْبَارِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنِ الرِّضَا ع قَالَ: إِنَّمَا وَجَبَتِ الْجُمُعَةُ عَلَى مَنْ يَكُونُ عَلَى فَرْسَخَيْنِ لَا أَكْثَرَ مِنْ ذَلِكَ لِأَنَّ مَا يُقَصَّرُ فِيهِ الصَّلَاةُ بَرِيدَانِ ذَاهِباً أَوْ بَرِيدٌ ذَاهِباً وَ بَرِيدٌ جَائِياً وَ الْبَرِيدُ أَرْبَعَةُ فَرَاسِخَ فَوَجَبَتِ الْجُمُعَةُ عَلَى مَنْ هُوَ عَلَى نِصْفِ الْبَرِيدِ الَّذِي يَجِبُ فِيهِ التَّقْصِيرُ وَ ذَلِكَ أَنَّهُ يَجِي‌ءُ فَرْسَخَيْنِ وَ يَذْهَبُ فَرْسَخَيْنِ فَذَلِك‌ أَرْبَعَةُ فَرَاسِخَ وَ هُوَ نِصْفُ طَرِيقِ الْمُسَافِرِ»[12] .

برای اینکه خداوند نصف سفر را حساب کرده است. رفت و برگشت آن می شود چهار فرسخ که نصف سفرشرعی می شود. خلاصه ما از جهت صحیحه اولی دغدغه ای نداریم. روایت اول واقعا گویا نیست و منافاتی با دو فرسخ که اینقدر صریحا در روایات کثیره وارد شده است ندارد. علاوه بر اینکه شهرت بین اصحاب هم همان دو فرسخ است. بنابراین یا باید روایت اولی را حمل بر محملی یا اینکه حمل بر افضلیت کرد. می گوییم واجبه که در روایت آمده است یعنی ثبوت اکید، نه وجوب شرعی؛ برخی موارد در روایات است که مستحب موکد به واجب تعبیر شده است مانند غسل جمعه که با تعبیر واجبه آمده است.

6.1.2مرحله دوم: تعارض بین روایات فرسخین

مهم دو دسته اخیر است که در مقام ثانی بحث می شود. کانّ تعارض بین روایات پرواضح است. یک دسته روایت می گوید که بر کسی که بر راس فرسخین است واجب است، و دیگری می گوید کسی که در راس فرسخین است نماز چمعه واجب نیست.

این تنافی را چگونه باید حل کرد؟ گفته اند که حل این تنافی به این است که بگوییم آن روایات صحیحه زراره و خطبه مولا علیه السلام که می گوید وضع شده است بر کسی که بر راس فرسخین است[13] یعنی کسی که بیش از دو فرسخ فاصله دارد. جمع بین این دو روایات به این است که وضع علی من کان فرسخین، یعنی اضافه بر فرسخین؛ آن روایتی هم که می گوید واجب شده است بر کسی که بر راس فرسخین است یعنی کمتر از فرسخین و این دو روایت با هم تنافی ندارند؛ بدین بیان که راس یک خط موهومی است و اینکه راس فرسخین را ذکر کرده اند می خواهند قبل و بعد آن را به ما بفهمانند. آنجا که از وضع صحبت می کند یعنی وضع بعد از این خط فرسخین است، آنجا که از ثبوت و جعل صحبت می کند یعنی قبل ازاین دو فرسخ مراد است.

بنابراین راس فرسخین برای این است که این مطلب را به ما بفهماند وگرنه معنا ندارد که کسی بر راس فرسخین بوده باشد. این راس چون قابل اقامه نیست مراد جدی نیست. راس اشاره به یک مطلبی است که آن مطلب به لحاظ محمول فرق می کند. اگر محمول را وضع عنه قرار دادند یعنی بعد از آن، و اگر جعل له قرار دادند یعنی قبل ازآن مراد است. مناسبت حکم و موضوع این نکته را می رساند. بنابراین ظهور اولیه این روایات با هم تنافی ندارند. همین که یک فقیهی بیاید بگوید وضع و یک فقیهی بگوید جعل، می گوییم این ها با هم اختلاف ندارند. همین زراره که وضع را مطرح کرده است خود او روایتی را نقل کرده است که جعل را بیان کرده است. ما می گوییم مراد در این روایات یکی است، دو نوع بیان کرده است. این ها یک معنا بیشتر نیست و معنا ندارد که زراره دو روایت به صورت تنافی را نقل کند. علاوه بر اینکه در روایتی که از امام صادق علیه السلام نقل شده است نیز در ادامه تفریع می کند که فان زاد علی ذلک فلیس علیه شی:

     « عَلِيٌّ عَنْ أَبِيهِ عَنْ حَمَّادٍ عَنْ حَرِيزٍ عَنِ ابْنِ مُسْلِمٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنِ الْجُمُعَةِ فَقَالَ تَجِبُ عَلَى مَنْ كَانَ مِنْهَا عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ فَإِذَا زَادَ عَلَى ذَلِكَ فَلَيْسَ عَلَيْهِ شَيْ‌ءٌ».[14]

این لسان اوضح است از روایت طرف مقابل؛ بنابراین آنچه واجب است فرسخ و کمتر از فرسخ است. این روایت خطبه مولا علیه السلام به صورت وضوح می گوید که اگر بیش از دو فرسخ بود برداشته می شود.

دلالت روایات وضع که وضع کرده است علی من کان علی راس فرسخین اضعف است دلالتا از روایاتی که می گوید زاید بر دو فرسخ وجوب ندارند. یعنی پس اگر سر دو فرسخ بود، این صریح در وجوب می باشد. ولی وضع صریح نیست و قابل حمل است.

 

 


[1] المبسوط فی فقه الإمامیة، شیخ طوسی، ج1، ص146.« « من تجب عليه الجمعة يجوز له أن يتركها لعذر في نفسه أو أهله أو قرابته أو أخيه في الدين مثل أن يكون مريضا يهتم بمراعاته أو ميتا يقوم على دفنه و تجهيزه أو ما يقوم مقامه.»
[11] جواهر الکلام، محمد حسن نجفی، ج11، ص266..« و ربما كان النهار تسع ساعات و المشي على تؤدة، إذ من المعلوم عدم الدواب عند جميعهم، و إن أبيت عن ذلك كله فحمله على الندب متعين، لقوة المعارض الذي منه ما سمعت من الصحيح و الحسن مضافا إلى غيرهما مما ستعرف»
[13] . « قَالَ: وَ خَطَبَ أَمِيرُ الْمُؤْمِنِينَ ع فِي الْجُمُعَةِ فَقَالَ- الْحَمْدُ لِلَّهِ الْوَلِيِّ الْحَمِيدِ إِلَى أَنْ قَالَ- وَ الْجُمُعَةُ وَاجِبَةٌ عَلَى كُلِّ مُؤْمِنٍ إِلَّا عَلَى الصَّبِيِّ- وَ الْمَرِيضِ وَ الْمَجْنُونِ وَ الشَّيْخِ الْكَبِيرِ- وَ الْأَعْمَى وَ الْمُسَافِرِ وَ الْمَرْأَةِ- وَ الْعَبْدِ الْمَمْلُوكِ وَ مَنْ كَانَ عَلَى رَأْسِ فَرْسَخَيْنِ».

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo