< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: احکام نماز جمعه، وقت نماز /نماز جمعه /صلات

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه ی گذشته به بررسی وقت نماز جمعه از حیث شروع پرداخته شد. بیان شد که در مورد ابتدای وقت نماز جمعه تقریبا اختلاف چندانی بین فقهاء نیست و قریب به اتفاق فقهاء وقت آن را هنگام زوال می دانند. در این جلسه به بررسی آخر وقت نماز جمعه پرداخته می شود که معرکه ی آراء نیز واقع شده است.

1انتهای وقت نماز جمعه

بحث در منتهای وقت نماز جمعه است. اگر تا آن زمان خوانده شد که درست است و بحثی ندارد و اگرنه باید ظهر به جا آورده شود.

1.1عدم تحصیل شهرت یا اجماع در مسئله

این مسئله مورد اختلاف شدید است و تحصیل شهرت یا اجماع در آن ممکن نیست. مثلا ابن زهره در غنیه می فرماید به همان مقدار اذان و خطبتین و دو رکعت نماز وقت دارد. بعد ادعای اجماع نیز کرده است.

« وعن الشهید (ره) فی الدروس البیان القول بامتداد وقت الجمعه بامتداد وقت الظهر وربما یظهر من بعض عبائر الحلی موافقته وحكى عن السید بن زهره وابی الصلاح القول بان وقتها من الزوال بمقدار ما یتسع للاذان والخطبتین وصلاه الجمعه بل عن الغنیه دعوى الاجماع علیه فقال على ما حكى عنه واذا فاتت الجمعه بان یمضی عن الزوال مقدار الاذان والخطبه وصلاه الجمعه لم یجز قضائها و وجب ان تؤدى ظهرا كل ذلك بدلیل الاجماع الماضی ذكره فی الاشاره والاقتضاء لها اذا فات وقتها بمضی مقدار ادائها بعد خطبتها بل یصلی (ح) ظهر او حكى عن الجعفی ان وقتها ساعه من النهار فكانه اراد ساعه من الزوال وعن المجلسین تحدید وقتها من الزوال الى ان یبلغ الظل الحادث قدمین»[1] .

مسئله اقوال مختلفه ای دارد. به مشهور نسبت داده شده است که به اندازه ی ظلّ است. این نسبت نیز مثل همان ادعای اجماع قابل اثبات نیست. لذا ما به جای تمسک به اجماع و شهرت قدماء یا متاخرین باید مستقیم به سراغ روایات باب برویم تا وقت نماز جمعه را از آن ها استفاده کنیم.

1.1.1نفی تسالم اصحاب در مسئله

اینکه محقق خویی رحمه الله ادعا می کند که تسالم اصحاب بر این است که وقت نماز بیش از ظل نیست[2] ، قابل قبول نیست. ایشان مقتضای ادله را مطابق با کلام شهید دانسته است. کلام شهید را نقل کرده است که وقت نماز جمعه نیز مانند نماز ظهر است و سپس دیده است که قابل التزام نیست، فرموده است: خلاف تسالم است. تسالمی که ایشان ادعا می کند ثابت نیست. لذا ما با تسالم نه می توانیم مطلب را اثبات کنیم و نه می توانیم از ظاهر ادله رفع ید کنیم. بنابراین موضوعا تسالمی وجود ندارد و باید به روایات مراجعه کرد.

1.2بیان اوسع الاقوال (شهید اول)

ما از قول اوسع شروع می کنیم. اوسع الاقوال قول شهید و بعضی دیگر اند که گفته اند وقت آن مانند ظهر ادامه دارد[3] . دلیل این دسته از قائلین، اطلاقات است. می فرمایند اطلاقاتی که در مورد نماز ظهر وارد شده است، نماز جمعه را نیز شامل است، زیرا آن نیز نماز ظهر است در روز جمعه چهار رکعت مانده به غروب که وقت اختصاصی نماز عصر است، دیگر ختم وقت نماز جمعه و ظهر است. دلیل ایشان اطلاقات به ضم اینکه این اطلاقات مخصصی ندارند می باشند.

1.2.1بررسی استدلال شهید اول: تمسک به مطلقات

فرمایش ایشان دو مقدمه دارد:

    1. اطلاقات، حتی اطلاقات نماز جمعه، مثل «صلاۀ الجمعه واجبه» ولو اینکه برخی شان در مقام بیان نیستند، لکن می توان برخی را دارای اطلاق دانست.

    2. این اطلاقات مقید ندارند.

نسبت به مقدمه ی اولی ما حرفی نداریم و اطلاقات را تمام می دانیم. لکن مقدمه ثانیه محل مناقشه قرار گرفته است. عده ای می گویند مقید وارد شده است و عده ای نیز وجود مقید را منکر شده اند. از میان کسانی که منکر مقید شده اند، عده ای گفته اند با این حال، کلام شهید قابل التزام نیست.

1.2.2 ادعای وجود مقیدات نسبت به اطلاقات

ما اکنون بحث می کنیم در مورد قول کسانی که ادعای وجود مقید کرده اند. اگر مقید ها تمام شد، کلام شهید اول ناتمام است و اگر مقید ها تمام نشد، باید نظر خودمان را بیان کنیم. در وجود مقیدات، محقق خویی و برخی دیگر مناقشه کرده اند. محقق خویی در بحث اوقات این مناقشات را مطرح کرده اند[4] . محقق خویی به صورت کلی تمام مقیدات را منکر می شود لکن گفته است نمی شود کلام شهید را ملتزم شد به دلیل دو قرینه که در آینده ذکر خواهد شد.

عمده مقیداتی که ذکر کرده اند و قول به توسعه را نفی می کند، روایاتی است که در خصوص نماز جمعه رسیده است و آن روایات مفادش این است که نماز جمعه مضیق است. این روایات فرق می گذارند بین نماز جمعه و سایر نماز ها؛ می گوید سایر نماز ها دو وقت دارند و موسع اند اما نماز جمعه مضیق است و یک وقت دارد. در باب هشت صحیحه فضلاء به لحاظ این که چند فاضل در آن موجودند:

« عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلَّانٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ مِنَ الْأَشْيَاءِ أَشْيَاءَ مُوَسَّعَةً وَ أَشْيَاءَ مُضَيَّقَةً فَالصَّلَاةُ مِمَّا وُسِّعَ فِيهِ تُقَدَّمُ مَرَّةً وَ تُؤَخَّرُ أُخْرَى وَ الْجُمُعَةُ مِمَّا ضُيِّقَ فِيهَا فَإِنَّ وَقْتَهَا يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَاعَةُ تَزُولُ وَ وَقْتَ الْعَصْرِ فِيهَا وَقْتُ الظُّهْرِ فِي غَيْرِهَا»[5]

به ذهن می زند که مراد از جمعه، نماز جمعه باشد و نماز ظهر در روز جمعه مراد نیست. زیرا کسی نگفته است که نماز ظهر در روز جمعه مضیق باشد. بنابراین این روایت ردی بر قول شهید است که بین نماز جمعه و ظهر فرقی نمی گذاشتند.

روایت دیگر نیز چنین است:

« أَحْمَدُ بْنُ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ الْبَرْقِيُّ فِي الْمَحَاسِنِ عَنْ أَبِيهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ النُّعْمَانِ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ مُسْكَانَ عَنْ عَبْدِ الْأَعْلَى بْنِ أَعْيَنَ «4» عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع فِي حَدِيثٍ قَالَ: إِنَّ مِنَ الْأَشْيَاءِ أَشْيَاءَ مُضَيَّقَةً- لَيْسَ تَجْرِي إِلَّا عَلَى وَجْهٍ وَاحِدٍ- مِنْهَا وَقْتُ الْجُمُعَةِ- لَيْسَ لِوَقْتِهَا إِلَّا وَقْتٌ وَاحِدٌ حِينَ تَزُولُ الشَّمْسُ»[6] .

نظیر این روایات نیز باز وارد شده است لکن این ها واضح ترین آن ها بود که ذکر شد.

1.2.3کلام فقهاء در مناقشه به مقیدات

صاحب جواهر[7] و محقق حکیم[8] و محقق همدانی مناقشاتی نسبت بدین مقیدات مطرح کرده اند. عمده کلام ایشان این است که این دو روایت و مشابه آن، مختص به نماز جمعه نیست. این روایات اطلاق دارد و نماز روز جمعه را می گویند. چه اینکه نماز ظهر باشد چه نماز جمعه باشد، و چون در نماز ظهر وقت زوال وقت اجزاء نیست و وقت فضیلت است، ما این مضیق بودن را حمل بر وقت فضیلت می کنیم.

البته دو بیان از جانب این بزرگان وارد شده است: یکی روایات و یکی نیز قرینه ی عقلیه ای که محقق خویی ادعا می کند. بیان اول این است که روایات اعم از نماز ظهر و جمعه را بیان کرده اند؛ بلکه محقق خویی اضافه کرده است که برخی روایات در خصوص نماز ظهر هم می گوید که وقت آن مضیق است. روایات ما دائر بین این است که جامع را بگوید یا خصوص نماز ظهر را بگوید که مضیق هستند. وقتی جامع را مضیق بداند و این مضیق بودن در خصوص نماز ظهر هم آمده است، قرینه می شود که مراد از مضیق بودن به لحاظ وقت فضیلت است.

ادعای این بزرگان این است که علی القاعده وقت وسعت دارد، لکن در روز جمعه خصوصیتی است که هم نماز جمعه را مضیق کرده است و هم نماز ظهر را و آن خصوصیت، جواز خواندن نافله قبل از زوال است. به همین خاطر در سایر ایام نماز ها دو وقتی هستند یک وقت فضیلت دارند و یک وقت اجزاء اما در روز جمعه به دلیل اینکه نافله ها قبل از زوال هستند،یک وقت بیشتر برای نماز قرار داده نشده است، بدین ترتیب وقت نماز ظهر و جمعه را ضیق کرده است؛ دیگر تاخیر در آن مجال ندارد و وقت فضیلت آن ضیق شده است. خصوصیت روز جمعه این است که نافله ای بعد از زوال نداریم تا وقت فضیلت نماز تاخیر بیفتد. به همین دلیل می گوییم وقت فضیلت مضیق است و از اول زوال شروع می شود. بنابراین مراد تضییق در وقت فضیلت است.

خلاصه اینکه این قائلین، روایات مضیقه را حمل بر وقت فضیلت کرده اند به همین نکته ای که ذکر شد. وقت فضیلت نماز ظهر در روز های دیگر به دلیل وجود نافله ی بعد از زوال، بعد از ظل بود ولی در روز جمعه از وقت زوال است.

1.2.4شواهدی از روایات

کسانی که ادعا کرده اند که این روایات مضیقه هم نماز جمعه و هم ظهر در روز جمعه را شامل می شود، به عده ای روایات استناد کرده اند که عبارتند از:

« عَلِيُّ بْنُ مُحَمَّدٍ عَنْ سَهْلِ بْنِ زِيَادٍ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ شَمُّونٍ عَنْ عَبْدِ اللَّهِ بْنِ الْقَاسِمِ عَنْ مِسْمَعٍ أَبِي سَيَّارٍ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ وَقْتِ الظُّهْرِ فِي يَوْمِ الْجُمُعَةِ فِي السَّفَرِ فَقَالَ عِنْدَ زَوَالِ الشَّمْسِ وَ ذَلِكَ وَقْتُهَا يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي غَيْرِ السَّفَرِ»[9]

در سفر که دیگر نماز جمعه نیست و خصوص نماز ظهر است. همان عنوان حین تزول در آن روایت، اینجا بدین تعبیر آمده است: «عند زوال الشمس و ذلک وقتها یوم الجمعه فی غیر السفر» اعم است از اینکه نماز جمعه بخوانید یا نماز ظهر درروز جمعه بخوانید. نماز ظهر اصطلاحی بین روایات است که هردو را می گیرد.

روایات زیادی دال بر این مطلب وارد شده است. از جمله:

« رَوَى الْحَلَبِيُّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ وَقْتُ الْجُمُعَةِ زَوَالُ الشَّمْسِ وَ وَقْتُ صَلَاةِ الظُّهْرِ فِي السَّفَرِ زَوَالُ الشَّمْسِ وَ وَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي الْحَضَرِ نَحْوٌ مِنْ وَقْتِ الظُّهْرِ فِي غَيْرِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ‌»[10]

این جمله اطلاق دارد. وقت الجمعه اطلاق دارد که نماز ظهر خوانده شود یا جمعه خوانده شود.

همه این تعیین وقت ها دائر مدار آن نافله می باشد.

روایت دیگر به همین مضمون وارد شده است:

« وَ عَنْ إِسْمَاعِيلَ بْنِ عَبْدِ الْخَالِقِ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ ع عَنْ وَقْتِ الصَّلَاةِ- فَجَعَلَ لِكُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَيْنِ- إِلَّا الْجُمُعَةَ فِي السَّفَرِ وَ الْحَضَرِ- فَإِنَّهُ قَالَ وَقْتُهَا إِذَا زَالَتِ الشَّمْسُ- وَ هِيَ فِي مَا سِوَى الْجُمُعَةِ- لِكُلِّ صَلَاةٍ وَقْتَانِ- وَ قَالَ وَ إِيَّاكَ أَنْ تُصَلِّيَ قَبْلَ الزَّوَالِ- فَوَ اللَّهِ مَا أُبَالِي بَعْدَ الْعَصْرِ صَلَّيْتُهَا أَوْ قَبْلَ الزَّوَالِ»[11]

این جمعه اعم از نماز جمعه و نماز ظهر است به قرینه ی مابعدش که آمده است فی السفر و الحضر؛ زیرا سفر جمعه‌ی اصطلاحی را ندارد. ما روایاتی داریم که قرینه دارند که نماز ظهر هم قطعا مراد است و همین تعبیر حین تزول را با تعبیرات دیگر آورده است.

سوال و جواب: سفر مربوط به نماز ظهر است و حضر در آن اطلاق دارد.

1.2.5کلام محقق خویی

در تنقیح فرموده است که برخی روایات داریم که اصلا در خصوص نماز ظهر این بیان وارد شده است. روایت موثقه سماعه :

« مُحَمَّدُ بْنُ إِسْمَاعِيلَ عَنِ الْفَضْلِ بْنِ شَاذَانَ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى عَنْ رِبْعِيٍّ وَ مُحَمَّدُ بْنُ يَحْيَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحُسَيْنِ عَنْ عُثْمَانَ بْنِ عِيسَى عَنْ سَمَاعَةَ جَمِيعاً عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع قَالَ: وَقْتُ الظُّهْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ حِينَ تَزُولُ الشَّمْسُ»[12]

محقق خویی فرموده است این روایت خصوص نماز ظهر را بیان کرده است. یا روایتی دیگر که آمده است:

« مُحَمَّدُ بْنُ عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ بِإِسْنَادِهِ عَنِ الْحَلَبِيِّ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ ع أَنَّهُ قَالَ: وَقْتُ الْجُمُعَةِ زَوَالُ الشَّمْسِ- وَ وَقْتُ صَلَاةِ الظُّهْرِ فِي السَّفَرِ زَوَالُ الشَّمْسِ- وَ وَقْتُ الْعَصْرِ يَوْمَ الْجُمُعَةِ فِي الْحَضَرِ- نَحْوٌ مِنْ وَقْتِ الظُّهْرِ فِي غَيْرِ يَوْمِ الْجُمُعَةِ»[13]

روایت صحیحه است.

حاصل الکلام که در کثیری از روایات این عنوان حین تزول الشمس آمده است که یا برای ظهر و جمعه است و یا برای خصوص ظهر در روز جمعه است و چون این حین تزول وقت فضیلت است پس گفته می شود در این روایاتی هم که خواندیم، مراد وقت فضیلت است. بنابراین آن روایات مضیقه را می خواهیم از دست بگیریم. روایات مذکور در اول جلسه، بیانگر تضییق وقت بودند. ما قرینه آوردیم که این تضییق نسبت به نماز ظهر نیز وجود دارد، و وقت فضیلت را می گویند.

ما می خواهیم این روایات را قرینه قرار دهیم که آن روایاتی که مضیق بودن را مطرح کرده بودند به لحاظ وقت فضیلت گفته بودند و همین برای عدم مقید بودن آن روایات نسبت به اطلاقاتی که شهید اول بدان ها استدلال کرده بود کافی است.

سوال و جواب: ما به حین تزول تمسک نمی کنیم بلکه ما می خواهیم بگوییم این عنوانی که در روایات مضیقه آمده است، در جا های دیگر نیز در مورد وقت فضیلت آمده است، لذا اینجا نیز احتمال دارد مراد وقت فضیلت باشد.

1.2.6ادعای قرینه ی داخلی در کلام محقق خویی

محقق خویی فرموده است که از حین تزول الشمس، مضیق بودن وقت نماز جمعه استفاده نمی شود. این حین تزول الشمس خودش قرینه ی داخلی دارد که تضییق وقت نماز جمعه را نمی گوید و مراد وقت فضیلت است؛ زیرا ظاهر حین تزول الشمس زوال حقیقی است، از طرفی می دانیم که زوال حقیقی قابل دسترسی برای مردم نیست، بنابراین غلط است که شارع بگوید واجب است عند زوال حقیقی جمعه را بخوانید. اگر هم زوال را عرفی بدانید، دلیل ندارد. سپس نتیجه گرفته است که پس به ظاهر حین تزول الشمس اخذ می کنیم، و زوال حقیقی می دانیم لکم می گوییم حکم استحبابی است. هیچ اشکالی ندارد حکم استحبابی را حمل بر امری کنیم که قابل دسترسی برای عموم مردم نیست. ظاهر هر عنوانی حقیقت آن است. تسامح عرفی نیست.

بنابراین ایشان این مقید را اینگونه از کار انداخته است. ایشان اضافه کرده است که مما یوید این است که زوال شمس حقیقی ظاهر کلام است و این استحباب دارد. شاهدش نیز این است که خود رسول الله صلی الله علیه و آله هنگام زوال نمازی دیگر می خواندند یا یک مقدار صبر می کردند و دعا می خواندند، معلوم می شود زوال حقیقی واجب نبوده است.

محقق خویی در نتیجه فرموده است وقت نماز جمعه مضیق است یعنی وقت فضیلت آن مضیق است که از روایات نیز استفاده شد.

1.2.7مناقشه در کلام محقق خویی

ادعای ما این است که هردو قرینه با مویداتش ناتمام است. قرینه ی اول اینکه فرموده اند به قرینه روایاتی که در خصوص ظهر است یا در اعم از ظهر و جمعه است و حین تزول آمده است و وقت فضیلت را مطرح کرده است، و نتیجه گرفته اند که این جا نیز بیانگر وقت فضیلت است، ما می گوییم این کلام و قرینیت تمام نیست. ادعای ما این است که این روایاتی که ظاهرش خصوص نماز جمعه است، یک بیان سنگین تری را بیان می کند و غیر از آن روایاتی است که نماز روز جمعه را حین تزول الشمس می داند. ظاهر این روایت:

«« عِدَّةٌ مِنْ أَصْحَابِنَا عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدِ بْنِ عِيسَى عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلَّانٍ عَنْ حَمَّادِ بْنِ عِيسَى وَ صَفْوَانَ بْنِ يَحْيَى عَنْ رِبْعِيِّ بْنِ عَبْدِ اللَّهِ عَنْ فُضَيْلِ بْنِ يَسَارٍ عَنْ أَبِي جَعْفَرٍ ع قَالَ: إِنَّ مِنَ الْأَشْيَاءِ أَشْيَاءَ مُوَسَّعَةً وَ أَشْيَاءَ مُضَيَّقَةً فَالصَّلَاةُ مِمَّا وُسِّعَ فِيهِ تُقَدَّمُ مَرَّةً وَ تُؤَخَّرُ أُخْرَى وَ الْجُمُعَةُ مِمَّا ضُيِّقَ فِيهَا فَإِنَّ وَقْتَهَا يَوْمَ الْجُمُعَةِ سَاعَةُ تَزُولُ وَ وَقْتَ الْعَصْرِ فِيهَا وَقْتُ الظُّهْرِ فِي غَيْرِهَا»[14]

ما می گوییم فهم عرفی این روایت و انصرافش به این است که وقت جمعه مضیق است، این روایات فرموده است که ظاهر این روایت که نماز جمعه است و وقتش مضیق شده است، این یک معنای بیشتری دارد. نمی تواند آن روایاتی که نماز ظهر را می گوید حین تزول الشمس قرینه باشد که این روایت وقت فضیلت را می گوید؛ اگر در آن روایات هم یک جا پیدا می کردیم که نماز ظهر هم مما ضُیّق است، می گوییم یعنی وقت فضیلت، ولی وقتی استقصاء کردیم در هیچ کجا این لسان را پیدا نکردیم که در مورد نماز ظهر در روز جمعه نیز تضییق وقت شده باشد. لذا می گوییم آن روایاتی که نماز ظهر را در سفر و حضر حین تزول الشمس دانسته اند، وقت فضیلت را می گویند لکن اینکه آن روایات قرینه باشند که این نوع روایات را نیز حمل بر وقت فضیلت کنیم تمام نیست و قرینیت ندارد.

1.2.8اشکال و جواب

اشکال:

در روایت 16 آمده است: «نزل بها جبرائيل مضيّقة إذا زالت الشمس فصلّها، قال: قلت: إذا زالت الشمس صلّيت ركعتين ثمّ صلّيتها، فقال أبو عبد اللّه عليه السلام: أمّا أنا فإذا زالت الشمس لم أبدأ بشي‌ء قبل المكتوبة»[15]

معلوم می شود در مورد نماز ظهر هم روایت تضییق آمده است در حالی که شما فرمودید در مورد نماز ظهر تضییق نیامده است.

جواب:

این مربوط به نماز جمعه بود. جبرائیل می آمد می گفت که انزل یا محمد. اشاره به همان قضیه تاریخیه است که جبرائیل در نماز جمعه می آمد و می گفت: أنزل فصلّ؛

خلاصه اینکه ادعای ما این است که روایاتی که گفته اند قرینه است که مراد از مضیقه بودن وقت فضیلت است، این قرینیت را قبول نداریم و اینکه محقق خویی مطرح کرده اند که بعضی روایات خصوص ظهر است را نیز قبول نکردیم. به نظر ما روایات اعم از ظهر و جمعه را می گویند.

ادامه ی بحث انشاالله در جلسه ی بعد.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo