< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

97/07/30

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 

موضوع: مقتضای ایه ی 9 سوره ی جمعه /صلاۀ الجمعه /صلات

خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه ی گذشته مقتضای اصل اولی در نماز جمعه مطرح شد. دو قول در اصل اولی مطرح شده بود که قول اول استصحاب وجوب تعیینی آن در زمان غیبت بود. این قول با سه اشکال مهم مواجه بود. قول دوم نیز اصل عدم مشروعیت آن در زمان غیبت بود که بررسی شد. در این جلسه به صورت استدراک، بحثی راجع به به آیه ی 9 سوره ی مبارکه جمعه مطرح میشود.

بسم الله الرحمن الرحیم

بحث در دلالت آیه ی شریفه در وجوب نماز جمعه تمام شد.

1نکاتی از آیه ی شریفه نماز جمعه

برخی نکات دیگری را بیان کرده اند که قبال ذکر است. عرض ما این شد که ﴿اذا نودی للصلاۀ من یوم الجمعه﴾[1] مراد نماز جمعه است و در این شکی نیست.

در مورد ﴿فاسعوا الی ذکر الله﴾ گفتیم که ظهور در وجوب ندارد؛ چرا که ذکر الله معنای عرفی اش مراد است یا لاأقل اینکه مجمل است. این را هم اضافه کردیم که خیر که در آخر آیه آمده است، قرینه ای دیگر بر عدم وجوب است. بعضی دیگر گفته اند که مراد از ذکر الله همان ذکر الله است و نماز نیست. برخی نیز قرینه آورده اند که مراد از ذکر الل نماز است که به بیان آن ها می پردازیم.

1.1حکم مستفاد از آیه

1.2قول اول: کلام محقق خویی

محقق خویی فرموده اند ما قرینه داریم که ذکرالله همان خطبه ها هستند و نماز نیست. سپس گفته است که پس فاسعوا وجوبی نیست. ایشان قرینه اش این انست که سعی که ماده این این فعل است اسراع در رفتن است. حد وسطی بین مشی و دویدن است. گفته اند که سعی به معنای اسراع در مشی است. بلا اشکال در نماز اسراع نسبت به آن لزومی ندارد. ما خودمان را به رکوع رکعت اولی هم برسانیم خودمان را به نماز رسانده ایم. بنابراین اسراع واجب نیست، و مراد ذکر الله هم خطبتین است. در مورد خطبتین هم اجماع بر عدم وجوب ادراکش وجود دارد بنابراین امر استحبابی است[2] .

1.3مناقشه در کلام محقق خویی

به ذهن می رسد که این کلام تمام نیست:

1.3.1اشکال اول: معنای سعی

اولا معنای سعی اسراع در مشی نیست. یکی از معانی سعی را در لغت اسراع در مشی قرار داده اند[3] لکن این از موارد اشتباه مصداق به مفهوم است. در مفهوم سعی اسراع نیست، بلکه سعی به معنای تلاش کردن است. در آیات دیگر قرآن نیز سعی آمده است که مراد جدیت در کار و تلاش در آن است. در فارسی هم می گویند که سعی و تلاشت را زیاد کن. اینکه اگر انسان بخواهد به مقصد برسد باید سعی کند مصداقی از تلاش است. اسراع در مشی از مصادیق تلاش در رسیدن به آن هدف است لذا ما نتوانستیم قبول کنیم که سعی به معنای اسراع در مشی است. بلکه به معنای تلاش است.

ما قبول داریم که یک جا هایی مصداق سعی اسراع در رفتن است، مثلا مقصد راه دوری است و اگر دیر حرکت کند نمی رسد، در روایت هم دارد که هر قدمی که سعت الی صلاۀ الجمعه فلان ثواب را دارد.

بنابراین بحث اول در این معنای سعی است که عرض کردیم معنای آن اسراع در مشی نیست. سعی مشترک لفظی بین اسراع در مشی و جد و جهد نیست؛ بلکه مصداقی از آن است. بنابراین تفسیر آن به اسراع در مشی تفسیر به مصداق و خطا است.

1.3.2عدم تمامیت قرینیت سعی

ثانیا: قرینه بودن سعی بر اینکه مراد از ذکرالله خطبتین باشد تمام نیست. درست است که استماع خطبه ها و حضور برای استماع خطبتین واجب نیست، لکن هیچ اشکالی ندارد که شارع مقدس برای اینکه اهمیت نماز را برساند، سعی به سمت خطبه ها را واجب بداند. برای اهتمام بیشتر به نماز، هیچ اشکالی ندارد که مقدمه ی ذی المقدمه ای را که واجب نیست واجب بکند. لزومی ندارد که انسان قبل از رکوع رکعت خودش را برساند ولی دست شارع باز است که شتاب به نماز را واجب بداند. این یک امر غیری است و ملاک مسقل ندارد. نظیر صوم که هنوز ذی المقدمه واجب نشده است قبل از طلوع فجر، لکن قبل از آن مقدمه اش را واجب کرده است و امر به غسل کردن کرده است. بنابراین دست مولا بسته نیست. می تواند به دلیل اهتمام زیاد به نماز، سعی و تلاش به رسیدن نماز را واجب بداند. ظاهر ﴿ذروا البیع﴾ نیز همین مطلب را می رساند.

ما نمی گوییم که در امثال این موارد شارع باید حتما امر کند، بلکه ما می گوییم اگر امر کرد، امر او عرفیت دارد. ولو اینکه خود حضور در خطبتین واجب نباشد.

1.4قول دوم: ذکرالله یعنی نماز

در مقابل محقق خویی برخی ادعا کرده اند که قرینه داریم که مراد از ذکرالله نماز است. دلیل این دسته از قائلین، ذیل آیه ی شریفه است که ﴿إذا قضیت الصلاۀ﴾ را ذکر کرده است. از همین جمله معلوم می شود که دعوت قبلی نیز به نماز بوده است. از این رو ادعا کرده اند که ذیل قرینه است بر اینکه مراد از ذکرالله نماز است. معنای عرفی برداشت از این دو آیه در کنار هم این است که مراد از ذکرالله نماز باشد.

دقت کنید محقق خویی می فرمود ما قرینه داریم که بشتابید، مراد این است که به شنیدن خطبه ها بشتابید و شنیدن خطبه ها معلوم است که واجب نیست، پس شتاب هم واجب نیست.

این قائل می فرماید همینکه شارع گفته است وقتی که نماز تمام شد سراغ کار هایتان بروید قرینه است بر اینکه مراد از بشتابید به سوی ذکر الله، شتاب به سمت نماز است.

1.5مناقشه در قول مذکور

به نظر می رسد این قول نیز تمام نیست. این آیه به نظر ما فقط بیانگر این است که بیایید خطبه ها را گوش دهید و کار های دیگر را رها کنید، آن کار ها را بعد از نماز انجام دهید. هنگام اذان بیایید خطبه ها را بشنوید و کار های دنیایی را رها کنید، اگر می گویید پس کار هایمان را چه زمانی انجام دهیم؟ می گوییم ایه ی بعد می گوید بعد از نماز کار هایتان را انجام می دهید.

بنابراین آیه ی بعد نیز قرینه بر نظر قائل نیست. به نظر ما ظهور عرفی ذکرالله مطلق ذکر خداست که شامل خطبتین می شود و امر به سعی نیز استحبابی است.

1.6بررسی برداشت وجوب در صورت اقامه

نکته ی آخر اینکه محقق خویی می فرماید بر فرض که این آیه دلالت کند که سعی به نماز واجب است، لکن تنها وجوب نماز جمعه را در صورت اقامه شدن آن واجب می داند و از این آیه دلیلی بر وجوب مطلق نماز جمعه نمی توان یافت. مفهوم این آیه این است که اگر ندا داده نشد ، نماز جمعه واجب نمی باشد[4] . بنابراین یکی از ادله ای که مفید است برای اینکه بگوییم هنگامی که نماز جمعه اقامه نشده است اقامه ی آن واجب نباشد، همین مفهوم گیری از آیه است.

به ذهن می اید که این کلام نیز تمام نیست. محقق خویی می خواهد هر جور شده دلالت آیه ی شریفه را ساقط کند؛ با اینکه حق است لکن با این قرینه نمی تواند این کار را کند. به نظر می رسد این ایه ی ﴿ اذا نودی للصلاۀ من یوم الجمعه﴾

آن معنای بزرگ را نمی رساند. این قدر دلالت ندارد که هنگام اقامه واجب است و اگر اقامه نشد واجب نیست. این معنا از این آیه ی شریفه برداشت نمی شود. اصلا به نظر ما این آیه شرط نیست. اذا نودی، ندای اذان کنایه از دخول وقت است و گرنه لازم نیست که حتما یک کسی اقامه کند تا واجب شود. بنابراین حمل اذا نودی بر اذا اقیم که بعد نتیجه بگیریم که سعی بعد از اقامه واجب است و مفهومش نیز این باشد که اگر اقامه نشد واجب نیست، این کلام تمام نیست. اذا نودی تنها کنایه است از اینکه هنگامی که وقت داخل شد سعی کنید به سمت ذکر خدا؛ اذا ظرف است، بیانگر این است که هنگامی که وقت داخل شد و زوال شمس شد بروید سراغ نماز جمعه و آن را بر پا بدارید. اذا ظرف است و ادباء نیز با تمام مزخرفاتشان این ها را می گویند که اذا ظرفیه است و بیانگر شرط نیست. مانند اذا زالت الشمس وجبت الصلاه که بیانگر ظرف وجوب نماز است. بنابراین اینکه ایشان ادعا کرده است که این آیه ی شریفه مفهوم دارد که هنگام عدم اقامه واجب نیست، نمی توان از این آیه استفاده کرد.

1.7مختار استاد: عدم تمامیت استدلال آیه بر وجوب نماز جمعه

حاصل االکلام اینکه نمی توان از این آیه وجوب نماز جمعه را استفاده کرد. این آیه اصلا برای تشریع نماز جمعه نازل نشده است. قبل از این آیه نماز جمعه تشریع شده است ولو اینکه بیان آن را ندانیم. تشریع نماز جمعه به وسیله ی این ایه نیست. شاهدش نیز این است که در حال نماز جمعه نازل شده است. پیامبر اکرم مشغول خواندن خطبه بوده است. در حال خطبه خواندن بودند که دیدند عده ای جدید الاسلام دنیا را بر خدا ترجیح دادند، آیه نازل شد که این عمل مهم است و دنیا مهم نیست. آیه بیانگر این است که اهتمام به اخرت

نسبت به دنیا به همین بوده است که این خطبه ها را گوش کنند که نمادی از یاد آخرت است.

خلاصه اینکه این آیه بیانگر یک موعظه و نصیحت است و نصیحت نیز بدین صورت بوده که پیامبر اکرم از آخرت سخن می گفته است که یکدفعه مردم صدای تاجران را شنیدند و دنبال دنیا رفتند. اشکال نشود که مردم می دانستند که نباید خدا را به دنیا بفروشند و این امر لغو می شود، زیرا تذکر همیشه مفید است. ﴿ان الذکری تنفع المومنین﴾[5] . دنیا را رها کنید و اینجا باشید. کار خوب این است که این جا محضر رسول خدا بمانید و این خطبه ها را گوش دهید. حتی شاید این مردم بعد از تجارت برای نماز می آمدند، لذا اصلا مشکل در مسئله ی نماز نبوده است، مشکل این بوده است که آن ها ذکر خدا را رها کرده بودند و خدای متعال با این آیات می خواهد آنان را مذمت کند. از این رو می گوییم آیات برای تشریع به نماز نیست تا وجوب را از سعی بخواهیم برداشت کنیم. بلکه تشویق به آخرت در مقابل دنیاست. ﴿والله خیر الرازقین﴾ که اگر دنیا را نیز می خواهید اینجاست. در این اعمال و مجالس هم آخرت نصیب انسان می شود و هم دنیا؛ موید این مطلب نیز این است که بنده تمام روایاتی که راجع به نماز جمعه است مطالعه کرده ام؛ در هیچ روایتی با اینکه نماز جمعه را فریضه دانسته اند لکن در هیچ کدام، برای وجوب نماز جمعه به این ایه ی شریفه اشاره نمی کند.

خلاصه اینکه این ایات ربطی به ترغیب به نماز جمعه ندارد و صرفا ترغیب به یک مجلس الهی است که خدای متعال می فرماید دنیای شما نیز در این مجلس است و به خاطر دنیا محضر پیامبر را رها نکنید.

در هیچ روایتی هم پیدا نکردیم که برای استفاده از وجوب نماز جمعه اشاره به این ایه کرده باشند. برخلاف اهل سنت که بسیار روی این ایه تاکید بر وجوب نماز جمعه دارند. برخی از شیعیان نیز اشتباها از این آیه خواسته اند وجوب را استفاده کنند و به نظر ما نظر ایشان تمام نیست. علاوه بر اهل سنت، اخباری ها نیز بسیار روی این ایه تاکید دارند.

آنچه مهم است این است که ما وجوب نماز جمعه را نمی توانیم از این آیات استفاده کنیم.

بحث در اصل عملی و استفاده ی وجوب از آیه تمام شد. بحث مهم بعدی، رجوع به روایات و نحوه ی استفاده ی حکم نماز جمعه از روایات است. اگر ما این روایات را نداشته باشیم باید مانند مرحوم حکیم چه بسا قائل به عدم مشروعیت شویم. ایشان تعبیر الاظهر را به کار برده است که معلوم می شود بحثی استظهاری است و اینگونه نیست که صرفا بحث قاعده ای را مطرح کرده باشند.

 

1.8اشاره به بحث تعیینی و تخییری بودن نماز

نکته: بحث از تعیینی بودن یا تخییری بودن نماز جمعه بعد از اثبات اصل وجوب نماز جمعه به وسیله ی روایات است. اول باید مقتضای روایات را بیان کرد که ایا می توان وجوب نماز جمعه را از آن ها استفاده کرد یا خیر؟! در صورت استفاده ی وجوب از روایات، تعیینی بودن یا تخییری بودن آن را مورد بحث قرار می دهیم.

محقق خویی از روایات وجوب تعیینی را استفاده کرده است و بعد قرائنی می آورند که نباید وجوب تعیینی باشد. ما نیز همانجا در آینده انشالله در این رابطه بحث خواهیم کرد. اصل مشروعیت نماز جمعه در زمان حضور بحثی نداشت، بحث سر وجوب تعیینی داشتن نماز در زمان حضور بود که از باب مقدمه برای استصحاب مطرح کرده بودیم. اصل بحث تعیینی با تخییری بودن آن را بعد از ملاحظه ی روایات بحث خواهیم کرد. در انجا هنگام شک در تعیینی یا تخییری بودن نماز جمعه، بحث دوران از تعیین و تخییر نیز بحث خواهد شد.

نکته: محقق خویی رحمه الله بحث اولی را در این بحث مطرح نکرده است ، ما به تبع صاحب جواهر و حاج آقا رضا همدانی اصل اولی را مطرح کردیم.

1.9تواتر روایات در مسئله

اما بحث راجع به روایات مسئله در جلسه ی آینده مطرح خواهد شد. خواهیم گفت که روایات متواتر در مشروعیت و فریضه بودن نماز جمعه وارد شده است که شکی در ان ها نیست. علاوه بر اینکه روایات متواتره هستند، بسیاری از آن ها نیز روایات صحاح می باشند که ما را مستغنی از بحث سندی می کند.

لکن آنچه در بررسی روایات مهم است وجود یا عدم وجود اطلاق در روایات است. بحث خواهیم کرد که آیا روایات باب، اطلاق دارند تا وجوب نماز جمعه در زمان غیبت را نیز ثابت کنند یا خیر؟! ربما یقال که این روایات در مقام بیان اصل تشریع هستند و اطلاق ندارند، بر خلاف محقق خویی رحمه الله که قائل به اطلاق در این روایات شده اند. والسلام علیکم و رحمه الله

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo