< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد مهدی گنجی

94/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: طهارت/نفاس /مسائل نفاس

خلاصه مباحث گذشته: درجلسه قبل بحث در مورد سه فرعی بود که مرحوم سیّد در ضمن مسأله پنجم و ششم آنها را مطرح نموده است، فرع أول در مورد ولادت واحدی که خروج ولد طول میکشد؛ فرع دوم در مورد خروج طفل به صورت قطعه قطعه و فرع سوم در مورد ولادتهای متعدد بود؛ که در هر کدام از این فروع، علاوه بر حکم زمانی که خون جاری میشود، در مورد نقاء، هم سخن به میان آمد.

بحث در مورد ولادت تدریجی است، در مقابل بحث قبل که در مورد ولادت دفعی بود.

مروری بر مباحث جلسه قبل

فرع أوّل: طولانی شدن ولادت واحد

در این فرع، دو مطلب را مرحوم سیّد إدّعا کرده است یکی اینکه نفاس از زمانی شروع میشود که خون میبیند؛ با توجه به اینکه در موثقه عمار[1] (حتی تلد) دارد. و دیگر اینکه ده روز است؛ که این مطلب از روایت مالک به أعین[2] استفاده میشود.

فقط یک مطلبی در مورد نقاء بود که سیّد نیاورده است، نقاء بین تمامیّت ولادت با شروع ولادت را نفرموده است، که عرض کردیم این نقاء هم نفاس است؛ و ظاهر کلام مرحوم سیّد هم این است که نقاء را نقاء در أثناء میبنید و مخالف در این مسأله مرحوم خوئی بود که دیروز مطرح نمودیم.

فرع دوم: خروج قطعه قطعه

بحثی که هست این است که آیا این مجموعه، یک نفاس حساب میشود، یا هر قطعه، یک نفاس است؟ مرحوم سیّد فرموده که مجموعه یک نفاس است. (سایر فقهاء همین حرف سیّد را قبول کردهاند).

مخالف در مسأله فقط مرحوم خوئی است که تنها ایشان به نحو مطلق بر کلام سیّد تعلیقه زده است، که هر قطعه یک نفاس است.

ثمره بین یک نفاس بودن و چند نفاس بودن

ثمره اینکه یک نفاس باشد یا چند نفاس، یکی این است که در صورت استمرار دم، همهاش یک نفاس است و ثمره دیگر در مورد نقاء است که اگر مجموع اینها یک نفاس باشد، نقائی که در بین هست، به عنوان نقاء متخلّل است، ولی اگر هر کدام نفاسهای جداگانه باشند، نقائی که در بین اینها بوجود میآید، نقاء متخلّل نخواهد بود. مرحوم سیّد این ثمرات را مطرح نموده است. (... فمجموع الشهر نفاس إذا استمر الدم و إن تخلل نقاء فإن كان عشرة فطهر و إن كان أقل تحتاط بالجمع بين أحكام الطاهر و النفساء‌).[3]

مرحوم خوئی و انکار ثمرات

مثل مرحوم خوئی که قبول ندارد، که مجموع، نفاس واحد است، این ثمرات را بار نمیکند، هر قطعه یک نفاس است نه مجموع، ممکن است یک جائی یک نفاس باشد، مثل آنجائی که یک قطعه خارج شود و تا ده روز خون بیاید و دوباره قطعه بعدی خارج شود و تا ده روز خون ببیند و بار دیگر قطعه سوم خارج شود و ده روز خون ببیند، که سی روز نفاس میشود؛ لکن اگر بعد از قطعه أوّل، دوازده روز و بعد از قطعه دوم هم دوازده روز و بعد از قطعه سوم ده روز خون ببیند، مرحوم خوئی میگوید که ده روز بعد از قطعه أوّل، نفاس و دو روز دیگر استحاضه و همچنین ده روز دوم، نفاس و دو روز بعد از آن استحاضه است.

ثمره دوم در مورد حکم نقاء است، سیّد که همه را یک نفاس میبیند، این نقاءها که أقلّ از عشره است، حکم نفاس را دارند. البته نقاء اگر عشره شد أحدی نمیگوید که نفاس است. مرحوم خوئی که قبول ندارد و میگوید که نفاس مستقل است، تفصیل میدهد اگر نقاءها بین ایّامش باشد، نفاس است و اگر بعد از ایّامش باشد، میگوید نفاس نیست؛ مثلاً اگر بعد از قطعه أوّل، پنج روز خون ببیند و سه روز پاکی و دوباره قطعه دوم بیاید و بعد از آن خون بیاید، که آن سه روزی که خون ندیده است، نفاس نیست.

هر گاه نقاء در أثناء ایّام بود، حکم نفاس را دارد؛ اما اگر نقاء در أثناء ایّام نبود، حکم نفاس را ندارد. نقاء در أثناء، أیّامش نیست و از طرفی مبنای ایشان نقاء در أثناء ایّام است. اگر پنج روز خون ببیند و پنج روز نقاء و دوباره قطعه دوم خارج شود، فرموده چون آن دم بعدی، قابل إلتحاق نیست، پس این نقاء نیست.

کلام استاد

اینکه سیّد به ضرس قاطع اینها را فرموده نفاس واحد است و نقاء اگر اقلّ از عشره باشد، حکم نفاس را دارد، باطلاقه قابل قبول نیست؛ کما اینکه فرمایش خوئی را نمی‌شود باطلاقه قبول کرد، ربما قطعه دوم که می‌آید بالوجدان می‌دانیم که خونی اضافه نشده و همان دم قطعه قبلی است، مرحوم خوئی فرموده است مبنای خوئی این بود که دم مستند به ولادت باشد که می‌گوئیم ربما مستند به نفاس قبلی است، پس نمی‌تواند نفاس مستقل باشد؛ کما اینکه سیّد فرموده نفاس مستقل است، می‌گوئیم ربما خون می‌بیند و بعد از هشت روز که قطع می‌شود و قطعه دوم می‌آید که در این صورت دم جدید است؛ موضوع ما نفساء است که نسبت به قطعه اوّل می‌گویند نفساء است و بعد که دم قطع شد و خون جدیدی آمد، عرف می‌گوید که این خون جدید است و ادامه آن نفاس قبل نیست. خون قبل که قطع شد، عنوان نفساء قطع می‌شود و دوباره که خون می‌آید، عنوان جدیدی می‌آید و نفاس جدید است؛ پس یختلف باختلاف الموارد که اگر منشأ دم جدید، همان قبلی است، عرف می‌گوید که نفاس قبلی است و اگر منشأ دم، جدید باشد، عرف می‌گوید که نفاس جدید است؛ پس نه کلام مرحوم سیّد باطلاقه مورد قبول است و نه کلام مرحوم خوئی؛ و موارد مختلف است. و در موارد شک نیز با توجه به (وضعت) بعید نیست که بگوئیم مال همان ولادت است و در صورت گذشتن ده روز، بعید نیست که دم جدید باشد.

فرع سوم: مسأله ششم

مسألة 6: إذا ولدت اثنين أو أزيد‌ فلكل واحد منهما نفاس مستقل

مسألة 6: إذا ولدت اثنين أو أزيد‌ فلكل واحد منهما نفاس مستقل فإن فصل بينهما عشرة أيام و استمر الدم فنفاسها عشرون يوما لكل واحد عشرة أيام و إن كان الفصل أقل من عشرة مع استمرار الدم يتداخلان في بعض المدة و إن فصل بينهما نقاء عشرة أيام كان طهرا بل و كذا لو كان أقل من عشرة على الأقوى من عدم اعتبار العشرة بين النفاسين و إن كان الأحوط مراعاة الاحتياط في النقاء الأقل كما في قطعات الولد الواحد.[4]

ثمره نفاس مستقل این است که اگر بعد از ولادت أوّل، ده روز فاصله شود و خون هم استمرار داشته باشد و بعد ولادت دوم محقّق شود و ده روز دیگر خون ببیند، بیست روز بعنوان نفاس محسوب میشود.

و اگر فاصله کمتر از ده باشد، مثلاً فقط پنج روز فاصله شود، و بعد ولادت دوم محقّق شود، که در این صورت پنج روز بعد از ولادت دوم، هم بعنوان ابتداء نفاس دوم است و هم آخر نفاس قبلی است.

اینکه سیّد فرموده است (مع استمرار الدم يتداخلان في بعض المدة) این مسأله هیچ ثمره عملی ندارد، زیرا در هر صورت از باب اینکه نفاس دوم است باید أحکام نفاس را بار بکند.

مرحوم صاحب جواهر فرموده است که ثمره عملی دارد؛ فرموده ثمره تداخل این است که نقاء وسط، نقاء متخلّل است، اما اگر تداخل نکنند، معنایش این است وقتی نفاس جدید آمد، نفاس قبلی قطع میشود که در این صورت آن چند روز طهر، نقاء متخلّل نمیشود.

منتهی مرحوم سیّد چون قبول نداشته است که دم بعد از ولادت دومی، ادامه دم أوّلی باشد؛ لذا قید استمرار را به فرمایش مرحوم صاحب جواهر اضافه نموده است، و در ادامه هم تصریح کرده است که نقاء بین نفاسین در صورتی که أقل از عشره باشد طهر است. خوب بود که مرحوم سیّد (یتداخل) را هم نمیآورد، چون تداخل در اینجا لغو است.

مرحوم سیّد در ادامه کلامشان میفرماید اگر بین این دو ولادت خون استمرار نداشت، در صورتی که به اندازه ده روز باشد، با توجه به روایات باب حیض و نفاس، به حکم طهر است، بلکه میفرماید حتی اگر ده روز هم فاصله نشود، این هم نقاء متخلّل نیست زیرا در بین دو نفاس لازم نیست که ده روز فاصله شود.

یک مسأله است که مرحوم سیّد میفرماید این پنج روز، نفاس جدید است و بین دو نفاس لازم نیست که ده روز فاصله شود، فقط بین دو حیض و حیض و نفاس لازم است که ده روز فاصله شود. دو مشکله در مقام وجود دارد، یکی اینکه اگر خون قبلی نفاس باشد و این هم نفاس باشد، أقل طهر فاصله نشده است، که سید اینرا حلّ کرده است. و یک مشکله اینکه به چه دلیل این را میگوید نفاس و آن را میگوید نفاس؟ فرموده به این جهت که هر دفعه که ودلادت محقّق شده، نفاس است، این است که آن نقاءها، نقاء متخلل نمیشود. مرحوم سیّد در صدر کلامش فرموده هر کدام نفاس مستقل هستند و در ادامهی بحثش با مشکله أقلّ الطّهر مواجه شده که فرموده لازم نیست اقلّ طهر فاصله شود.

در ادامه فرموده اگر چه احتیاط مستحب است که احتیاط را مراعات بکند (مرحوم سیّد در این نقاء، همان شبه تداخل را داشته است) در صورتی که بعد از ولادت أوّل، پنج روز خون ببیند و دو روز نقاء و بعد خون دوم که چون قابلیّت إلتحاق را دارد، لذا شبهه نقاء متخلّل را دارد؛ و یک فرض دیگر اینکه ده روز خون اوّل و دو روز نقاء، و بعد دومی آمده است که اینجا شبهه صاحب جواهر نمیآید، چون قابلیّت التحاق را ندارد، ظاهر سیّد این است که در این صورت هم احتیاط مستحب کرده است، چون در همین فرض هم بعضی گفتهاند که همه اینها یک نفاس حساب میشود، شبهه نفاس واحد است و وقتی شبهه نفاس واحد بود، بالتَّبع شبهه نقاء متخلّل است.

 


[1] - وسائل الشيعة؛ ج‌2، ص: 391- 392، باب4، أبواب النفاس، ح1 (مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ عَنْ أَبِي عَلِيٍّ الْأَشْعَرِيِّ عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ أَحْمَدَ‌ عَنْ أَحْمَدَ بْنِ الْحَسَنِ بْنِ عَلِيٍّ عَنْ عَمْرِو بْنِ سَعِيدٍ عَنْ مُصَدِّقِ بْنِ صَدَقَةَ عَنْ عَمَّارِ بْنِ مُوسَى عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ علیه السلام فِي الْمَرْأَةِ يُصِيبُهَا الطَّلْقُ أَيَّاماً (أَوْ يَوْماً) أَوْ يَوْمَيْنِ- فَتَرَى الصُّفْرَةَ أَوْ دَماً- قَالَ تُصَلِّي مَا لَمْ تَلِدْ- فَإِنْ غَلَبَهَا الْوَجَعُ فَفَاتَتْهَا صَلَاةٌ- لَمْ تَقْدِرْ أَنْ تُصَلِّيَهَا مِنَ الْوَجَعِ- فَعَلَيْهَا قَضَاءُ تِلْكَ الصَّلَاةِ بَعْدَ مَا تَطْهُرُ).
[2] - وسائل الشيعة؛ ج‌2، صص: 384-383، باب3، أبواب النفاس، ح4 (وَ بِإِسْنَادِهِ عَنْ عَلِيِّ بْنِ الْحَسَنِ عَنْ عَمْرِو بْنِ عُثْمَانَ عَنِ‌ الْحَسَنِ بْنِ مَحْبُوبٍ عَنْ عَلِيِّ بْنِ رِئَابٍ عَنْ مَالِكِ بْنِ أَعْيَنَ قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا جَعْفَرٍ علیه السلام عَنِ النُّفَسَاءِ يَغْشَاهَا زَوْجُهَا- وَ هِيَ فِي نِفَاسِهَا مِنَ الدَّمِ قَالَ نَعَمْ- إِذَا مَضَى لَهَا مُنْذُ يَوْمَ وَضَعَتْ- بِقَدْرِ أَيَّامِ عِدَّةِ حَيْضِهَا- ثُمَّ تَسْتَظْهِرُ بِيَوْمٍ فَلَا بَأْسَ بَعْدُ أَنْ يَغْشَاهَا زَوْجُهَا- يَأْمُرُهَا فَلْتَغْتَسِلْ ثُمَّ يَغْشَاهَا إِنْ أَحَبَّ).
[3] - العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج‌1، ص: 363.
[4] - العروة الوثقى (للسيد اليزدي)؛ ج‌1، ص: 363.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo