< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

94/11/05

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: تفسیر سوم از تشکیک ( رجوع مابه الاختلاف به مابه الاشتراک) برشمردن تفاوتهای تشکیک منطقی و فلسفی
روایت از امام هشتم: هفت چیز است که اگر بدون هفت چیز باشد مسخره است کسی که با زبان استغفار می کند، ولی قلبا از عمل پیشیمان نشده است خودش را مسخره می کند وکسی هم که از خدا توفیق می خواهد، ولی تلاش نمی کند، خودش را مسخره کرده است و کسی هم که می خواهد کارش متقن واستوار باشد ولی بی مبالات است وهیچ پروایی ندارد خودش را مسخره می کند وهر کس از خدا بهشت می خواهد، ولی بر سختی ها مقاومت نمی کند خودش را مسخره می کند وکسی که به خدا پناه می برد از آتش جهنم ولی تمایلات دنیویش را رها نمی کند خودش را مسخره می کند و کسی که یاد خدا را می کند ولی نمی شتابد به سمت لقاء خدا یعنی عملی نیست که او را به سمت خدا ببرد خودش را مسخره می کند.
عرض کردیم که تشکیک وجود غیر از تشکیک در منطقی است استاد جوادی آملی خیلی صریح این را فرموده اند.
قد مرّ ان التشکیک الفلسفی غیر التشکیک المنطقی فراجع
-رحیق المختوم، ج1،ص547-548
وقد مرّ منا ان الاول یفترق عن الثانی من عشرة اوجه (از ده راه با هم تفکیک می شوند)
1.ان الاول هو الوحدة عین الکثرة والکثرة فی عین الوحدة (آخوند وقتی می خواهد اقوال را در وجود بیان کند می گوید کسانی قائلند که وحدت محض و عده ای به کثرت محض و دوانی هم می گوید وحدت وجود وکثرت موجود و علماء راسخون [که خودش را جزء همین ها می داند] می گویند وحدت در کثرت و کثرت در وحدت که همین بیان آخوند تشکیک هم است) بینما الثانی اختلاف المعنی الکلی فی افراده (معنی کلی درافرادش یکسان نباشد)
2.ان الاول صفة لحقیقة الوجود (اینجا بحث معنی نیست بعد از اصالت وجود که شما رسیدید به آنجا که آنچه که در خارج بالذات موجود است وجود است می گویید که این واحد است یا کثیر است ...) بینما الثانی صفة للمعنی الکلی (تشکیک منطقی صفت معنای کلی است می گویند کلی یا متواطی است یا مشکک)
3.ان الاول منحصر فی الخاصی (تشکیک در یک تقسیم میک نند به عامی وخاصی تشکیک خاصی یعنی مابه الامتیاز عین مابه الاختلاف باشد ولی تشکیک عامی این است که مابه الامتیاز غیر مابه الاشترک باشد و در وجود غیر از این تصویری ندارد مابه الاشتراک باید عین مابه الامتیاز باشد اما در مورد کلی هر دو جورش می شود) بینما الثانی اعم من الخاصی و العامی
4.ان الاول مقابل للوحدة المحضه وللکثرة المحضه و لقول الدوانی (وقتی میخواهد اقوال را بشمارند می گویند وحدت محض کثرت محض و دوانی و قول به تشکیک) بینما الثانی مقابل للمتواطئ (انجا می گویند کلی یا مشکک است یا متواطئ)
5.ان الاول مذهب الفهلویین و اصحاب الحکمة المتعالیة ولا یعتقد به جمیع الحکماء (تشکیک فلسفی قبلا مطرح نبوده است این حرفی است که از قدما فهلویین قائل بودندودر فلسفه اسلامی هم ملاصدرا و پیروانش شروع کردند به گفتن این موضوع) بینما الثانی متفق علیه (همه می گویند کلی ها دو تاهستند متواطئ و مشکک کسی در این تقسیم حرفی ندارد)
6.ان الاول مما اختلف فی تفسیره (ما چهار قول در تفسیر تشککی داریم که امروز می خواهیم تمهیدی در قول سوم باشد لذا در تفسیر تشکیک دو تاش را خوانده ایم که می گفت وحدت طبیعت وجود و کثرت افراد وجود قول دوم وحدت شخص وجود در عین کثرت وجودات به همین وجودات واحد شخصی ولی دو تفسیر دیگر هم دارد که امروز سومی را خواهیم گفت) بینما لاختلاف فی تفسیر الثانی (آنجا می گفتنند که کلی یا به صورت یکسان موجود است که می شود متواطئ و الا مشکک است)
7.ان الاول یبتنی علی اصالة الوجود ( کسی که قائل نیست که وجود در خارج حقیقت دارد یا ندارد دیگر معنی ندارد که بگوید واحد است یا نه) بینما الثانی لایبتنی علیه (لذا شیخ اشراق هم این تشکیک منطقی را هم متعرض است و می گوید کلی دو رقم است متواطی و مشکک)
8.ان الاول ینقسم الی الطولی و العرضی (طولی در جایی است که وجودها نسبت به هم رابطه علیت ومعلولیت دارند این می شود تشکیک طولی یا عرضی است که رابطه علت و معلولیت ندارند ولو اینکه شدت وضعف دارند هیچ وقت جماد در سطج نبات نیست لذا معیار تشکیک طولی شدت وضعف نیست بلکه علیت و معلولیت است اینکه می گوییم علی المشهور بنابر قول استاد مصباح که می فرمایند که اساسا تشکیک را نمی شود در عرضی تصویر کرد) بینما الثانی ینقسم الی خمسة اقسام
-التشکیک بالاولویة وعدمها
-التشکیک بالاقدمیة والآخریة
-التشکیک بالشدة والضعف (یکی سیاه است یکی سیاهتر است)
-بالازیدیة والانقصیه (یک ده متری و یک خط یک متری که مال کم متصل است)
-بالاکثریة والعددیة (که مال عدد است که مال کم منفصل است)
البته بعضی ها این پنج تا را طوری می گویند که سه تا بشود
9.ان القائلین بأصالة الوجود اختلفوا فی وقوع الاول فی الوجود (کسانی که قائل به اصالت وجود هستند قائل به تشکیک نیستند استاد مصباح قائل به اصالت وجود هستند ولی تشکیک در بعضی از اقسام وجود راقائل نیستند همه اصالت وجود را بعد از مرحوم آخوند می گویند ولی همه تشکیک را نمی گویند) بینما ولم یخالف احد فی وقوع الثانی فی الوجود بل صرح بعضهم بوقوع اقسام التشکیک الخمسه فی الوجود (می گویند ما در آنجا گفتیم که تشکیک پنج گونه است ولی اینها همه در وجود می آیند عدد پنج موجود به خاطر وجودش است که بیشتر است والا اگر وجود نداشته باشد کجایش بیشتر است لذا در تشکیک فلسفی خیلی ها می گویند که وجود مشکک است)
10.ان الاول لا صلة له بالماهیة (تشکیک فلسفی موضوعش وجود است) بینما اختلفوا فی وقوع الثانی فی الماهیة (اساس تشکیک منطقی در ماهیات است تشکیک در ماهیت خود ملاصدرا هم در کتبش یک جا گفته اند می شود ودر بعضی جا ها گفته اند که نیست ولی ما اثبات خواهیم کرد که تشکیک در ماهیت قطعا وجود دارد در عین حال بعضی ها فکر کرده اند که تشکیک فلسفی عین تشکیک منطقی است)ولکن یظهر من بعضهم ان التشکیک الفلسفی نفس المنطقی ان المنطقی اعم کالمواد الثلاث فی المنطق و الفلسفه (در نهایه گفته اند که مواد ثلاث در منطق و فلسفه بیان می شود، ولی در فلسفه می گویند که مواد ثلاث فقط در مورد وجود است [ولی در منطق اعم از وجود وغیر وجود است] به این بیان که معنایش در هر دو یکی است ولی سعه وضیقض فرق دارد تشکیکی همان معنای منطقی است ولی فیسلوف می گوید که آن معنای منطقی در فلسفه در مورد وجود هست) فراجع:
- اصول فلسفه، مقاله7، ص 168 (چنانچه که دانسته شد هر چیزی که دارای واقعیت هستی است از واقعیت هستی نمی تواند کنار بیفتد... پس واقعیت هستی در عین حال که مختلف است یکی است حقیقت تشکیکی به اصطلاح منطق یعنی این تشککی که در فلسفه می گویم همان تشکیک منطقی است.)
- بررسی های اسلامی، ج2،ص137-138 (عنوان بحث تشکیک وجود است. منطقیون کلی را به دو بخش تقسیم می کردند متواطئ و مشکک، متواطئ مانند مفهوم انسان و مشکک مانند نور ولی با نظر دقیقتر معلوم می شود که در این ماهیت مشککه در خود ماهیت اختلاف نیست بلکه در مصداق است یعنی منطقی هم وجود را می گفت وهم ماهیت را ولی فیلسوف می گفت که تشکیک در ماهیت هم مال وجود است نه در ماهیت بما هو ماهیت. .. ما می خواهیم عرض کردیم که این تعریف سوم ناشی از این است که تشکیک فلسفی و منطقی یکی است)
- رساله انه الحق[1]، مطبوع در یادنامه مفسر کبیر استاد علامه طباطبائی، ص451-452.
(اگر گفتیم تشکیک فلسفی همان تشکیک منطقی است: ) ومن هنا نشأ تفسیرٌ ثالثٌ لالتشکیک (ما تا حالا می گتفیم که تشکیک وحدت در عین کثرت است ولو اینکه تفسیرش دو قول بود وحدت حقیقت به صورت طبیعت واحد و کثرت افراد و تفسیر دوم وحدت شخص با کثرت موجودات به همین وجود واحد شخصی ولی تفسیر سوم می گوید اصلا تشکیک یعنی چه؟ ) کون حقیقة واحدة بحیث یرجع مابه الاختلاف فیها الی ما به الاتفاق (که فردا شواهدی از کلمات علامه خواهیم آورد)


[1] از استاد حسن زاده آملی است. ایشان همان راه استاد خودشان علامه را رفته است و تشکیک منطقی را با تشکیک فلسفی یکی می دانند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo