< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

94/08/25

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: ادامه بحث تشکیک در کلام آخوند وبررسی استدلال های آن
عرض کردیم که تشکیک مرحوم آخوند چگونه است دلیل هایی را هم می آوریم که دلیل هایی است که مرحوم اخوند در مقام های دیگر آن را اورده است اما این اصطلاح را آخوند مخصوصا برای همین منظور آورده است:
-اسفار ج1/ ص 55 (جمیع الوجودات الامکانیة ... تجلیات ذاتها)
-اسفار ج1. ص 383-384 (لا یخفی علیک حکایة .... رابط عندنا)
-اسفار ج2 ص 320تا 322 ( اعلم ایها الصادق بأقدام النظر یعنی کسی که عارف نیستی و می خواهی با تعقل پیش بروی و ... آنی که به وجود آورنده چیزی است فاعلیتش عین وجود است کما اینکه موجود شئ به حسب جوهر ذات فیاض است فاعلیتش عین ذاتش است در مورد فاعل و علت نمی توان گفت که چیزی است که صفت فاعلیت را دارد؟ معلول آن فاعل نیز اثر این فاعل است، حتی در تحلیل عقل دو تا شئ نیست اگر دو تا بود معلول بالذات، دومی است مگر آنی که کنار اولی است معلول است خود آن ذات شئ معلول نیست. وقتی ما دقت کنیم به معلول بما هو معلول چیزی به جز افتقار نخواهیم داشت و ذاتش چیزی جز علیتش نیست. اگر معلول به تمام ذات معلول است یتحقق ان هذا المسمی لمعلول، هویتی غیر از هویت علتش نخواهد داشت. به طوری که عقل بتواند اشاره کند به هویتش لذا نمی تواند دو هویت داشته باشد؛ مفیض و مفیض الیه، در نتیجه معلول بالذات حقیقتی ندارد مگر مضاف بودن و دنبال بودن و .. دیگر ذاتی ندارد که معروض ولاحق باشد. وقتی اثبات شد که انتهای همه موجودات به یک ذات بسیطة الحقیقه اثبات شود، تبیّن و تحّقق انّ لجمیع الموجودات اصلا واحدا و سنخا واحدا و مابقی اسماء نعوت آن است و او اصل است وماسوای ان اطوار و جهات او هستند. البته جاهایی دیگر هم این را تکرار کرده است)
-تفسیر القرآن الکریم، ج1، ص 434، تا 436 (تقریبا همین عبارت است)
-شواهد الربوبیه، ص 66- 68
-مشعار (مجموعه رسائل فلسفی ج4، ص 391-393) این عبارتها خیلی به هم نزدیک است
اما اشکالات دیگر به استدلال درس دیروز آخوند:
مقدمه پنجم این بود که هر چه که ذاتش عین حاجت شد وجودش می شود عین نسبت چون نسبت علت به معلول همان حاجت به علت است که ما گفتیم به صورت نقضی می توان گفت:
فلو تم ما ذکرتموه من انّ وجود المعلول عین النسبة لأنّ الحاجة هی نسبته الی العلة و الحاجة عین وجود المعلول ( گفتید وجود معلول عین نسبت است زیرا وجود معلول عین حاجت است واین حاجت عین ارتباط است و نسبت است) تمّ ما یقال من ان وجود العلة عین النسبة لأن القیومیة هی نسبتها الی المعلول ( می گوییم علت با معلول ارتباط دارد یاندارد؟ می گوییم ارتباط دارد؛ ارتباطش به این است که قیوم اوست همین که علت اوست. این علیت را هم شما گفتید عین ذات است وبعد گفتید که همانطور که علیت علت عین ذات است، معلولیت معلول نیز عین ذات است) والقیومیة عینها (عین علت است و علیت علت عین علت است و معقول نیست که چیزی زائد از علت باشد خداوند به نفس ذاتش مخلوق را درست کرده است. اگر بگوییم چیزی دیگری باشد واجب که نمی شود باشد ممکن است وممکن عین ذات نیست، سرّ این بحث این است که نسبت هم در معلولیت است و هم در علیت و هر دو عین ذات هستند. یعنی شما به این استناد می کنید که معلول عین ربط است که حاجت عین ذات است این در طرف علت هم است. نتیجه اش این می شود که اصلا وجود مستقل نداریم که هیچ کس قائل نخواهد بود. رابط بدون مستقل محال است به قول علامه وجود داشته باشد پس معلوم می شود استدلال شما در جایی گیر دارد که به اینجا ختم شد که علت هم عین ربط ونسبت خواهد بود که آن وقت در عالم مستقلی نخواهد بود.)
وثانیاً" بان الحاجة والفرق و التعلق لیس شئ منها نفس نسبة المعلول الی علته کما انّ علیة العلة وقیومیتها ایضا لیست نفس العلة الی معلولها (این رابوعلی تصریح کرده است که علت معلول را به وجود می آورد بعدش یک رابطه ای بین این ها خواهد بود، زیرا دو وجود که بی رابطه نمی شود باشند و واین رابطه دو تا وصف را خواهد داشت یکی متصف به وصف علیت ویکی دیگر معلولیت است؛ علت و معلولیت دو وصف هستند برای طرفین نسبت این فرق است که بگوییم خودش نسبت است یا وصفی است که برای طرفین نسبت است)
وانما هما صفتان لطرفی النسبة توضیح ذالک:
انه لاریب فی ان بین المعلول وعلته نسبَة واحدة ( یعنی آن طوری که آخوند گفته اند دو رقم نسبت داریم درست نیست فقط یک رقم نسبت داریم ما الان می خواهیم بگوییم که شما هیچ دلیل نمی توانید بیاورید که معلول وجود رابط است ما می خواهیم بگوییم که ما علم خدا ر اهم که نداریم - و عالم اگر به این نکته توجه داشته باشد که دیگر غرور پیدا نمی کند اگر بداند که نسبت علمش به جهلش چقدر است، اگر علم خدا بی نهایت است نسبت علم ما به علم خداوند، یک به بی نهایت است، یک ملیارد علم که داشته باشی یک با بی نهایت است می فهمد که جهلش خیلی خیلی خیلی از علمش بیشتر است-) نسبة واحدة (بین دو چیز از یک لحاظ نمی شود دو نسبت داشت، بله در لحاظهای مختلف ممکن است که چندین رابطه برقرار باشد (و تلازم هذه النسبة صفتان لطرفی النسبة) این نسبت که هست ملازم با این است که یکی علت است و یکی معلول علیت خود، یکی صفت است که عین علت است و معلولیت هم یک صفت است که عین معلول است) کما صرحوا بانّ ابوة وبنوّة لیستا نفس نسبة اب الی ابن ( ابن را علاّمه در بحث اضافه فرموده اند؛ پدر و فررزند با هم رابطه دارند ولی آن رابطه بنوت و ابوت نیست لذا فرموده است که اگر کسی اضافه یک طرف را بگوید که بین دو چیز است – درست نیست- بلکه اضافه وصف متکرّر است ولی مابقی نسبتها وصف متکرر نیستند یعنی در اضافه از یک نسبت دو اضافه به وجود می آید)
وانما هما صفتان لطرفی النسبة ملازمتان لتلک النسبة (وجود رابط یعنی نسبت و نسبتها دو رقم هستند نسبت های یک طرفه ونسبتهای دو طرفه و وجود رابط یعنی وجود فی غیره. ما از معلول بودن نمی توانیم به نسبت منتقل بشویم وجود رابط اگر باشد بین دو انگشت شما نمی تواند قرار بگیرد وجود رابط یعنی وجود فی غیره یعنی از وجود لغیره هم ضعیف تر است پس اشکال اول این بودکه وجود معلول عین ربط نیست یعنی وجود رابط نیست)
تبصرة اتفقت الحکماء علی انّ وجود المعلول عین الارتباط بعلته (اینکه وجود معلول عین ارتباط به علتش است هیچ حکیمی منکر نیست حتی بوعلی که قائل به تباین است او هم بارها تصریح کرده است که وجود معلول عین فقر است وعین ارتباط به علت است وشمای آخوند هم همین را می گویید و علام هم می گوید وجود معلول عین ارتباط است، ولی ابن سینا که می گوید ارتباط از مقوله اضافه است؛ معلول مرتبط به علت است این مرتبط وصف معلول است و مرتبط الیه وصف علت است، ارتباط عین وجود علت است یعنی همین که وابسته است یعنی مقوله ای که عین معلول است. شمای ملاصدرا که می گویید وجود معلول عین ارتباط است می گویید شأنی است که هیچ وجودی نیست الا طرفش. ایشان می گوید معلول وجودی ندارد به جز وجود علت؛ تصریح دارد که می گوید ثانی ندارد؛ وجود معلول را عین رابط می گیرید و رابط را هم به تفسیر خودتان می گویید یعنی همان شأن، ولی یک تفسیری هم علامه طباطبائی دارد که می گوید وجود تقسیم می شود به رابط و مستقل و رابط غیر مستقل است ولی درون مستقل است فی غیره می شود رابط. ما عرضمان این است که کلام ابن سینا برای حرف خودش دلیل دارد ولی شمای علامه برای حرف خودتان دلیل ندارید وقت تمام شد بقیه اشکال بماند برای جلسه بعد ان شاء ا...)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo