< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

94/08/23

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مقصود آخوند از تشکیک توحید خاصی یا حتی توحید اخصی است
معانی الاخبار : مرحوم صدوق نقل می کنند که رسول اکرم فرمودند که جبرائیل برای من خبر آورد که بوی بهشت از فاصله هزار سال راه به مشام می رسد اما همین بوی بهشت این را کسی که عاق والدین و قطع رحم وشیخ زانی و تکبر کند و فتنه گر است و کسی که منت می گذارد وکسی که از دنیا سیر نمی شود
این فرمایش که مرحوم آخوند دارند این توحید اخصی است بعضی وقتها فرموده اند که توحید خاصی است
ما ذهب الیه الآخوند من الشکیک هو التوحید الخاصی بل الاخصی
توضیح ذالک انهم قالوا للتوحید مراتب
1.التوحید العامی هو نفی الشریک عنه تعالی فی الوجوب ( توحید عامی یک دایره بزرگتر است از دایره خاصی)
2. التوحید الخاصی و هو نفی الشریک عنه تعالی فی الوجود و الوجوب (ما هم می گوییم که واجب واحد است ولی توحید خاصی می گوید؛ نه تنها خدا در وجوب شریک ندارد بلکه در وجود هم برای خدا شریک قائل نیستند)
3. توحید خاص الخاص: وهو نفی الشریک عنه تعالی فی الوجود و الوجوب مع اعتقاد انهم ماهیات اصیله ( که حرف دوانی است البته خیلی ها غیر از دوانی نیز قائل هستند یعنی در خاص یک توحید خاص الخاصی دارد می گوید ما هم جزء خواصیم ولی ما در بین خاص، خاصیم بقیه خواص قائل نیستند، صوفیه ای که می گویند وجود واحد است و ماسوی اوهاهم واعدام هستند اماخاص الخاص آنی است که وجود و واجب واحد است می گوید بقیه ماهیات هستند که به جعل حق موجود شده اند همه موجودات ممکن، ماهیاتی هستند اصیل که ذاتا وجود دارند محقق دوانی قائل به اصالت وجود در واجب و اعتبارایت آن در ممکنات هستند)
4. توحید اخص الخواص ( یا توحید خصیصین ) و هو نفی الشریک عنه تعالی فی الوجود والوجوب مع اعتقاد انهم تجلیات و شؤونه تعالی موجودة بعین وجوده ( وجود شریک ندارد همانطور که واجب شریک ندارد و ماسوی، همه شؤون هستند و تجلیات هستند موجود هستند حقیقتا بدون مجاز ولکن موجودیت آنها نه به وجودی غیر از وجود حق باشند بلکه به نفس وجود حق هستند زیرا تجلیات همان نعوت ذاتیه هستند و به عین وجود حق موجود هستند ما سوی هم هیچ فرقی ندارد این حرف آخوند است وشأن غیر است من جهة، وعین است من جهة، برهانی که ذات را اثبات می کند صفات را اثبات نمی کند زیرا معنایشان با هم فرق دارد ولی موجودیتشان یکی است. خود آخوند توحید خودش را توحید خاصی شمرده است:)
فقد صرح الآخوند فی کثیر من الموارد بانّ توحیده توحید خاصی فراجع اسفار ج2 ص 359 ( که می شود فصل 30 علت و معلول: ماهیات معدوم هستند ولی به حسب ذاتشان و تو هم ایمان آوردی به توحید خاصی و وجود، یک حقیقت واحده است که خود خداست وآنها وجودی ندارند جزء وجود حق. و انما موجدیتها به این است که رنگِ وجود حق را دارند و آنی که ظاهر است در همه مظاهر و ماهیات و در همه شؤون و تعینات جزء حقیقت وجود نیست.)
-تعلیقات شرح حکمت اشراق ج2 ص 68 ( ما یک برهانی مشرقی داریم برای توحید خاصی، توحید خاصی این است که خدا در وجود ثانی ندارد چه برسد به وجوب اینکه در وجوب ثانی ندارد که عوام و ابن سینا هم می گویند البته عوام دیگر نمی دانند که نمی شود که ثانی داشته باشد ولی بوعلی می گوید اساسا نمی شود ثانی داشته باشد)
-رحیق مختوم ج10 ص 136 (غیر از وجود واجب چیزی وجود ندارد وجود رابط ورابطی و ... البته رابط در نظر آخوند تفسیرش با رابط در نظر علامه فرق دارد )
وقد یظهر منه بل یصرح الشارحون بانما ذهب الیه هو توحید الاخصی ( خود آخوند در جایی آمده است فرموده است که توحید اخصی را ماقائل هستیم، ولی حکیم سبزواری قائل به توحید خصیصّین یا توحید اخص الخواص) فراجع تفسیر القرآن الکریم چاپ بنیاد صدرا ص1، ص 79-80 ( می گوید: استدلال در صدد نبود که توحید خاصی را اثبات کند،بلکه درصدد اثبات توحید اخصی است لذا مقصود ایشان در اینجا از خاصی عامی است و اخصی اش خاصی است ولی این طور بیان نکرده است.)
فراجع تعلیقة الحکیم السبزواری علی الاسفار ج1 ص 545( یعنی حرف آخوند را توحید اخصی فهمیده است)
تعلیقه الحکیم السبزواری بر شواهد الربوبیه ص 473-474( تقریبا عین عبارت تعلیقه بالاست)
اسرار الحکم ص 92تا 102
از اینجا به بعد فرمایشات استاد علامه حسن زاده آملی را بیان می کنیم:
11. یقال انما ذهب الیه الآخوند هو التوحید الاسلامی ( آیة الله حسن زاده این توحید توحید اسلام است) فراجع تعلیقات شیخنا الجامع بر آغاز و انجام مرحوم خواجه ص 160-161 ( به یک دم به دم صور اسرافیل در نفخ است ... که کل یوم هو فی شأن و.. . وبلاخره بر اساس توحید اسلامی است که وحدت در کثرت و وکثرت در وحدت است و ما نمی فهیم این را که این توحید اسلامی باشد ما می گویم که یک خدایی است که صفات مشترک بین خودمان و او می فهمیم ولی نمی دانیم که چگونه است و یک صفاتی هم دارد که ما اصلا بو نمی بریم که چگونه است و او یک وجود است و ما بقی موجودات یک موجود دیگر است ولی این توحید علامه حسن زاده را ما نمی فهمیم
اذا عرفت هذا ( این یازده مورد را برای فهم بیشتر کلام مرحوم آخوند آوردیم که آنچه که ما نسبت می دهیم ایشان قائل هستند) فنقول ما ذهب الیه الآخوند من التشکیک متقومّ بامرین:
1.کثرة الموجودات (کثرت موجودات بدیهی است و انکار کثرت مخالفت با نص وعقل است پس کثرت موجودات یکی از ارکان نظریه آخوند است)
2. ( اینکه ایشان می گویند موجودات کثیر هستند نه وجودات کثیر هستند والا دیگر نمی شود گفت هم وجودات کثیر هستند هم وجود واحد است) وحدة الحقیقة الوجود وحدة شخصیة توجد بها جمیع الموجودات ( حقیقت وجود واحد است این واحد هم نه واحد نوعی است نه جنسی نه طبیعت بلکه وجود یک وحدت شخصی است یک شخص وجود است ولی این شخص وجود وجود همه موجودات است. قسمت اول نزاع ندارد ظاهر فرمایش ایشان بدیهی اولی است ولی چون اولی لفظ مشترک است در مقابل فطریات و وجدانیات می آید و گاهی هم گفته می شود اولی به معنای خود بدیهی است و به معنای تأکید اولی است زیرا الوجود کثیر از تصور وجود، یقین به کثرت درست نمی شود لذا ما می گوییم که بدیهی است ولی بدیهی فطری است که قیاستاتها معا برای اینکه وقتی می گوید ما در آن تأثیر و تأثر ایجاد می شود این فعل و انفعالات بدون کثیر معنی ندارد، پس کثرت محل نزاع نیست آنی که آخوند در صدد است که اثبات کند بخش دوم است یعنی همه موجودات به وجود حق موجود هستند وقد عرفت ان الامر الاول بدیهی ولذا تصدی الآخوند لاثبات الامر الثانی ای لآثبات ان جمیع الموجودات موجود موجود بوجوده تعالی الواحد الشخصی می خواهد بگوید که همه موجودات به وجود واحد موجود هستند کثرت هستند در عین وحدت وجود فردا شروع می کنیم به تقریر استدلال ها

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo