< فهرست دروس

استاد غلامرضا فیاضی

کتاب اسفار

94/07/06

بسم الله الرحمن الرحيم

موضوع: شواهدی که وحدت در کثرت همان تشکیک است

روایت از رسول اکرم در بحار ج25 آمده است: که پیامبر فرمودند: خداوند متعال فرموده اند: من حتما و به طور قطع عذاب خواهم کرد هر رعیتی در اسلام را که اطاعت کند از امام جائر( یعنی امامی که از طرف خدا نیست ولو اینکه عادل است برای اینکه هیچ کس حق حاکمیت بر دیگری ندارد مگر خداوند متعال که مدبر وخالق آنهاست وکسی که خداوند آنها ر اتعیین کند. و اینجاست که مسئله عظمت امامت مشخص میشود که امام خمینی (ره) فرمودند: که اگر کسی مورد تأیید ولی فقیه نباشد طاغوت است)

از کلام خود قوم به دست می آید که تشکیک در حکمت متعالیه به معنای وحدت در کثرت است.

التشکیک فی الحکمة المتعالیة هو وحدة الوجود فی عین کثرته (و این غیر از تشکیک در منطقی است اگر کلی در افرادش یکسان بود می شود متواطی و اگر مختلف بود می شود مشکک. تشکیک منطقی موضوعش کلی است ولی تشکیک فلسفی موضوعش وجود است. تشکیک در حکمت اختلاف نمی خواهد تمام دانه های تسیح وجودند ایا این ها وجودهای متباین هستند یا یک وجود واحد شخصی هستند که عارف می گوید؟ یا اینکه واحد هستند در عین کثرت؟ قائل به تشکیک می گوید واحدند در عین کثرت وکثیرند در عین وحدت، لذا گفتیم که تشکیک می تواند طولی یا عرضی یا تفاضلی یا غیر تفاضلی ولو اینکه بعضی ها فقط قائل به تشکیک طولی هستند) فراجع:

الشواهد الربوبیة ص 10-11 (شمول الوجود لاشیاء لیس کشمول الکلی بالافراد در حالی که تشکیک منطفی نسبت کلی به افراد است بلکه تشکیک فلسفی، شمول آن از باب سریان وجود در موجودات که تصور آن سریان برای ما مجهول است. با اینکه این وجود امری شخص است متشخصا بذاته وهمه ماهیات کلی تشخصش به اوست می شود گفت که در عین وحدت مختلف هستند حقائق کثیره است آن ماهیاتی که هر یکی از آنها به مرتبه ای متحد هستند بجز موجود اول که هیچ ماهیت ندارد، زیرا آن وجود صریح است و صرف الوجودی است شدید و لایتناهی است. این عبارتها می گوید که هم رابطه وجود با افراد مثل کلی با افراد نیست وهم شخصی است و هم ماهیات مختلف به وجود او متشخص شده اند وکثرت در آن انکار نشده است)

شواهد الربوبیة ص 66-68 ( ابتدا می فرمایند: علیت و معلولیت در محور وجود است نه در محور ماهیات ولی در نهایت اثبات می کنند که اساسا علیت و معلولیت اصلا نیست، وجود است که اصالت دارد معلول وجود رابط است و نتیجه می گیرد که کثرتی نیست.واجب الوجود با حقیقت خودش تحقق می بخشد به حقائق، یک معنایش این است که خودش یک حقیقتی دارد و حقائق دیگر حقیقتی دیگر دارند واو محقق حقائق است واین حرف مشائین است. ایشان می گویند؛ وجود ممکنات حقائقی غیر از حقیقت خداوند است ولی مرحوم آخوند می گوید همه به وجود او موجودند وهمه جلوه او هستند و وحدت شخصیه وجود درست می شود واگر غیر از این بگویی وحدت شخصیه از بین می رود وبعد می گوید که نکند بلغزی که ممکنات حالّ در واجب است زیرا این منجر به اثنینیت می شود دو تا می شود تا یکی در دیگری حلول کند همه کثرات به وجود خود واجب موجودند چیزهایی دیگر نیستند که در او حلول کند نور او که خودش در هیاکل ماهیات نفوذ کرده است همه هستی ها به نفس هستی اوست و در آخر می گوید که آنچه که در اول گفتیم به حسب قرارداد گفتیم و حرف را از انجا شروع کردیم ولی به حسب نظر دقیق همان ما را رساند با یک پیمایش علمی یعنی گفتیم علیت در وجود است و موجود معلول عین ربط و عین حاجت است و وجود رابط به عین وجود مرتبط الیه است و اینها موجب شد که آنچیزی که می گوییم علت است اصل و موجود بالذات است و معلول، شأنی از اوست و علیت و تأثیر برگشت به تطور علیت در ذاتش خود علت در خود ذاتش طور طور است در عین حال که وجود واحد است در عین وحدت شخصی کثیر است این می شود وحدت در کثرت)

المظاهر الالهیه ص 25( وجوده وجود جمیع الموجودات، به این دلیل که صرف الوجود است لایغادر صغیرة ولاکثیرة. وجود او هیچ چیز را فروگذار نمی کند الاّ اینکه آن را دارد وما بقی، صفات حق واسماء او هستند. و موجود به نفس وجود حق هستند، همانطورکه تمام اسماء باری تعالی موجود هستند به وجود حق و کل شئ هالک الا وجهه یعنی الان هم این طور است وهلاکت یعنی از کار افتادن نه از بین رفتن. و وجود ماسوی وجود مجازی است مای ملاصدار می گوییم: که اگر به وجود ماسوایی نگاه کنید اصلا معدوم است زیرا وجوده وجود جمیع الموجودات است و خود ایشان تأکید دارد که انکار کثرت خلاف ضرورت است یعنی ماسوی خود موضوعش انکار موجود بودن دیگر است اگر اتصاف به موجودیت هم دارد مجاز است تا اینجا عبارت خود آخوند بود ودیگران نیز در شرح همین را گفته اند: )

تعلیقة حکیم سبزواری ج1 ص 545 تا 547 ( اکثر مردم یک توحید لسانی دارند وعده ای نیز مثل صوفیه می گویند که وجود وموجود یکی بیشتر نیست ویکی هم تفسیر دوانی است که وجود فقط اصالتا مال خداست وموجودات دیگر منتسب به وجود هستند ودارای اصالت نیستند. یک قول هم که قول آخر است وحدت موجود و وجود را می گویند یعنی در عین حال که وجود کثیر است موجود هم کثیر است. واین هم کلام حکماست و هم عرفا ولو اینکه عده ای این اسناد به عرفا را انکار می کنند و می گویند عرفا وحدت محضه را می گویند ولی من می گوید که اسناد ملاصدرا صحیح است عرفا همین را می گویند)

تعلیقة حکیم السبزواری علی الشواهد الربوبیة 473-474( تقریبا همان عبارت بالا را دارد)

میرزا احمد آشتیانی یک رساله ای دارند یکی در الرسائل الاربعة عشره ویکی هم بیست رساله (آستان قدس چاپ کرده است که آقای استادی تألیف کرده اند به نام بیان المسالک یعنی همان چهار تار مسلکی که حاجی بیان کرده اند و مفصل بیان کرده اند وخودشان هم همین چهارمی را پذیرفته اند. ونمی توانیم بخوانیم ولی مراجعه اش خوب است برای توضیح مطلب. )

علامه طباطبائی در اول بحث التشکیک فصل سوم از مرحله اول (وجود کثرت فی نفسه دارد؛ یک کثرت داریم که کثرت وجود است به وسیله ماهیات؛ که یک کثرت حقیقی نیست، ولی یک حادث بودن و یکی قدیم و ... این ها کثرت مال خود وجود است و از ناحیه ماهیات نیست که بگوییم مجازی است. آیا یک جهت وحدتی است بدون از بین رفتن کثرت؟ یعنی وحدت در عین کثرت وبرعکس وبه تعبیر دیگر حقیقة مشککة یعنی این دو تا از یک چیز دارند تعبیر می کند.)

استاد شهید مطهری در ج5، ص 219-220 ( ایا حقیقت وجود واحد است یا کثیر؟ در این زمینه سه نظریه وجود دارد 1. وحدت محض2. کثرت محض،3 وحدت در عین کثرت یا تشکیک در وجود.)

همان، ج6، ص 509 ( در باب وحدت وکثرت وجود سه نظریه است عین عبارت قبلی)

همان، ص 513-514 ( مطابق این نظریه وجود که تنها امر اصیل است حقیقت واحد است ولی درجات مختلف است ماهیات گزاف نیست از مراتب وجود انتزاع می شود، وجود، واحد محض نیست وجودات در کار است یعنی نظریه عرفا قابل قبول نیست یعنی نظریه عرفا را نظریه وحدت محض می دانند ... این کثرت مستلزم این نیست که مابه الاشتراک غیر از مابه الاختلاف باشد و شدت و ضعف در مراتب وجود حقیقی صادق است نه .. و به وحدت شخصی ایشان تصریح دارند در جایی دیگر که در ذیل خواهیم آورد.)

همان، ص 515-519 ( حکما گفته اند که ماهیات مناط کثرت هستند وبین آنها بینونیت عُزلی دارند مثل اشکال موج دریا هر یک از اشکال با دریا متفاوت هستند ولی خود دریا یک حقیقت واحد است ودر عین وحدت با جزر ومد .... اَشکال مختلفی را پدید آورده است و ما این خاصیت وجود ر اتشکیک می نامیم و چون از مختصات وجود است مثال و نمونه ای دیگر ندارد که ذکر شود)

همان، 518( در مسئله تحقیق وحدت وکثرت در حقیقت عینه، یگانه نظریه قابل قبول است که هم با عقل و هم با حس سازگار است نظریه تشکیک در وجود است و اینکه ما ان را وحدت در کثرت وبرعکس نامیدم، زیرا ملاک وحدت و وملاک کثرت خارج از هم نیست حقیقت وجود هم وحدت شخصی است و هم کثیر است اگر نظر به درجات بیندازیم کثیر بالشخص است و اگر نظر به اصل حقیقت بنیدازیم واحد بالشخص است)

رحیق مختوم، ج5، ص 474 ( یعنی اینها همه اش حقیقت است و به جد می گوییم که این ها حقیقت است)

رحیق مختوم ج5 547-548 (خیلی مفصل فارسی آن را آورده اند وگفته اند که این اختصاص به وجود دارد ودر ماهیات معنی ندارد)

همان، 558-559( چهار قول که قبلا گفتیم را بیان کرده اند از تشکیک، به وحدت در کثرت تعبیر می شود.) وبه نظر ما همین است که تشکیک در فلسفه غیر از تشکیک در منطق است اما در عین حال از بعضی عبارات بزرگان ما به دست می آید که همین تشکیک منطقی همان تشکیک فلسفی است:

وقد یظهر من بعضهم انّ التشکیک المتعارف بحکمة المتعالیة الذی یتصف به الوجود هو نفس التشکیک المنطقی (اولش علامه طباطبائی است با اینکه عبارتش در نهایه طوری دیگری است ولی در اصول فلسفه طوری دیگری است)

فراجع:

اصول فلسفه، مقاله7، ص 168( چنانکه دانسته شد هر چیزی که دارای واقعیت هستی است از واقعیت هستی نمی تواند کنار بیفتد واز این رو اختلاف در واقعیت به خود واقعیت بر می گردد و واقعیت را به یک معنی استناد می کنیم لذا واقعیت خارجی یکی است که در پرانتز فرموده اند یعنی تشکیک، واقعیت هستی مانند نور است نه مرتبه ضعیف آن نور آمیخته به ظلمت است ... هر دو نور هستند با اینکه مختلف هستند حقیقت هستی هم بسیار است وهم یکی است والبته اختلاف عددی هم نیست چون عدد هم جلوه است)

رسالة انه الحق، حسن زاده آملی، در یادنامه مفسر کبیر علامه طباطبائی چاچ شده است،ص 451-452 ( تشکیک به استعمال لفظی به مذکورات فریقین – حکما و عرفا- است. تفاوت مراتب وجودات به شدت وضعف و ... در صحف اهل تحقیق که بر بنیان مرصوص بنا نهاده شده است، تشکیک یک معنی بیشتر ندارد. ولی ایشان می فرماید که اشتراک لفظی رخ داده است..)

آموزش فلسفه، درس28 ( درس را با این شروع کرده اند و یک تیتر کوچک است به نام متواطی و مشکک، مفهوم وجود از قبیل مفاهیم مشکک است)

ولی بهترین دلیل که این طور نیست این است که تشکیک منطقی مقابلش وحدت شخصی است ولی مقابل تشکیک منطقی تواطی است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo