< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

93/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: اشکال اخرعلی القائلین بتعلق الجعل بالماهیه
اکثرالقائلین بالجاعلیه والمجعولیه بین الماهیات انکروا التشکیک فی الماهیات
ولنمهد لبیان ذلک بذکر مقدمه فی ان التشکیک لفظ مشترک بین معان.
1:اختلاف المعنی الکلی فی افراده فی الجمله[1] وقد یعبر عنه بالتشکیک فی مصطلح المنطق.فراجع التنقیح فی المنطق/ص 8. ( تشکیک منطقی یک معنایش اختلاف در شده وضعف است.)
2:وحده الوجود فی عین کثرته وکثرته فی عین وحدته[2] وقد یعبر عنه بالتشکیک[3] فی مصطلح الحکمه المتعالیه[4]، فراجع فصل 3مرحله1 من نهایه الحکمه
والفرق بینهما من وجوه تسعه
1:ان معنی الاول اختلاف المعنی الکلی فی افراده و معنی الثانی الوحده فی عین الکثره وبالعکس
2:الاول صفه للمعنی الکلی (معنی کلی یا مشکک است یا متواطی )والثانی صفه لحقیقه الوجود اعنی الوجود الخارجی
3: الاول ینقسم الی خاصی (مثل حرارت وعامی مثل افراد نور در وقتی که در پنجره رنگی می افتد که اختلاف افراد نور بوسیله خود نور نیست یا نور مستقیم ووسایه که اختلاف به وجود مانع باز میگردد) والثانی منحصر فی الخاصی
4:الاول مقابل للتواطی والثانی مقابل للوحده المحضه والتباین المحض
5: الاول ما اتفق علیه الکل والثانی ما اختص به الفهلویون واصحاب الحکمه المتعالیه
6: الاول ما اتفق الکل فی تفسیره والثانی ما اختلفوا فیه علی ثلاثه اقوال[5]
1:الاول ما ذهب الیه الفهلویون من ان سنخ الوجود وهو المراد عندهم من حقیقته واحد وافراده کثیر(همه وجودند یکی هم عدم نیست)
2 ماذهب الیه الاخوند من ان شخص الوجود واحد وهو مع ذلک کثیر- مثل نفس که در عین وحده باصره و سامعه دارد نه مثل مشاء که میگوید نفس قوه باصره دارد وبصر ابزار است مثل فتح الامیر البلداما اخوند گفت نفس باصر است-[6]
3: ماذهب الیه شیخنا المحقق من ان ااوجود المستقل واحد والباقی روابط متکثره
7:ان الاول لا یبتنی علی اصاله الوجود والثانی مبتن علیها
8: الاول ینقسم الی ثلاثه اقسام وهی الاختلاف بالاولویه وعدمها وبالاقدمیه وعدمها والاشدیه والاضعفیه والی خمسه اقسام عند بعضهم وهی الاختلاف بالاولیه والاخریه وبالولویه وخلافها وبالاشدیه والاضعفیه وبالازیدیه والانقصیه والاکثریه والاقلیه والثانی ینقسم الی طولی -مثل عقول وخداوند –وعرضی- مثل دانه های نخود-. واتفوا فی وقوع الاول فی الوجود بل صرح بعضهم بوقوعه بجمیع اقسامه فیه واختلفوا فی وقوع الثانی فیه فراجع الاسفار جلد 1 ص298
9:اتفقوا فی وقوع الاول فی الوجود بل صرح بعضهم بوقوعه بجمیع اقسامه فیه واختلفوا فی وقوع الثانی فیه فراجع الاسفار جلد 1 ص 298[7]



[1] واگر یکسان باشد متواطی است.
[2] کثره محض را مشاء قائلندوبعضی قائل به وحده محض هستند.
[3] تشکیک فلسفی یعنی وحده در عین کثره در مقابل وحده محض وکثره محض.
[4] پس تشکیک در فلسفه شده وضعف نیست وغلط است بلکه وحده در عین کثره است.
[5] همه وحده در عین کثره میگویند اما تفسیرش را مختلف میدانند.
[6] مثل نفس که در عین وحده باصره ولامسه وسامعه دارد نه مثل مشاء که میگوید نفس قوه باصره دارد اما اخوند گفت خود نفس باصر است.
[7] و منهم من فرق فقال‌ بالاختلاف‌ بالحقيقة حيث يكون بينهما من الاختلاف ما بالتشكيك‌ كوجود الواجب و وجود الممكن.
و زعمت جماعة من الآخرين أن الوجود أمر عام عقلي انتزاعي من المعقولات الثانية


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo