درس اسفار استاد فیاضی

91/11/28

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الثانیة/ الفصل التاسع فی أن العدم لیس رابطیا/ بیان آخوند در اختلاف متقدمین و متأخرین در وجود رابط در قضایای سالبة /ج1/ ص 365 و 366 و 367
 بیان آخوند در اختلاف متقدمین و متأخرین در وجود رابط در قضایای سالبة
 الفلاسفة المتقدمون: لیس فی السالبة ربط کما لیس فیها حمل. و فی قولنا «زید لیس بقائم» هناک موضوع و محمول و نسبة حکمیة ثبوتیة و یسلب الربط کما یسلب الحمل. فالسالبة إذا ذکرت فیها الجهة، فالجهة إنما هی للنسبة الایجابیة. و لیس فی السالبة نسبة و رابط حتی یکیّف بجهة و بعبارة أخری لیست الجهة إلا کیفیة للنسبة و لا نسبة فی السالبة حتی یکون فیها جهة.
 (آخوند این بیان را در حملیة گفته اند. گرچه شایسته بود به نحوی بیان می کردند که شامل متصله و منفصله هم بشود.
 نسبت حکمیة همان است که جزء أخیر قضیة است. نسبت حکمیة در کلام آخوند به معنای ربط است.
 « الله تعالی عالم بالضرورة» ضرورت برای موجبه است و کیفیت نسبت بین موضوع و محمول را بیان می کند. اما در سالبه وقتی گفته می شود «لیس الله تعالی بحی بالضرورة» که نقیض قبلی است، باید بالضرورة بیاید. سالبه سلب می کند موجبه را. موجبه اگر موجهه باشد، هنگامی که سلب می شود، کل موجهه سلب می شود و یکی از اجزاء قضیة موجة، جهت آن است. پس جهت برای موجبه است و سالبه چون سلب موجبه است، در عبارت جهت هم می آید اما جهت برای موجبه است نه سالبة.
 این حرف که در قضیة سالبه ربط و نسبت و حمل نیست دو مقام دارد. مقام اول نسبت دادن این حرف است به تمام فلاسفه متقدم که باید این نسبت بررسی شود. ما استاد فیاضی خواهیم گفت که این نسبت درست نیست و متقدمین این حرف را بیان نمی کنند. مقام دوم بررسی صحت و سقم این نظر است که ملاصدرا به تبع از استادشان میرداماد پذیرفته اند. )
 و أما المتأخرون فهم یعتقدون بأن فی السالبة نسبة سلبیة کما أن فی الموجبة نسبة ایجابیة. ففی السالبة عدم رابط کما فی الموجبة وجودا رابطا. و بعبارة أخری فی الموجبة ما به یتم القضیة و هو الایجاب. و لیس الایجاب معنی اسمیا و إنما هو معنی حرفی یعبر عنه بالرابط أو بالوجود الرابط. کذلک فی السالبة ما به یتم القضیة و هو السلب. و لیس السلب معنی اسمیا. و إنما هو معنی حرفی یعبر عنه بالرابط أو بالعدم الرابط. و من هنا حکموا بأن الجهة فی السالبة متحققة فی نفسها و لیست الجهة فی السالبة نفس الجهة فی الموجبة بل تخالفها أحیانا. فإذا قلت « الإنسان حیوان بالضرورة» فالسالبة لهذه القضیة التی هی نقیضها «لیس الإنسان بحیوان بالإمکان»
 ما جاء فی هذا الفصل موافق لما جاء فی الأفق المبین/ ص 119 تا 122
 (در نظر ما استاد فیاضی نظر متأخرین درست است. یعنی در سالبة علاوه بر تصور موضوع و محمول، سلب نیز باید تصور شود. همانطور که موجبه رابط دارد و به آن وجود رابط می گویند، سالبه نیز رابط دارد و به آن عدم رابط می گویند. اینجا بحث ذهن و قضیه است که در قضیه رابط و نسبت وجود دارد. بله در واقع قضیه سالبة عدم رابط نیست.
 تمام کتبهای منطقی می گویند قضیه و نقیض آن در نه چیز وحدت باید داشته باشند. اما در سه چیز باید اختلاف داشته باشند: کم، کیف و جهت. این بیان منطقیین تصریح دارد در اینکه قضیة سالبة نیز جهت دارد. پس کلامی که آخوند به متقدمین نسبت می دهد درست نیست زیرا متقدمین نیز می گویند دو نقیض باید در جهت نیز اختلاف داشته باشند. درحالیکه اگر قضیة سالبة جهت نداشت، معنا نداشت گفته شود باید اختلاف در جهت داشته باشند.
 مفاد « لیس الإنسان بحیوان بالإمکان» با «لیست الإنسان بحیوان بالضرورة» یکی است. زیرا در اولی بالإمکان جهت خود سالبة است و در دومی، ضرورت جزء موجبه بوده که سلب بر سر موجبه آمده است.)
 الرابطی یستعمل بمعنیین:
 1 النسبة و هو الموجود فی غیره.
 2 الموجود فی نفسه لغیره و هو العرض و الصور الجمسانیة، الجسمیة و النوعیة.
 (آخوند به تبع استادش پیشنهاد داد به اولی بگوییم رابط و به دومی بگوییم رابطی. اما خود آخوند در بسیاری جاها این را رعایت نکرده است. یکی از جاهایی که این را مراعات نکرده است، عنوان این فصل است. زیرا خود آخوند قبول دارد که تمام اعدام ملکات، أعدام رابطی هستند و آخوند عدم ملکه را انکار نمی کند. )
 فصل (9) في أن العدم ليس رابطيا
 الفلاسفة المتقدمون على أن النسبة الحكمية في كل قضية موجبة كانت أو سالبة ثبوتية و لا نسبة في السوالب وراء النسبة الإيجابية التي هي في‌ الموجبات و أن مدلول القضية السالبة و مفادها ليس إلا رفع تلك النسبة الإيجابية- و ليس فيها حمل و ربط بل سلب حمل و قطع ربط و إنما يقال لها الحملية على المجاز و التشبيه و أن لا مادة [1] في السوالب بحسب السلب بل بحسب الإيجاب فلذلك‌ لا تختلف المادة في الموجبة و السالبة بحسب النسبة الإيجابية و السلبية خلافا لما شاع بين المتأخرين و المتفلسفين من أن في السالبة نسبة سلبية هي غير النسبة الإيجابية و أن المادة كما يكون بحسب النسبة الإيجابية كذلك يكون بحسب النسبة السلبية و أن مادة النسبة السلبية مخالفة لمادة النسبة الإيجابية و لا يخلو شي‌ء منهما من المواد الثلاث. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 365 و 366 و 367


[1] در سالبه نسبت نیست تا کیفیت نسبت داشته باشد. این عبارت نمی خواهد نسبت سلبی را تأیید کند بلکه می خواهد کل چیزی که متأخرین می گویند را نفی کند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo