درس اسفار استاد فیاضی

91/08/09

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الثانیة/ الفصل الثامن في أن المعدوم لا یعاد‌ / استدلال استاد جوادی بر اینکه هر چیزی یک عدم دارد/ نقد استاد فیاضی بر دلیل/ج1/ ص 355
 دلیل استاد جوادی بر اینکه هر چیزی یک عدم دارد
 الاستدلال الثانی علی أنه لیس لکل شیء إلا عدم واحد.
 1 العدم نقیض الوجود.
 2 و إذا کان نقیض الشیء واحدا، فهو أیضا واحد لأن نقیض الواحد واحد.
 3 لکن الوجود لکل شیء واحد لاستحالة تکرر الوجود.
 إذن: عدم کل شیء واحد.
 اشکال استاد فیاضی بر دلیل
 و فیه: أن اطلاق المقدمة الأولی ممنوعة. لأن العدم إنما یکون نقیضا للوجود إذا اجتمع فیهما شرائط التناقض التی منها الاتحاد فی الوعاء.
 توضیح ذلک: أن العدم ینقسم إلی بدیل و قرین.
 فالأول: هو عدم الشیء فی مرتبة وجوده و وعاء تحققه. هذا هو العدم الذی لا یجامع الوجود فهو نقیضه.
 و الثانی: و عدم الشیء فی غیر مرتبة وجوده و وعاء تحققه. و هذا هو العدم الذی یجامع الوجود. و من هنا تراهم یقولون : «إن کل موجود ممکن لمکان تناهیه مرکب من وجود و عدم حیث إنه موجود فی مرتبة وجوده و وعاء تحققه و معدوم فی نفس الوقت فی غیر مرتبة وجوده و وعاء تحققه.»
 (هر عدمی نقیض وجود نیست. بلکه بعضی عدم ها نقیض وجود اند. به عبارتی اینکه عدم نقیض وجود است به نحو قضیة مهمله صحیح است نه به صورت مطلق. باید شرایط تناقض را داشته باشد تا نقیض وجود شود.
 شهید مطهری در مقالة تضاد خیلی خوب عدم بدیل و قرین را توضیح داده اند که عدمی که نقیض است باید بدیل باشد.
 عدم قرین یعنی عدم شیء در غیر مرتبة تحققش و وعاء وجودش. مثل اینکه می گویند همه ممکنات وجودشان محدود است و در محدوده خاصی هست اما در غیر این محدوده نیست. مثلا صاعقه ای که اکنون درخشید قبلا نبود و بعدا هم نیست. پس وجودش قرین با عدم ازلی است که تا کنون نبود و عدم لاحق که تا بی نهایت دیگر این صاعقه نیست. بی نهایت عدم ازلی و بی نهایت عدم لاحق. این صاعقه ترکیب شده از این دو عدم که بنابر این صاعقه ترکیب از وجود و عدم شده است. این عدم دیگر نقیض شیء نیست. )
 إذا عرفت ذلک فنقول: إن الذی یرمی الدلیل إلی نفی تعدده هو العدم المناقض للوجود أعنی العدم البدیل بینما المدعی استحالة کون شیء واحد ذا عدمین أو أکثر من غیر تقیید بکون تلک الأعدام نقائض ذلک الوجود. و الذی یدعیه المجوزون هو جواز تعدد العدم عدم القرین للشیء الموجود کما شهد بذلک تمسکه بالحادث الذی ینعدم. و جواز تعدد العدم القرین مع البدیل فی الشیء المعدوم.
 (محل بحث این بود که یک شیء می تواند چند عدم داشته باشد یا نه؟ و کسی این را منحصر در عدم مناقض نکرده بود. بنابر این شامل عدم قرین نیز می شود. و عدم قرین می تواند متکثر بشود. مثلا نسبت به صاعقه عدم ازلی دارد که ابدی نیست و عدمی که ابدی هست اما ازلی نیست.
 صاعقه ای که اکنون موجود شده اگر نبود، عدم های قرینش سر جای خودشان هستند که عدم سابق و لاحق می باشد. و عدم بدیل نیز دارد که جای وجودش است. پس هم عدم سابق دارد هم لاحق و هم بدیل. بله اینجا عدم سابق و لاحق تحقق پیدا نکرده، اما اینجا مفروض است که این صاعقه اگر معدوم باشد، عدم سابق و لاحق برایش فرض می شود. آخوند می خواست اثبات کند همانطور که یک شیء نمی تواند بیش از یک وجود داشته باشد، یک شیء جز یک عدم نمی تواند داشته باشد. ام ما می گوییم یک شیء می تواند عدمهای مختلفی داشته باشد.)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo