درس اسفار استاد فیاضی

91/07/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 موضوع: السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الثانیة/ الفصل الثامن في أن المعدوم لا یعاد‌ / تعبیر به امتناع تکرر وجود به جای امتناع اعادة معدوم/ دلیل اول بر مسأله/ج1/ ص 353
 تعبیر به تکرر وجود به جای اعادة معدوم
 المعروف عنه التعبیر باعادة المعدوم. و لکن العرفا عندهم ما یقرب من ذلک و یعبرون عنه بتکرر الوجود أو بتکرر التجلی. و قد اقتبس منهم العلامة فی نهایة الحکمة و هو من وجوه:
 (عرفا معلول را تجلی و ظهور و جلوة علت می دانند. بنابر این از این مسأله تعبیر می کنند به اینکه در تجلی تکرار نیست. علامه اولین فیلسوفی هستند که عنوان بحث را در نهایة عوض کرده اند و این بحث را تحت عنوان عدم تکرر وجود بیان کرده اند. )
 وجوه ترجیح تکرر وجود بر اعادة معدوم
 1 التکرر أشمل من اعادة المعدوم. حیث إنه یعم ما لم یعدم. و تکرر الوجود أعم من أن یکون الوجود الأول معدوما و أن لا یصیر کذلک.
 (اعادة معدوم یعنی چیزی موجود شود، بعد معدوم شود و سپس به شخصه موجود شود. اما تکرر وجود شامل جایی می شود که بدون اینکه معدوم شود، بخواهد تکرار شود.)
 2 البحث عن التکرر بحث فلسفی عندهم حیث إن موضوعه هو الوجود. و لکن البحث عن اعادة المعدوم لابد أن یکون استطرادیا عندهم لأن موضوعه المعدوم.
 3 التعبیر بالاعادة یوهم أن المحال صدور الاعادة من الفاعل. و أما أصل عود المعدوم فلعله لیس بمحال بینما التکرر لکونه لازما یفید أن أصل کون الشیء ذا وجودین أو أکثر محال.
 (عود داریم و اعادة. اعادة یعنی کسی بخواهد برگرداند. اعادة موهم این است که خود شیء شدنی است اما فاعل نمی تواند آنرا اعادة کند در حالیکه در محل بحث خود عود محال است نه اعادة)
 دو اطلاق برای تکرر و مراد در این بحث
 ثم إن التکرر فی کلماتهم یطلق فی موردین:
 1 تکرر الشیء بمثله کما یقال «العدد ما یحصل من تکرر الواحد»
 (این تکرار به عینه نیست بلکه به مثلش است تا دو تا شود و اگر عینش باشد دیگر دو تا نیست بلکه یک شیء بیشتر نیست.)
 2 تکرر الشیء بعینه و هو المقصود هنا.
 و إذا لاحظنا أن تکرر الشیء بعینه - یعنی أن یکون الشیء اثنین مع کونه شخصا واحدا معینا یکون اثنین و الاثنینیة تقتضی التغایر - ، علمنا أن تکرر الشیء بعینه متهافت. و لذا قالوا إن استحالة تکرر الشیء بعینه بدیهیة.
 (تکرر یعنی دو تا است و اگر بعینه باشد یعنی خودش است و این متهافت است.
 شاید عبارات صدرا در این فصل از حاشیة ملا اولیاء بر الهیات شفا/ ص 23 طبع سنگی تهران گرفته شده باشد.
 امتناع اعادة معدوم بدیهی است. بعضی گفته اند بر شیء بدیهی نمی توان استدلال اقامه کرد بلکه فقط تنبیه می خواهد. پس این بیانات استدلال نیست بلکه تنبیه است. بنابر این در نظر بعضی امر بدیهی استدلال نمی خواهد بلکه تنبیه می خواهد. اما بعضی چنین نمی گویند. در نظر این گروه بر بعضی از امور بدیهی نیز می توان استدلال اقامه کرد و امتناع اعاده معدوم از این قسم است.)
 آیا می توان بر مسأله بدیهی اقامه برهان کرد؟
 قیل: إذا کان المسألة بدیهیة، کانت الاستدلال علیها فی الحقیقیة تنبیها علی تلک المسألة البدیهیة.
 و لکن الحق: أن الاستدلال علی مر بدیهی علی قسمین:
 الأول: ما یکون تنبیها.
 الثانی: لما کان البدیهی علی قسمین:
 1 بدیهی مطلق لا یتوقف فیه من له شعور. (مثل این همانی و امتناع اجتماع و ارتفاع نقیضین، اصل وجود)
 2 بدیهی نسبی
 فربما تکون مسألة بدیهیة لعالم متضلع و نفس المسألة تحتاج إلی النظر و الفکر لغیر مثل ذلک العالم. فتکون الادلة عند ذلک استدلالا و فکرا و نظراو لیست من باب مجرد التنبیة.
 (دو تقسیم است: تقسیم بدیهی به مطلق و نسبی و تقسیم بدیهی به قابل استدلال و غیر قابل استدلال. بنابر این ممکن است چیزی هم بدیهی مطلق باشد و هم قابل استدلال باشد. ملاک در اینکه قابل استدلال است یا نیست این است که اموری که هر استدلالی بر آن متوقف است مثل این همانی و استحالة اجتماع و امتناع نقیضین، بر آنها نمی شود استدلال کرد. اما اگر چیزی این چنین نباشد می توان بر آن استدلال کرد.)
 استدلال بر امتناع اعادة معدوم یا تکرر وجود
 استدل الآخوند علی استحالة اعادة المعدوم بعینه بأمور أربعة کل منها یقبل أن یقرر بحیث یثبت استحالة تکرر الوجود مطلقا. (آخوند بر استحالة اعادة معدوم استدلال کرده اما می توان به شکلی تقریر کرد که شامل استحالة تکرر وجود نیز بشود.)
 استدلال أول
 1 لو أعید تکرر المعدوم بعینه، لکانت هویته الشخصیة المعاد مکرر - بعینها هو الهویة الشخصیة المبتدأ. لأن المفروض أن المعاد متکرر - نفس المبتدأ و عینه.
 2 و لو کانت هویة الشخصیة المعاد متکرر نفس هویة الشخصیة المبتدئة، لکان الوجود واحد. لأن تشخص الشیء و هویته عین وجوده.
 3 و لو کان الوجود واحدا، لم تکن هناک اعادة تکرر . لأن الاعادة التکرر تقتضی اثنینیة المبتدأ و المعاد - المتکرر -.
 (این استدلال بعینه می شود هم بر اساس اعادة معدوم اقامه شود هم بر اساس تکرر وجود. بنابر این در استدلال به جای اعادة می توان تکرر گذاشت که در استدلال بین دو خط آمده است.)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo