درس اسفار استاد فیاضی

90/02/13

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/ المرحلة الثانیة/ الفصل الأول في تحقيق الوجود بالمعنى الرابط/استدلال بر عدم وجود رابط در مطابق هلیات مرکبة و نقد آن/ج1/ ص 327 و 328
 (آخوند به تشکیکات اینطور جواب می دهند که نسبت وجود فی نفسه ندارد که برای ارتباطش احتیاج به رابط دیگری داشته باشد. دیگر اینکه در هلیات مرکبه محمول لازم نیست موجود باشد. محمول می تواند عدمی هم باشد. مثل «زید أعمی» یا «زید جاهل» یا «زید ممکن»)
 نعم. للعقل أن یعتبر النسبة فی نفسها. و عند ذلک لابد من نسبة تربتها إلی الموضوع و لکن النسبة الثانیة غیر ملحوظة فی نفسها و مع ذلک یجوز للعقل أن یلاحظها فی نفسها فیحتاج إلی نسبة ثالثة و هکذا. لکن هذا التسلسل غیر متناه بمعنی لا یقف و هو غیر مستحیل لأنه ینقطع بالنقطاع الاعتبار.
 (مثلا وقتی «زید عالم» را تصور می کنیم، نسبت عالمیت با زید، فانی در طرفین است و لحاظ استقلالی نداریم اما می توان به آن نظر استقلالی کرد و نسبت را تصور استقلالی کرد. اگر مستقل لحاظ کنیم می تواند با موضوع مرتبط باشد و خودش رابط می خواهد. اما این بر فرض این است که نظر استقلالی به آن شود.
 غیر متناهی بالفعل محال است. اما غیر متناهی لا یقفی یا بالقوة اشکالی ندارد و محال نیست. اینجا نیز اگر مستقل لحاظ کنیم، بی نهایت بالقوة است که استحالة ندارد. )
 المرحلة الثانية في تتمة أحكام الوجود و ما يليق بأن يذكر من أحكام العدم‌
 فصل (1) في تحقيق [1] الوجود بالمعنى الرابط
 ربما يتشكك بأنه إذا كان الوجود رابطا في الهليات المركبة [2] فيلزم للمحمول‌ وجود إذ الوجود للغير لا يعقل بدون الوجود في نفسه ثم إن ثبوته للموضوع ثابت أيضا للموضوع فيكون له أيضا ثبوت ثابت هو أيضا للموضوع و هكذا إلى غير النهاية.
 فيفك عقدة التشكيك بما سبق من أن إطلاق الوجود على الرابط في القضايا- ليس بحسب المعنى المستفاد من مطلق الوجود أو منه إذا كان محمولا أو رابطيا أي ثابتا لغيره و كثيرا ما يقع الغلط في إطلاق لفظ الوجود تارة بمعنى الرابطة التي هي في حكم الأدوات [3] الغير الملحوظة بالذات و تارة بمعنى أحد قسمي مفهوم الوجود [4] - الذي [5] بمعنى التحقق و كون الشي‌ء ذا حقيقة سواء كان [6] لنفسه أو غيره و هو الذي يقال [7] له الوجود الرابطي لا الرابط كما مر سابقا فكون ألف ب ليس مفهومه و لا مفاده هو وجود ب في نفسه و لكن للموضوع كوجود الأعراض و الصور لموضوعاتها و محالها- حتى يستلزم وجوده في نفسه بل إنما هو اتصاف ألف و ب أي الرابط بينهما- فيجوز أن يتصف الموضوع بأمر عدمي مما له ثبوت بنحو من الأنحاء و إن لم يكن في الخارج بل في الذهن [8] .الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 327و 328
 (وجود رابط و وجود محمولی دو معنا از وجود است و این منافات ندارد که موجود بر هر دو حمل می شود و موجود که محمول است معنای واحد است. مانند جایی که می گوییم «الواجب موجود» و «الممکن موجود» اینکه موضوعات متفاوت است دلیل نمی شود که محمول ها متفاوت باشند و دو معنا باشند.
 اگر محمول برای موضوع است، اگر نسبت بخواهد باشد، محمول هم باید وجود داشته باشد. پس ثبوت شیء لشیء فرع ثبوت ثابت هم هست. علاوه بر اینکه چون رابط هست، باید طرفینش هم موجود باشند.
 وجود مستقل
  رابط اتحادی: معنای «است» منظور است و ما این را نفی کردیم در خارج نه مطلق رابط را.
  غیر اتحادی : الماء فی الکوز در اینجا نه کوزه آب است و نه آب کوزه است. این هم رابط است.
 اسفار/ ج1/ ص 390 تا 393 می گوید مردم می گویند می شود موضوع وجود داشته باشد اما محمول وجود نداشته باشد. اما آخوند می گویند این حرف درست نیست. نمی شود گفت موضوع هست، محمول نیست اما اتصاف هست. بنابر این همانطور که ثبوت شیء لشیء فرع ثبوت المثبت له، فرع ثبوت ثابت نیز می باشد.)


[1] منظور از تحقیق تثبیت است به قرینه جمله بعد که بحث از تشکیک در وجود رابط می کند.
[2] منظور هلیات مرکبة صادقة است نه کاذبة. پس بحث از قضایای صادق است نه هر قضیة هلیة مرکبة. در خود قضیة وجدانا می یابیم که رابط هست. بحث بر سر مطابق هلیات مرکبة است.
[3] حروف در اصطلاح ادبیات.
[4] منظور وجود مستقل لغیره است.
[5] صفت مفهوم وجود است نه صفت أحد قسمی .
[6] اسم کان ضمیر مستتر است که به مفهوم الوجود برمی گردد.
[7] منظور این نیست که دیگران هم می گویند بلکه پیشنهاد خود آخوند بود که به مستقل لغیره رابطی گویند و به وجود غیر مستقل که فی غیره است، رابط گویند.
[8] ما استاد فیاضی با این قسمت از کلام آخوند که می گوید «بل فی الذهن» موافق نیستیم.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo