< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

84/02/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الثانی/ الفصل الأول/ تقسیم شیء به واجب و ممکن و ممتنع/ ج1/ ص 90 و91
 تقسیم شیء به واجب و ممکن و ممتنع
 1 تقسیم شیء به واجب و ممتنع و ممکن، تقسیمی حقیقی است یا در رتبه حقیقی است زیرا حاصل دو منفصله ی حقیقیه است به این صورت:
 الشیء إما ضروری الوجود أولا. والأول هو الواجب. والثانی إما ضروری العدم أو لا. و الأول هو الممتنع و الثانی هو الممکن.
 (اینکه می گوید تقسیم شیء ، منظور از شیء معنا و مفهوم است. باید دانست که کلمه «مفهوم» لفظ مشترک است میان:
 الف: معنای مصطلح: صورت ذهنی یا حاکی ذهنی. البته آخوند می گوید بنابر اتحاد عاقل و معقول در علم حصولی صورت نیست بلکه نفس خودش حالت حکایتگری پیدا می کند و حاکی می شود.
 ب: معنای لغوی: معنا. مفهوم از حیث لغوی یعنی آنچه فهمیده شده است. و آنچه فهمیده شده است، معنا است. صورت ذهنی امری است که در ذهن موجود است و فقط ممکن است و نمی تواند واجب یا ممتنع باشد. پس آنچه واجب و ممتنع است محکی صورت ذهنی است نه خود صورت ذهنی. پس مقسم مواد ثلاث معنا است نه مفهوم اصطلاحی. )
 ان قلت: لا بد ان یقال: الشیئ اما ضروری الوجود و العدم، او لا. و الثانی إما ضروری الوجود أو لا و الثانی إما ضروری العدم أو لا.
 (به عبارتی به جای دو منفصلة حقیقة، سه منفصلة حقیقیة داریم و چهار شق می شود نه سه شق)
 قلت: الشق الاول بدیهی الاستحالة.
 (به همین دلیل که شق اول بدیهی الاستحاله است و ذکر نشده است، گفته شد که این در رتبه حقیقیة است. به عبارتی اگر می خواستیم منفصلة حقیقیة بیان کنیم، تمامی شقوق مفروض، چهار قسم می شد. اما قضیة فوق حملیة مرددة المحمول است. و چون حملیة است، تقسیم است و صدق تقسیم به وجود اقسام است. به عبارتی شیء که هم ضروری الوجود باشد هم ضروری العدم گرچه در مقام فرض قابل فرض است، اما در تقسیم وارد نشد زیرا صحت تقسیم، فرع بر وجود اقسام.
 به عبارتی می توان گفت «الشیء المعنا إما واجب أو ممتنع أو ممکن» اگر منفصلة حقیقیة باشد، در چند صورت صادق است: وجود همه اطراف، عدم همه اطراف، وجود واجب فقط یا ممتنع فقط یا ممکن فقط، وجود واجب و ممکن فقط، وجود واجب و ممتنع فقط، وجود ممکن و ممتنع فقط که جمعا هشت صورت می شود. اما در صحیح این است که این قضیة حملیة مرددة المحمول است یعنی جمع سه قضیة است: «بعض المعانی واجب» و «بعض المعانی ممکن» و «بعض المعانی ممتنع».
 2 وجوب و امتناع و امکان در مورد رابطه هر موضوعی با محمولش جاری است، چنان که در منطق بحث شده. گر چه در فلسفه نظر به این مواد فقط در رابطه ی موضوع با محمول «وجود» است.
 (بحث از مواد ثلاث در منطق عام است و از رابطه هر محمولی با هر موضوعی بحث می شود. اما در فلسفه بحث خاص است و از رابطه محمول «وجود» با موضوعات مختلف بحث می شود.
 البته باید گفت از آنجا که بسیاری از قضایای فلسفه از باب عکس الحمل است، در فلسفه محمول یا موضوع حتما باید وجود باشد و در بحث مواد ثلاث از این رابطه بحث می شود.
 اشکال شده که در فلسفه چنین نیست که محمول همیشه وجود باشد بلکه از محمول های دیگر نیز بحث شده است مثلا از «الله عالم» نیز در فلسفه بحث شده با اینکه محمول «وجود» نیست. در جواب باید گفت در فلسفه حتی اگر از علم نیز بحث می شود، از حیث وجود آن بحث شده است. به همین دلیل برهان بر وجود علم خدا آورده می شود و از این بحث می شود که علم خدا ضرورة موجود است. )
 ذنابة قسمة المفهوم بحسب المواد الثلاث إلى الواجب و الممكن و الممتنع‌ قسمة حقيقية أو في مرتبتها لأن احتمال ضرورة طرفي الوجود و العدم أو الإيجاب و السلب ساقط عن الاعتبار مع صحة القريحة و هي جارية في جميع المفهومات بالقياس إلى أي محمول كان فكل مفهوم إما أن يكون واجب الحيوانية أو ممتنعها أو ممكنها- لكن حيثما يطلق الواجب و قسيماه في العلم الكلي يتبادر الذهن [1] إلى ما يكون بالقياس إلى الوجود فهذه بعينها هي المستعملة في فن الميزان لكن مقيدة بنسبة محمول خاص هو الوجود. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 90 و 91


[1] صحیح این است «یتبادر إلی الذهن» زیرا به ذهن تبادر می کند نه اینکه ذهن تبادرکند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo