< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

84/02/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الثانی/ الفصل الأول/ اقوال در نقش ام القضایا در بقیة قضایا/ ج1/ ص 90
 اقوال در نقش ام القضایا در دیگر قضایا
 ادامه قول سوم
 مثال برای نظر آخوند:
 أم القضایا: «إما أن یصدق الایجاب أو یصدق السلب» (نظر آخوند این است که همه قضایا به این قضیة بر می گردد اما با یک قید خاص. )
 الموجود إما واجب أو ممکن = إما أن یصدق ایجاب الضرورة أو سلب الضرورة
 الموجود إما خارجی أو ذهنی = أما أن یصدق ایجاب ترتب الآثار أو یصدق سلب ترتب الآثار
 قضیة بر اساس نسبت بر سه نوع تقسیم می شود:
 الف: حملیة: نسبت در آن هوهویت است
 ب: متصلة: نسبت در آن استلزام است.
 ج: منفصلة: نسبت در آن عناد است که خود بر سه نوع است:
  حقیقیة: در وضع و رفع عناد دارند.
  مانعه الجمع: فقط در وضع عناد دارند.
  مانعة الخلو: فقط در رفع عناد دارد.
 (کلام آخوند تنها در منفصلة حقیقیة درست است اما در بقیة درست نیست. در شرح اشارات هم آمده است که این حرف تنها در منفصلة جاری است.
 مجموعه آثار شهید مطهری/ ج6/ ص 349 اشکال شهید مطهری به بیان آخوند)
 قول چهارم
 سائر قضایا گر چه همه برای یقین به این قضیه نیاز ندارند، ولی شک در این قضیه، موجب شک در همه می شود؛ زیرا با شک در این قضیه احتمال خلاف در هر قضیه ای راه پیدا می کند. (به عبارتی در این نظر برای اصل تناقض تأثیر سلبی در یقین به دیگر قضایا قائل است.)
 و فیه
 انه لما کانت هذه القضیة کلیة، جاز الشک فیها مع الیقین ببعض مصادیقها؛ اذ الیقین بالمصادیق قد یکون من طریق القاعدة و عند ذلک یکون الشک فی موجبا للشک فی المصادیق و لکن قد یکون من طریق آخر کقولنا: «أنا موجود»، فان الیقین به حاصل من العلم الحضوری بنفسه و کقولنا: الالف الالف.
 و الحق أن فی القضایا التی یکون الیقین بها متوقفا علی هذه القضیة، یزول الیقین بها بالشک فی هذه القضایا، و اما القضایا التی لا یکون الیقین بها مسببا عن هذه القضیة فلا یتترق الشک فی هذه القضیة الی تلک القضایا.
 (به عبارتی در بعضی از مصادیق، یقین به آنها به خاطر ام القضایا نبوده است. بنابر این شک در ام القضایا به این نوع از قضایا سرایت نمی کند.)
 قول پنجم: قول مختار
 (قضایا دو دسته اند نظری و بدیهی )سائر قضایا اگر بدیهی اند در رتبه ی این قضیه اند، به این معنا که یقین به آن متوقف بر این قضیه نیست، و اگر نظری اند، یا بر این قضیه متوقفند و یا نیستند، بنابراین این قضیه با سائر بدیهیات در این جهت فرقی ندارد که تنها علت یقین به قضایای مستننتج از خودش می شود. به عبارت دقیق تر: هر نتیجه ای که از قیاسی گرفته شود که این قضیه از مقدمات آن قیاس است آن نتیجه متوقف بر آن قضیه است.
 (به عبارتی در نظریات باید دید از مقدمات اثبات آنها اصل استحالة اجتماع و ارتفاع نقیضین هست یا نه. اگر باشد متوقف بر آن است و الا نیست. دربدیهیات نیز باید دید به چه دلیل یک قضیة بدیهی است و قضیة به همان دلیل بدیهی ویقینی است و ربطی به استحالة اجتماع و ارتفاع نقیضین ندارد. بله در مثل فطریات که قیاس مرتکز در ذهن دارد ممکن است قیاس مرتکز در ذهن در بعضی مصادیق آن اصل اصل نقیضین باشد.
 اولیات: مسبب از تصور صحیح طرفین و نسبت است.
 وجدانیات: مسبب از علم حضوری به محتوای قضیة است.
 فطریات: مسبب از قیاس مرتکز در ذهن است. بله ممکن است قیاس مرتکز در ذهن، اصل نقیضین باشد.
 حدسیات: مسبب از قیاس مرتکز در ذهن نوابغ است. )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo