< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/12/23

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الثانی/ الفصل الأول/ واجب الوجود کل الوجودات/ دو دلیل بر ابطال اولویت / ج1/ ص 88 و 89
 دو دلیل بر بطلان اولویت
 ان قلت: ما می توانیم ماهیت انسان را بدون جنس و فصل آن تصور کنیم، چنان که می توانیم وجود او را بدون خدا تصور کنیم.
 قلت: فهم عقلی امکان ندارد، اما نفس در مرتبه ی تخیل می تواند انسان بدون جنس و فصل تصور کند، چنان که وجودی محدود تخیل می کند و آن را انسان می نامد، در حالی که وجود جزء به علم حضوری شناخته نخواهد شد و چون لا یتناهی و مجرد است و از دسترس قوه ی تخیل خارج است.
 (نقاش تصویری از انسان می کشد که این صورت حقیقت انسان نیست. حقیقت انسان روح او است که مجرد است و خدا در قرآن می فرماید: «الله یتوفی الأنفس حین موتها» توفی به معنای دریافت کامل است. پس اگر در حال مرگ توفی رخ می دهد، پس هیچ چیزی از حقیقت انسان باقی نمی ماند. پس معلوم می شود که حقیقت انسان روح او است نه جسم او.)
 - با توجه به حقیقت امکان معلوم می شود که ممکن در ذات خود اقتضای وجود ندارد، چنان که اقتضاء اولویت وجود یا عدم ندارد، چه اولویت به حدّ وجوب برسد و چه نرسد، و این مسئله با دو دلیل قابل تبیین است:
 (اقتضا به معنای علیت است؛ چه علیت تامة و چه علیت ناقصة
 اولویت خود بر دو نوع است: الف: تعیینی: هنگامی است که با تعیین یک طرف، طرف دیگر اصلا جایی ندارد مانند اولویت در ارث که «و اولوا الأرحام بعضهم أولی ببعض» که با وجود طبقه بالاتر، طبقه پایین تر اصلا هیچ سهمی از ارث نمی برد. ب: غیر تعیینی: مانند اولیت 100 به 90. )
 دلیل اول:
  1. الممکن فی نفسه مع قطع النظر عن علته باطل.
  2. و لا شیئ من الباطل بمقتضی شیئ؛ لان العلیة فی الوجود.
  3. و کل ما لیس بمقتضیا لشیئ، لیس مقتضیا، لرجحان وجوده وعدمه.
 اذن: الممکن لیس بمقتضیا، لرجحان وجوده و عدمه.
 الدلیل الثانی:
  1. الممکنات فی انفسها معدومات. (زیرا به وجود علت موجود اند نه بأنفسها)
  2. و المعدومات لا تمایز بینهم.
  3. و کل ما لا تمایز بینها، لا ترجیح لاحدها غیر الآخر.
  4. فلو اقتضی ممکن ما رجحان وجوده بینما لم یقتضی ما سواه ذلک، لزم الترجیح بلا مرجح.
  5. لکن التالی باطل.
 سؤال: الترجیح هو الترجح.
 جواب: نعم، لا فرق بینهما الا فی الاعتبار.
 (حقیقت ترجیح و ترجح واحد است و تفاوت تنها در اعتبار است. مانند اینکه شکستن شیشه امر واحدی است. اما اگر به فاعل نسبت دهیم کسر است و اگر به شیشه نسبت دهیم، انکسار.)
 و بالجملة تجريد الممكن عن مقوماته بحسب الماهية أو الوجود ليس إلا من تعملات النفس و تصرفاتها.
 و قد تبين مما ذكر من معنى الإمكان و الوجوب أن ما حظه في نفس ذاته الإمكان و الافتقار لا يصح أن يقتضي وجود ذاته لا تاما و لا ناقصا و لا ترجيح وجوده أو عدمه سواء بلغا حد الوجوب أو لا فإذن تجويز كون ذات الممكن مقتضيا لرجحان الوجود و أولويته رجحانا متقدما على وجوده و أولوية باعثه لتحققه إنما نشأ من الغفلة عن كون‌الممكن في نفسه مع انقطاعه عن سببه باطلا محضا و ليس له امتياز و لا تأثير و لا اقتضاء أصلا.
 و أيضا لو اقتضى ذات ممكن ما أولوية وجوده و رجحانه لزم الترجيح من غير مرجح لأنه لما لم يكن قبل وجوده تميز و لا تخصص فحيث اقتضى ممكن ما أولوية وجوده و تخصصه بمرتبة من مراتب الوجود و لا يقتضي ممكن آخر أولوية وجوده و تخصصه بتلك المرتبة مع عدم تميز شي‌ء منهما عن الآخر لبطلانهما في تلك المرتبة يلزم ما ذكرناه من الترجيح بلا مرجح و التخصيص بلا مخصص- و أشير إلى معنى الإمكان الذاتي الشامل لجميع الممكنات في قوله تعالى كُلُّ شَيْ‌ءٍ هالِكٌ إِلَّا وَجْهَهُ إذ الهلاك عبارة عن لا استحقاقية الوجود فاستثنى وجهه و هو جهة الوجوب الذي هو فعلية الوجود و بهذه النغمة الروحانية قيل اهتزت نفس النبي اهتزازا علويا لا سفليا حيث سمع قول لبيد-
  ألا كل شي‌ء ما خلا الله باطل و كل نعيم لا محالة زائل‌
 و طربت طربا قدسيا لا حسيا و قال اللهم إلا أن العيش عيش الآخرة. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 88 و 89
 (در نظر صدرا «کل شیء هالک إلا وجهه» وجود وجود برای خدا است. و هالک مشتق است و صفت مشبهه. بنابر این شامل حال و گذشته و آینده می شود و چنین نیست که تنها شامل آینده شود. بنابر این همه ممکنات در حد ذات هالک و معدوم اند و هیچ چیزی جز او نیست که این هلاک را نداشته باشد.
 نظر استاد: در نظر ما این بیان آخوند صحیح به نظر نمی رسد. هالک اسم فاعل است و ظهور در استقبال دارد. به قرینه اینکه می گوید «کل شیء» پس برای اشیاء دیگر غیر از خدا شیئیت و موجودیت قائل است اما همه موجودات غیر از واجب در آخر همه هالک اند. اما در نظر آخوند حتی در زمان حال هم شیئیت و وجود ندارند.
 شاهد شعر لبید برای مصرع اول است نه مصرع دوم. )

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo