< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/12/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الثانی/ الفصل الأول/ واجب الوجود کل الوجودات/ سه تفسیر برای رابط بودن معلول / ج1/ ص 88
 سه تفسیر برای رابط بودن معلول
 قولنا: الوجودات الممکنة روابط و تعلقات بوجوده تعالی، فسّر بوجوه ثلاثة:
 تفسیر اول: مشاء و استاد
 1) ان الربط و الارتباط بمعناه الاسمی اللغوی، فیکون معنی الجملة ان وجودات الممکنات عین الارتباط و التعلق و الحاجة و الفقر بوجوده تعالی، و ذلک لان: جمیع هذه الصفات من مقولة الاضافة و ان کانت فی المعنی غیر موضوعه و لکنها موجودة بعین وجود موضوعه، و علی هذا المعنی یجوز ان یکون المعلول موجودا فی نفسه جوهرا کان او عرضا، کما یجوز ان یکون موجودا فی غیره، و هذا المعنی هو الذی ذهبت الیه اکابر الفلاسفه قبل الآخوند. [1]
 (اینکه اضافه در معنی غیر از موضوعش است اما به عین وجود موضوعش موجود است، مانند ابوت است که در معنا غیر از زید است اما زید که پدر است و ابوت که اضافة است به وجود واحد موجود اند.
 بنابر این معنا، خدا نیز عین ارتباط به ممکنات است. اما در نظر آخوند تنها معلول ها عین ارتباط و ربط به علت هستند اما علت عین ربط و ارتباط به معلول خود نیست.
 می توان گفت این قول همان کثرت وجود با وحدت سنخی آن است. این نوع تشکیک را ابن سینا نیز قبول دارد و نظر ما استاد فیاضی نیز در تشکیک همین است. )
 تفسیر علامة و شاگردانش
 2) ان الربط و الارتباط بمعناه الحرفی، و هو الوجود الرابط فی مصطلح الفلسفة، فیکون معنی الجملة ان وجودات الممکنات موجودات فی غیرها، لا فی انفسها و الواجب تعالی موجود فی نفسه.
 و یشترک التفسیران فی القول بالکثرة مع عدم الوحدة الشخصیة، و کذا فی القول بان وجود المعلول امر غیرالعلة، و فی القول بان اضافة المعلول الی العلة اشراقیة، و ان کانا یفترقان فی ان النسبة العلة ال المعلول امر غیر العلة و المعلول علی الاول، و عین المعلول علی الثانی. ذهب الیه العلامة الطباطبائی قدس سره و تلامذته [2] .
 (در نظر علامه اگر نسبت معلول به علت اگر غیر از معلول باشد، لازمه اش این است که معلول در ذاتش به علت محتاج نباشد. در حالیکه برهان می گوید معلول در ذاتش محتاج به علت است پس نسبتش به علت نیز عین ذاتش می باشد.)
 تفسیر صدرا
 3) ان الربط و الارتباط بمعنی النسبة فی مصطلح العرفان، و هو المعنی الوصفی الموجود بعین وجود موصوفه، فیکون معنی الجملة، ان شیئیة وجودات الممکنات عین شیئیة الواجب تعالی و ان کانت معانیه غیر معناه، کما فی الصفات و الذات.
 (نظر ملاصدرا همین است. در عرفان چند مرتبه درست می کنند. مرحله اول ذات باری تعالی است که با الله از آن یاد می کند و هیچ نحو کثرتی در آن نیست حتی کثرت ذات و صفت. مرتبه دوم صفات است که به نحوی کثرت در آن راه می یابد و صفات از هم متمایز می شوند. مرتبه سوم مرتبه اعیان ثابته است مانند مفهوم ارض و سماء و انسان. مرتبه چهارم أعیان خارجه است مانند وجود ارض و سماء و انسان.
 ابن سینا می گوید می توان معلول را بدون تصور کردن علت آن تصور کرد. در نظر دوم نیز می توان این کار را انجام داد. معلول با اینکه عین ربط به علت است اما می توان آن را مستقل ملاحظه کرد و بدون علتش در نظر گرفت. اما در نظر سوم که نظر ملاصدرا است می گوید معلول را بدون علتش که خدا باشد نمی توان تصور کرد. )


[1] التعلیقات 216 (چ دفتر تبلیغات)، مختار استاذی دام ظله.
[2] نظر آخوند و علامه و استادان جوادی و مصباح دام ظلهما.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo