< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/12/18

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الثانی/ الفصل الأول/ واجب الوجود کل الوجودات/ امکان به معنای لا ضرورت الوجود فقط صفت ماهیت است/ ج1/ ص 88
 مسأله اول: واجب الوجود کل الوجودات
 منابع
 اسفار/ج1/ فصل 11 از مرحله دوم/ ص 379
 اسفار/ج2/ فصل 34 از مرحله 6/ ص 368
 اسفار/ج6/ فصل 12 از موقف اول/ ص 110
 استدلال
  1. لو لم یکن الواجب تعالی کل الاشیاء، لکانت ذاته بعض الاشیاء و هو نفسه، و لم یکن بعضه الآخر. (نقیض سالبة کلیة، موجبة کلیه است.)
  2. و لو کانت ذاته بعض الاشیاء و لم تکن بعضه الآخر، لترکبت ذاته من کون الشیئ و عدم کون شیء آخر.
  3. و لو ترکبت ذاته من کون شیء و عدم شیء آخر، لکان محتاجا؛ لان کل مرکب محتاج.
 (مرکب دو نوع است: الف: خارجی: محتاج است جون باید اجزایش باشند. ب: عقلی: مرکب از بود و نبود: اگر مرکب از بود و نبود شده، محدود است و حد دارد و هر محدودی مخلوق است و اگر مخلوق باشد، ممکن است. )
  1. و لو کان محتاجا، لکان معلولا؛ لانه متوقف علی المحتاج الیه
  2. و لو کان معلولا، لکان ممکنا؛ لان حاجته الی علته هو امکانه.
  3. لکن التالی محال؛ لانه تناقض.
 (شیخ نیز می گوید معلول محتاج است اما مستقل است و محتاج است. معلول غیر از علت است اما معلول عین فقر است. اما صدرا می گوید معلول عین فقر است و وجودش عین موجود علت است)
 اشکال استاد فیاضی به دلیل آخوند
 و فیه: ان الترکب من الوجود و العدم قسمان:
 الف: قسم یستلزم المحدودیة، بل عینه فی الخارج، (این استلزام تحلیلی است)
 ب: و قسم لا یستلزم المحدودیة بل ینافیها.
 (ملاصدرا می گوید معلول به عین وجود علت موجود است. می گوید: «بل هو عینها» یعنی واجب عین وجودات است. اما این تفسیر به نظر ما اشتباه است. در نظر ما معلول عین فقر است اما عین علت نیست. بلکه موجود مستقلی است که عین فقر به علت است. در روایت است که «داخل فی الأشیاء لا بالممازجه» مانند روح و بدن و نور و شیشه که داخل در هم اند اما هر کدام غیر از دیگری است. )
 مسأله دوم: امکان صفت ماهیت به معنای لا ضرورة الوجود و العدم است
 امکان صفت ماهیت به معنای لا ضرورة الوجود و العدم است چون وجود از ماهیت خارج است، اما امکان صفت وجود به معنای فقر و تعلق است؛ چون ثبوت الوجود للوجود ضروری.
 اشکال استاد فیاضی بر آخوند
 و فیه: ان الضرورة المقابلة للامکان هی الضرورة الازلیة، و ضرورة ثبوت الوجود لنفسه فی الوجود الممکن ضرورة ذاتیة لا أزلیة.
 (آخوند می گوید اثبات وجود برای وجود ضروری است. اما این ضرورت ضرورت ذاتیة است نه ضرورت ازلیة که واجب الوجود بالذات تنها آن را دارد.)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo