< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/12/08

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الثانی/ الفصل الأول/ نظر آخوند در مورد لا مؤثر فی الوجود الا الله/ تمهید برای فهم بیان آخوند/ ج1/ ص 85
 نظر آخوند در مورد لا مؤثر فی الوجود إلا الله
 (عبارت این صفحه ظاهر در این است که در نظر آخوند «لا مؤثر فی الوجود إلا الله». این مطلب را بیان آخوند در ج8/ ص 223 تأیید می کند زیرا درآنجا می گوید افعال هم به نفس مستند است هم به قوا و می گوید رابطه نفس و قوا مانند توحید افعالی است. پس فاعل تنها خدا است و بقیة معدات و شرائط هستند.
 اما از این ظاهر باید دست برداشت. آخوند در جلد ششم اسفار این نظر را نظر اشاعره می داند. در رساله خلق الأعمال و در اسفار/ج6/ ص 369 تا 387 / فصل 11 می گوید فرق است بین اینکه گفته شود: الف: لا موجود إلا و الحق مؤثر فیه . ب: لا مؤثر فی الوجود إلا الله. و آخوند می گوید اولی درست است نه دومی وظهور اینجا قوی تر است. به عبارتی خدا همیشه فاعل قریب نیست. اما چون علت فاعل قریب نیز با واسطه یا بی واسطه خود خدا است، پس خدا در هر چیزی مؤثر است. خدا در همه جا و در همه چیز هست. پس هنگامی که مثلا از انسان کاری سر می زند، فاعل قریب نفس انسان است. اما خدا فاعل نفس است و نفس عین الربط به علت است و خدا تنها موجود مستقل. پس خدا در نفس و همه شؤون آن مؤثر است و نفس فاعل قریب اثر و اراده خود است. )
 و نحن أيضا سالكوا هذا المنهج في أكثر مقاصدنا الخاصة- حيث سلكنا أولا مسلك القوم في أوائل الأبحاث و أواسطها ثم نفترق عنهم في الغايات لئلا تنبو الطبائع عما نحن بصدده في أول الأمر بل يحصل لهم الاستيناس به- و يقع في أسماعهم كلامنا موقع القبول إشفاقا بهم فكما أنهم غيروا معنى الواجب عما فهمه المتعلمون من التعريف الخارج من التقسيم فكذلك نحن غيرنا معنى الممكن في بعض ما سوى الواجب [1] عما فهم الجمهور [2] كما ستقف عليه. اسفار/ج1/ ص 85
 (برای فهم بیان آخوند در اینجا محتاج بیان مقدماتی هستیم)
 تمهیدات:
 تمهید 1: الامکان الذاتی هو لا ضرورة الوجود و العدم بالنظر الی الذات.
 تمهید 2: الامکان قد یکون بمعنی الفقر، و هو صفة للوجود الممکن؛ لما انه عین الربط و الفقر و التعلق بعلته. (امکان فقری فقط صفت وجود است اما امکان ذاتیهم صفت ماهیت است و هم صفات چیزهای دیگر)
 تمهید 3: الامکان الذاتی و الامکان الاستعدادی بمعنی واحد، و هو لا ضرورة الوجود والعدم.
 (این بیان آخوند بر خلاف نظر علامة طباطبایی در بدایة و نهایة و نظر ما است. آخوند می گوید وقتی می گوییم امکان دارد که دانه تبدیل به خوشه بشود، پس خوشه امکان دارد در دانه محقق بشود. پس اکنون نه ضرورت وجود دارد و نه ضرورت عدم. پس لا ضرورة الوجود و العدم است و امکان ذاتی و استعدادی به یک معنا است.)
 تمهید 4: و هو مع انهما (ای الامکان الذاتی و الامکان الاستعدادی) معنی واحد، یختلفان فی امور منها الموضوع الموصوف فان موضوع الامکان الذاتی، هو الماهیة من حیث هی، و موضوع الامکان الاستعدادی هو المادة القابلة.
 (اختلاف ایندو در عوارض است. از قبیل اینکه امکان ذاتی صفت ماهیت من حیث هی است و امکان استعدادی صفت امر موجود)


[1] در مجردات امکان به معنای لا ضرورة الوجود و العدم نیست. بلکه فقط در اجسام و غیر مجردات است.
[2] یعنی ممکن به معنای لا ضروری الوجود و العدم است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo