< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/09/16

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السابع/ توضیح و تنبیه / پنج قول در وحدت و کثرت وجود و موجود/ اشکال دوم آخوند بر قول سید سند/ ج1/ ص 74
 اشکالات آخوند بر نظر سید سند
 الاشکال الثانی
 تمهید
 انواع نسبت
  1. اتحادی: طرفین نسبت به وجود واحد موجودند.
  2. تعلقی: طرفین نسبت به دو وجود متغایر موجودند
 (نسبت اتحادی مثل نسبت خدا با صفاتش. نسبت تعلقی مثل سیر از بصره به کوفه. تعلق در اینجا به معنای وسیع کلمه است و فقط شامل تعلق معلول به علت نمی شود. پس شامل تعلق آب به کوزه هم می شود. آب عین تعلق به کوزه نیست اما معلول عین تعلق به علت است. نسبت تعلقی شامل هر دو می شود.)
 انواع نسبت به ملاکی دیگر
  1. تحلیلی: طرفین تغایر اعتباری دارند. به این نسبت، اعتباری یا مجازی هم گفته می شود.
  2. خارجی: طرفین تغایر خارجی دارند. به این نسبت، عینی یا حقیقی نیز گفته می شود.
 (در نسبت باید بین طرفین به یک نحو تغایر باشد. ملاصدرا در اسفار/ ج3/ ص 354 و 355 می گوید:« النسبة تستدعی تغایر طرفیها» پس بین دو طرف نسبت باید تغایر باشد. این تغایر گاهی خارجی است و گاهی اعتباری است. پس تغایر همیشه بین دو معنا باید باشد.
 ما نسبت را به دو ملاک تقسیم کردیم. اما از حیث مصداق هر تحلیلی اتحادی است و هر اتحادی تحلیلی. همین طور هر تعلقی خارجی است و هر خارجی، تعلقی. این دو از حیث مصداق مساوی اند گرچه به دو ملاک تقسیم شده بودند و هر کدام تعریف خاص خود را داشت.)
 اشکال دوم آخوند بر سید سند
  1. لو کانت الماهیات منتسبة الی الوجود، لکانت نسبتها اما اتحادیة او تعلقیة.
  2. لکن التالی بقسمیه محال. و اما القسم الاول: (سید سند هر نسبتی را تعلقی می داند. چون در ممکنات فقط ماهیات را حقیقی می داند که به خداوند انتساب دارند. اما ملاصدرا همه شقوق را ذکر می کند. )
  3. فلاستلزامه کون الواجب ذاماهیة بل ماهیات، و قد ثبت بطلانه. و اما القسم الثانی: (البته در نظر ما استاد فیاضی خدا هم ماهیت دارد)
  4. فلاستلزامه کون الماهیات موجودة فی الخارج قبل تحقق النسبة؛ لان النسبة وجود فی غیره و واضح ان وجود ما فی غیره متفرع علی وجود الغیر الذی هو فیه مع انکم تقولون بان اصالة الماهیات و تحققها متفرع علی انتسابها الی الوجود الذی هو الحق.
 ان قلت: النسبة التعلقیة قسمان: ما تقوم بطرفین و ما تقوم بطرف واحد، و ما ذکرتموه انما یتم اذا ارادوا من النسبة ما تقوم بطرفین و لعلهم ارادوا بما تقوم بطرف واحد.
 (در اضافة مقولی دو طرف لازم است اما اضافة اشراقی فقط محتاج یک طرف است.
 ملاصدرا می گوید همه ممکنات عین الربط و وجود فی غیره هستند نسبت به علت خود. اما در نظر ما فقط بعضی موجودات رابط اند نه همه انها. )
 قلت: التعلق و ان امکن ان تکون عین الوجود و لکن لا یمکن ان یکون عین الماهیة، لانه لو کان عین الماهیة لم یکن تصور الماهیة بدونه.
 (اگر ماهیت عین تعلق باشد، باید همیشه همراه با تعلق تصور شود اما چنین نیست که برای تصور ماهیت محتاج تصور تعلق باشیم. پس تعلق عین ماهیت نیست. اگر اشکال شود که وجود نیز چنین است پس عین تعلق نیست، جواب داده می شود که وجود خارجی عین تعلق است و شناخت خارج بدون شناخت تعلقش ممکن نیست. بنابر این می گویند«ذوات الأسباب لا تعرف الا بأسبابها». بله در مفهوم وجود تعلق نیست و می توان مفهوم وجود را بدون تصور تعلق، تصور کرد. اما فرقی است بین مفهوم وجود و مفهوم ماهیت. فلاسفه معتقد اند ماهیت خودش به ذهن می آید بنفسها ولی وجود نمی تواند خودش به ذهن بیاید. به عبارتی از اینکه در مفهوم ماهیت تعلق نیست می توان نتیجه گرفت که حقیقت ماهیت نیز عین التعلق نیست زیرا ماهیت ذهنی و ماهیت خارجی، عینیت دارند. اما رابطه مفهوم وجود با حقیقت وجود چنین نیست و حقیقت وجود اصلا به ذهن نمی آید. پس از مستقل بودن یا عین تعلق بودن وجود نمی توان نتیجه گرفت که حقیقت وجود مستقل است یا عین تعلق.
 این اشکال آخوند مبتنی است بر این نظر که ماهیات خودش به ذهن می آید و وجود امکان ندارد خودش به ذهن بیاید. اما طبق نظر ما استاد فیاضی این مبنا درست نیست و تفاوتی بین وجود و ماهیت از این نظر نیست. هم وجود و هم ماهیت هر دو به حمل اولی به ذهن می آیند و تفاوتی بین مفهوم آنها نیست)
 و الثاني أن نسبتها إلى الباري إن كانت اتحادية يلزم كون الواجب تعالى ذا ماهيات غير الوجود بل ذا ماهيات متعددة متخالفة و سيجي‌ء أن لا ماهية له تعالى سوى الإنية و إن كانت النسبة بينها و بين الواجب تعالى تعلقية و تعلق الشي‌ء بالشي‌ء فرع وجودهما و تحققهما فيلزم أن يكون لكل ماهية من الماهيات وجود خاص متقدم على انتسابها و تعلقها إذ لا شبهة في أن حقائقها ليست عبارة عن التعلق بغيرها فإنا كثيرا ما نتصور الماهيات و نشك في ارتباطها إلى الحق الأول و تعلقها به تعالى بخلاف الوجودات- إذ يمكن أن يقال إن هوياتها لا يغاير تعلقها و ارتباطها إذ لا يمكن الاكتفاء بنحو من أنحاء الوجود إلا من جهة العلم بحقيقة سببه [1] و جاعله كما بين في علم البرهان [2] و سنبين في هذا الكتاب إن شاء الله تعالى. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 74


[1] منظور علم حضوری است. همان طور که در ابتدای ص 61 همین جلد از اسفار آخوند بیان کرده است. « والعلم بحقیقته متوقفة علی المشاهدة الحضوریة»
[2] برهان شفا/ مقالة اول/ فصل هشت/ ص 85 طبع کتابخانه آیت الله مرعشی نجفی و اساس الاقتباس/ مقالة 5/ فصل 5/ ص 361 و اسفار/ ج3/ ص 396 طبع ایران

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo