< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/09/02

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السابع/ توضیح و تنبیه/ حقیقی و اعتباری در نظر آخوند و علامة/ متحدان از نظر تصور و تحقق/ ج1/ ص 67 و 68
 معنای حقیقی و انتزاعی
 اصطلاح آخوند
 موجود (حقیقی یعنی اسناد وجود به آن اسناد إلی ما هو له می باشد.)
 1: حقیقی یا اصیل: برای موجودیت حیثیت تقییدیة نمی خواهد یعنی بذاته موجود است. فقط وجود به این معنا موجود است.
 2: انتزاعی یا اعتباری: برای موجودیت حیثیت تقییدیة می خواهد یعنی بذاته موجود نیست بلکه به موجودیت چیز دیگر موجود است. غیر از وجود یا ماهیت به این معنا موجود است.
 اصطلاح علامه طباطبایی
 موجود
 1 حقیقی: موجود است حقیقتا. وجود به این معنا موجود است.
 2 انتزاعی یا اعتباری: موجود نیست حقیقتا و لکن ذهن انسان از حد یک موجود حقیقی آن را انتزاع می کند و بر آن حمل می کند. به عبارت اخری، چیزی که خود موجود نیست، ولی منشا انتزاع آن موجود است.
 (علامة در آخر بحث واحد و کثیر چنین بیان می کنند: تقابل تناقض اعتباری است زیرا یک طرف آن عدم است و تقابل که نسبت است میان وجود و عدم معنا ندارد مگر به اعتبار عقل که برای عدم موجودیتی اعتبار می کند. ولی تقابل عدم و ملکة حقیقی است زیرا عدم ملکة گرچه وجود حقیقی ندارد، ولی وجود انتزاعی دارد. شاهد بحث همین انتزاعی است که علامة در تقابل عدم و ملکة ذکر کرده اند و معنایی که مراد علامة است با مراد آخوند متفاوت است.
 در قلم و عدم قلم که بینشان تناقض است، مفهوم عدم را از میز اخذ نمی کنیم یعنی عدم از وجود محدود انتزاع نمی شود بلکه از نبود قلم در مکانی که میز وجود دارد، عدم قلم انتزاع می شود. پس عدم قلم منشأ انتزاع وجودی ندارد بر خلاف عدم بصر که منشأ انتزاع وجودی دارد.
 طبق نظر علامة ماهیت داشتنِ این وجود خاص، مانند کور بودن زید است که از وجود خاص انتزاع شده است. در نظر علامة «انسانِ موجود» اصلا موجود نیست بر خلاف نظر آخوند که حقیقة موجود است اما بالوجود موجود است نه بالذات)
 متحدان از نظر تصور و فرض
  1. هر دو حقیقی باشد.
  2. یکی حقیقی و دیگری انتزاعی باشد.
  3. هر دو انتزاعی باشد.
 ولی فرض اول محال است، زیرا دو چیز که بالذات موجودند، تغایر محض دارند و هوهویت که متقوم به وحدت است برای آن امکان ندارد.
 متحدان از نظر تحقق
 1. یکی حقیقی و دیگری انتزاعی : فقط در اتحاد وجود با غیر وجود (ماهیت)
 2. هر دو انتزاعی. اتحاد دو ماهیت مثل الإنسان کاتب
 (آخوند می گوید عرض شأنی از شؤون جوهر است. این دو ماهیت به وجود واحد بسیط موجود اند. انسان جوهر است و کاتب عرض. اما هر دو به یک وجود موجود اند. اما علامة می گویند عرض مرتبة جدیدی از جوهر است. عرض غیر از جوهر است و وجودی غیر از جوهر دارد.
 «الإنسان کاتب» مشاء می گوید انسان و کتابت دو وجود دارند. انسان وجود فی نفسه لنفسه است و کتابت وجود فی نفسه لغیره. انسان با بخش لغیره کتابت اتحاد دارد نه با بخش فی نفسه آن. همان طور که انسان ذو مال است اما مال نیست، انسان دارای کتابت است یا دارای علم است و با علم ارتباط دارد اما خودش علم و کتابت نیست.)
 در اتحاد وجود و ماهیت یکی حقیقی و دیگری انتزاعی است، دو قول است: 1. عده ای که قائلان به اصالت ماهیت اند. 2. قائلان به اصالت وجود.
 فحينئذ لا شبهة في أن المتحدين لا يمكن أن يكونا موجودين جميعا بحسب الحقيقة و إلا لم يحصل الاتحاد بينهما بل الوجود الواحد منسوب إليهما نحوا من الانتساب فلا محالة أحدهما أو كلاهما انتزاعي و جهة الاتحاد أمر حقيقي فالاتحاد بين الماهيات و الوجود إما بأن يكون الوجود انتزاعيا و اعتباريا و الماهيات أمور حقيقية كما ذهب إليه المحجوبون عن إدراك طريقة أهل الكشف و الشهود و إما بأن تكون الماهيات أمورا انتزاعية اعتبارية و الوجود حقيقي عيني كما هو المذهب المنصور. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 67 و 68

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo