< فهرست دروس

درس اسفار استاد فیاضی

83/06/22

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل السابع/ اشکالات و تفصیات/ اتصاف ماهیت به وجود/ج1/ ص 56
 کیفیت اتصاف ماهیت به وجود
 منابع
 شرح اشارات/ نمط 4/ فصل 17/ ج3/ ص39 و 40
 قبسات/ قبس دوم/ ص 37 تا 39
 اسفار/ ج1/ ص 56
 اسفار/ منهج 1/ فصل 8/ ج1/ص 75
 اسفار/ منهج 2/ فصل 3/ ج1/ ص 100 و 101
 اسفار/ مرحلة 2/ فصل 12/ ج1/ ص 383
 اسفار/ طرف اول/ فصل 12/ ج3/ ص 355 تا 359
 شواهد/ مشهد اول/ شاهد 6 و 8 / ص 9 تا 11
 مشاعر/ الفاتحة/ مشعر 5/ شمارة های 75 تا 80/ ص 30 و 31 (از اسفار مفصل تر است در این بارة)
 المسائل القدسیة طبع شده در الرسائل/ مقالة أولی/ فصل 7/ ص 21
 المبدأ و المعاد/ فن اول/ مقالة اول/ فصل 4/ ص 24 طبع انجمن حکمت و فلسفة
 شرح الهدایة الإثیریة/ ص 284 تا 286
 رسالة فی التصاف الماهیة بالوجود/ ص 110 تا 119 در الرسائل طبع مصطفوی (مهمترین بخش دراین زمینه این است)
 کیفیت اتصاف ماهیت به وجود
 اتصاف ماهیت به وجود خارجی نیست. زیرا تعدد ماهیت و وجود خارجی نیست؛ بلکه اتصاف تحلیلی است. زیرا عقل امر واحدی را که عبارت است از «انسان موجود» مثلا تحلیل می کند به انسان لا بشرط از وجود و عدم، و وجود. و حکم می کند که انسان متصف به وجود است.
 (قوام اتصاف به تغایر طرفین است. در اتصاف خارجی، تغایر بین موصوف و صفت درخارج است. مثلا جسم غیر از سفیدی است. اما در اتصاف تحلیلی، تغایر نیز تحلیلی است.)
 اشکال در اتصاف ماهیت به وجود
 إن قلت: خود لحاظ عقلی ماهیت، وجود دادن به ماهیت است. زیرا با لحاظ، ماهیت وجود ذهنی پیدا می کند و مشکل عود می کند. زیرا همین «انسان در ذهن» که لا بشرط لحاظ شده است، متصف به وجود ذهنی یا مطلق وجود است و طبق قاعده ی فرعیت ثبوت وجود ذهنی یا مطلق وجود برای این «انسان ملحوظ»، فرع ثبوت و تحقق ماهیت قبل از این ثبوت است.
 (می گوید مطلق ثبوت چون اگر وجود ذهنی داشته باشد، مطلق وجود هم ثابت است. چون مطلق وجود را تقسیم به خارجی و ذهنی کرده ایم. پس اگر یکی از اقسام وجود داشته باشد، مقسم هم موجود است.)
 چهار جواب به اشکال
 قلت: یجاب عن هذه الاشکال بوجوه اربعة
 (جوابهای متعددی به این اشکال داده شده است و آخوند فقط چهار جواب را نقل می کند که از این جوابها فقط یکی حقیقتا مد نظر او است.)
 وجه اول
 گر چه لحاظ ماهیت من حیث هی در حقیقت وجود ذهنی دادن به آن است، ولی این لحاظ دو گونه لحاظ می شود:
 1- بدون وجودی که دارد، یعنی خالی از وجود.
 2- با وجودی که دارد، یعنی مخلوط با وجود به این نحو که عین وجود است.
 با لحاظ اول اتصاف (تحلیلی) درست می شود، گر چه با لحاظ دوم ماهیت عین وجود است و تغایری میان وجود و ماهیت نیست، پس اتصاف معنا ندارد.
 (طبق این بیان قاعده فرعیت جاری است اما در اینجا مشکلی ندارد چون اول ذهن ماهیت را لحاظ می کند و سپس آن را بر وجود حمل می کند.)

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo