درس اسفار استاد فیاضی

82/11/26

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل الرابع فی أن للوجود حقیقة عینیة / دلیل دوم بر اصالت وجود/ج1/ ص 43
 دلیل دوم اصالت وجود
 ادامه تمهیدات
 تمهید چهارم
 الموجودات متکثرة متخالفة ماهیاتها اما بحسب ذواتها او بحسب مراتبها.
 دو مبنا در تخالف موجودات بحسب ماهیات است:
  1. مبنای مشائین: موجودات متباین به تمام الذاتند. مانند واجب و ممکن، انسان و فرس.
  2. مبنای آخوند: موجودات تخالف بحسب مرتبه ی وجود دارند، نه تباین به تمام الذات.
 تمهید پنجم
 للماهیات لوازم تخصها، فالواجب یلزمه الغناء و الممکن یلزمه الفقر والحاجة.
 تقریر الاستدلال دوم بر اصالت وجود
  1. لو لم یکن الوجود اصیلا لم یکن له افراد حقیقیة - «حقیقة» قید توضیحی است، با توجه به «افراد». وراء الحصص.
  2. و لو لم یکن له افراد حقیقیة وراء الحصص، لم یتصف بلوازم الماهیة المتخالفة الذوات نظر مشاء او متخالفة المراتب نظر ملاصدرا ؛ اذ مفهوم الکلی بما هو مفهوم متساوی بالنسبة الی جمیع ما یغایره لا یتصف بشیئ منها بخصوصه.
  3. لکنه یتصف بها لوجهین:
  4. بداهة ان وجود الواجب مستغن و وجود الممکن فقیر حیث نری ان العلیة و المعلولیة لا تکونان الا فی الوجود؛ فالفقر و هو المعلولیة لوجود المعلول کما ان الغنی لوجود الله تعالی.
  5. لو لم یتصف الوجود بلوازم الماهیات، لم تکن الوجودات حقائق متباینة بتمام الذوات کما یقوله المشاؤون و لا حقیقة واحدة ذات مراتب المختلفة کما یقوله اصحاب الحکمة المتعالیة.
 (در هر استدلال ما از لوازم و ملزومات مدعا استفاده می کنیم که اینها در مقام ثبوت ملزوم اند اما در مقام اثبات هر لازمه ای می تواند دلیل باشد.
 شیخ اشراق می گوید وجود به هیچ وجه در عالم نیست اما این دلیل فقط می گوید وجود هست. اما اصالت وجود به معنای اصیل در موجودیت را ثابت نمی کن. به عبارتی این دلیل فقط نظر امثال شیخ اشراق را نفی می کند.
 مقدمة دوم، مقدمه ای برهانی نیست بلکه مقدمه ای جدلی است در مقابل شیخ اشراق که آن را قبول دارد. زیرا اینکه تباین به تمام الذات است یا به اختلاف مراتب و تشکیک، فرع بر ثبوت و قبول تشکیک است و تشکیک فرع بر اصالت وجود است.
 تشکیک در افراد است نه ایکه کلی نسبت به حصص تشکیک داشته باشد. تشکیک درعین و واقع است. اگر در واقع یک نوع تخالفی نباشد، تشکیک هم نخواهیم داشت. )
 ثم نقول لو لم يكن للوجود أفراد حقيقية وراء الحصص لما اتصف بلوازم الماهيات المتخالفة الذوات أو متخالفة المراتب لكنه متصف بها فإن الوجود الواجبي مستغن عن العلة لذاته و وجود الممكن مفتقر إليها لذاته إذ لا شك أن الحاجة و الغنى من لوازم الماهية أو من لوازم مراتب الماهية المتفاوتة كمالا و نقصانا و حينئذ لا بد أن يكون في كل من الموجودات أمرا وراء الحصة من مفهوم الوجود و إلا لما كانت الوجودات متخالفة الماهية كما عليه المشاءون أو متخالفة المراتب كما رآه طائفة أخرى إذ الكلي مطلقا بالقياس إلى حصصه نوع غير متفاوت. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 43

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo