درس اسفار استاد فیاضی

82/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 السفر الأول/ المسلک الأول/المرحلة الأولی/ المنهج الأول/ الفصل الأول فی موضوعیة الوجود للعلم الإلهی/ غشاوة وهمیة و ازاحة عقلیة/دو توجیه برای ورود یا خروج بحث عدد از الهیات/ ج1/ ص 34و 35
 دو توجیه برای خروج عدد از الهیات به نحو مانعة الخلو
 تمهید
 تصور عدد دو گونه است، مثل هر امر محسوس دیگر:
  • تصور جزیی - تصور جزئی: 1: حسی، 2: خیالی.: که در این نوع تصور عدد مجرد از معدود نیست، پس عدد بدون ماده نیست.
 (منظور از مجرد یعنی امر نامحسوس
 در نظر علامة طباطبایی حس و خیال یک نوع ادراک هستند زیرا همان چیزی که حس درک کرده است، بعد از قطع ارتباط اندام حسی با خارج در ذهن و قوة خیال باقی می ماند. تفاوت حس و خیال تفاوتی عرضی است. حس با خارج ارتباط دارد اما خیال چنین ارتباطی ندارد. به عبارتی وقتی با خارج ارتباط داریم، به صورت حاصل شده، صورت حسی می گوییم. بعد از قطع ارتباط با خارج، این صورت حسی از بین نمی رود بلکه به همین صورت که با خارج ارتباط ندارد، صورت خیالی می گویی. ارتباط با خارج داشتن یا نداشتن خارج از حقیقت صورت جزیی است بنابر این اختلاف صورت حسی و خیالی، اختلاف ذاتی نیست بلکه عرضی است
 شیخ می گوید خیال مادی است اما صدرا می گوید غیر مادی است)
  • تصور کلی: یا تصور عقلی مثل تصور دو به اینکه عددی است که از یک بار تکرار واحد حاصل شده است.
 توجیه اول
 برخی چیزها دو گونه لحاظ می شوند. در یک لحاظ مجرد از ماده اند و شایسته بحث در الاهیات است و در لحاظ دیگر همراه ماده اند و قهرا در علمی دیگر بحث می شود، مثل عدد وقتی که مجرد از هر گونه ماده لحاظ می شود، داخل در بحث وحدت و کثرت الهیات است؛ ولی همین عدد از آن جهت که همراه معدودهای مادی در اذهان مردم و یا در موجودات خارجی قابل حرکت، انقسام، تغیر، اجتماع و افتراق موجود می شود و معروض جمع و تفریق، ضرب و تقسیم و مجذور کردن و مکعب کردن قرار می گیرد، در حساب که علمی مستقل است بحث می شود.
 توجیه دوم
 برخی از امور هستند که گرچه جنسشان از موضوعاتی است که در الاهیات بحث می شود؛ برای این که به ماده نیاز ندارند، نه در وجود خارجی و نه در وجود ذهنی؛ ولی انواعی دارند که متعلق به ماده هستند. در این از اصل جنس در الاهیات بحث می شود و از انواع مادی آن در غیر الاهیات مثل کیف که از جنسش در فلسفه بحث می شود ولی از انواع مادی آن مثل کیفیات محسوس در طبیعیات بحث می شود.
 إن قلت: در طبیعیات از مطلق کیف هم بحث می کنند.
 قلت: بحث از مطلق کیف در طبیعیات صرفا مقدمه برای بحث از کیفیات محسوس است.
 و مما يجب أن يعلم أن بعض الأمور التي ليست ماهياتها مفتقرة في الوجودين العيني و الذهني إلى المادة لكنها مما قد يعرض لها أن يصير رياضيا كالكم أو طبيعيا كالكيف قد لا يبحث عنها في العلم الكلي بل يفرد لها علم على حدة كالحساب للعدد- أو يبحث عنها في علم أسفل كالبحث عن الكيفيات في الطبيعيات و ذلك بأحد وجهين-
 الأول أنه يعتبر كونها عارضة للمواد بوجه من الوجوه و يبحث عنها بهذا الاعتبار في علم مفرد فإن العدد يعتبر تارة من حيث هو و بهذا الاعتبار يكون من جملة الأمور المجردة عن المادة و يبحث عنه في باب الوحدة و الكثرة من الأمور العامة و يعتبر أخرى من حيث تعلقه بالمادة لا في الوهم بل في الخارج و يبحث عنه بهذا الاعتبار في التعاليم فإنهم يبحثون عن الجمع و التفريق و الضرب و القسمة و التجذير و التكعيب و غيرها مما يلحق العدد و هو في أوهام الناس أو في [1] موجودات متحركة منقسمة متفرقة مجتمعة.
 و الثاني أن يبحث عنها لا مطلقا بل عن بعض أنواعها التي لا توجد إلا باستعداد المادة و حركاتها و استحالاتها فاللائق بالبحث عنه إنما هو العلم الأسفل فإن اتفق أن يذكر بعض أحوالها فيه على الوجه العام كان ذلك على سبيل المبدئية لا على أن يكون من المسائل هاهنا. الحكمة المتعالية فى الاسفار العقلية الاربعة، ج‌1، ص: 34 و 35
 (این عبارت عین عبارت کتاب شفا است
 عدد نیاز به مادة ندارد و این منافات ندارد با اینکه ریاضی دان از عدد خیالی بحث کند)


[1] استاد حسن زاده و جوادی می فرمایند این فعل «أوفی» است. اما در نظر ما استاد فیاضی - «فی» حرف جر است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo