< فهرست دروس

درس خارج اصول احمد فرخ‌فال

99/09/24

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الفاظ/الصحيح و الأعم /لابشرط قسمی و مقسمی

 

خلاصه جلسه گذشته :

بحث ما در اصول در مبنایی بود که مرحوم امام خمینی ره در بحث قدر جامع در الفاظ عبادات مطرح کردند که در بحث صحیحی و اعمی فرمودند لازم است قدر جامعی لحاظ کنیم تا این الفاظ عبادات اسم برای آن قدر جامع بین افراد متعدد و متفرق از صلاه باشد در لفظ صلاه ، در تبیین قدر جامع نظراتی را بالاجمال که ایشان نقل کرده بودند عرض کردیم اما در تبیین قدر جامع به نظر و دیدگاه ایشان لازم بود مفصل ورود کنیم .

مرحوم امام خمینی ره فرمودند به نظر من مرکبات اعتباری وقتی شامل هیئت و ماده شد این مرکبات در مقام وضع لابشرظ است و این لابشرط بودن آن از نوع لابشرط مقسمی است نه قسمی ، فرمودند : یمکن عن یوخذ کلن منهما فی مقام الوضع لابشرط لا بمعنی لحاظه کذالک ، این اشاره به این است که این مرکبات اعتباری وقتی شامل هیئت و ماده می شود لابشرط مقسمی است .

لابشرط قسمی و مقسمی : ابتدائا این کلمه لابشرط قسمی و مقسمی را در ماهیت بیان می کردند ماهیتی که لابشرط است گاهی لابشرط قسمی است و گاهی مقسمی است ، لابشرط بودن یعنی مطلق بودن و این را در ماهیت اطلاق می کردند ولی به مرور زمان این اصطلاح و این اطلاق به لابشرطیت را هم در ماهیت اطلاق می کنند و هم در ماده ، مرحوم امام خمینی می فرمایند مرکبات اعتباری وقتی شامل هیئت و ماده می شود مثل صلاتی که یک مرکبی است که ده جز و نه جز با شرایط و شکل و مواد مختلف تشکیل شده است این مرکبات در هنگام وضع لابشرط است یعنی وقتی خدای متعال و شارع می آید صلاه را برای این هیئت و ماده قرار می دهد لابشرط است در مقام وضع قیدی به او نمی زند ، صلاه به این عبادات و این نحوه عمل گفته می شود ، در لابشرط قسمی این لابشرطیت خود قیدی است اما در لابشرط مقسمی حتی خود این هم بعنوان قید در ذهن نیست یعنی اطلاق محض است ، مرحوم امام خمینی ره فرمودند اطلاق لفظ صلاه به این مجموعه عبادت دو رکعت و سه رکعت و چهار رکعت این لابشرط است و مقسمی است ، این سازگاری با اعمی دارد .

اقسام مرکبات اعتباری : مرحوم امام خمینی ره می فرمایند مرکبات اعتباری دو قسم است بعضی از مرکبات اعتباری در آنها کثرت معینی است مثل عشره ، که یکمرکب اعتباری است که کثرت معینی دارد که نه شامل 10 می شود و نه 9 ، اما گاهی بعضی از مرکبات این طور نیست که معین باشد می گوید برو سیاره بساز نمی گوید که چند تا میخ بکوب و ... این لابشرط است ، توضيح الكلام: أنّ المركّبات الاعتبارية على قسمين : قسم يكون الملحوظ فيه كثرة معيّنة كالعشرة ; فإنّها واحدة في قبال العشرين والثلاثين ، لكن لوحظ فيها كثرة معيّنة ; بحيث تنعدم بفقدان واحد منها ، فلا يقال للتسعة عشرة .وقسم آخر يكون فيه قوام الوجود الاعتباري بهيئته وصورته العرضية ، ولم يلحظ فيه كثرة معيّنة في ناحية المادّة ; بحيث مادام هيئتها وصورتها العرضية موجودة يطلق عليها اللفظ الموضوع ; وإن تقلّل موادّها أو تكثّرت أو تبدّلت وإن شئت قلت : إنّ الهيئة قد ابتلعت هذه الموادّ والأجزاء وصارت مقصودة في اللحاظ ، كما في مثال السيّارة بالنسبة إلى هيئتها القائمة بأجزائها ، هذا حال المادّة . وأ مّا الهيئة فقد تلاحظ بنحو التعيّن واُخرى بنحو اللابشرط ، مثل مادّتها بعرضها العريض ، كما مرّوالحاصل : أنّ المركّبات غير الحقيقية قد تؤخذ موادّها فانية في هيئاتها ويقصر النظر إلى الهيئات ، ومع ذلك تؤخذ الهيئة أيضاً لابشرط ، وذلك مثل الدار والسيّارة والبيت ونحوها التي يشار إليها بلفظ واحد جامع عرضي بين أفرادها ، بعد فقدان الجامع الحقيقي المؤلّف من الجنس والفصل فيهاوبالجملة : لايمكن الإشارة إلى الجامع بينها إلاّ بعناوين عرضية ، كالعبادة الخاصّة في الصلاة والمركوب الخاصّ أو المسكن الخاصّ في مثل السيّارة والدار والبيت ; فإذن البيت بيت ; سواء اُخذ موادّه من الحجر والطين أو من الجصّ والخزف ، بنى على هيئة المربّع أو المثلّث أو غيرهما ; إذ الواضع وضع هذا اللفظلهيئة مخصوصة تكون الموادّ فانية فيها ، ومع ذلك لم يلحظ الهيئة أيضاً معيّنة من جميع الجهات.[1] مرکبات اعتباریه دو قسم است یک قسم آنهایی هستند که کثرت معین دارند مثل عشره که در مقابل 20 و 30 است ولی کثرت معینه در آن آمده و اگر یکی از عشره کم شود عشره به آن اطلاق نمی شود و قسم دیگر از مرکبات اعتباریه ، در ماده می بیند که در کشتی لابشرط است و در غیر ماده و هیئت یک وقت به نحو تعین است وگاهی به نحو لابشرط مقسمی است . ( در این قسمت توصیه می شود به کتاب مرجع مراجعه شود تا بحث را کامل ببینید )

تجمیع بحث : خلاصه این که مرحوم امام خمینی ره می خواهد بگوید قدرجامع مرکب لابشرط است و این لابشرطیت مقسمی است و اطلاق محض است که هم با صحیحی سازگار است و هم با اعمی ببینید نظر مرحوم امام خمینی ره : إذا عرفت هذا فنقول : إنّه لامنع عن القول بكون الصلاة وأضرابها موضوعة لنفس الهيئة اللابشرطية الموجودة في الفرائض والنوافل ; قصرها وتمامها ، وما وجب على الصحيح والمريض بأقسامها ، إلاّ بعض المراتب التي لاتكون صلاة ، كصلاة الغرقى .والحاصل : أ نّها وضعت لهيئة خاصّة مأخوذة على النحو اللابشرط فانية فيها موادّها الخاصّة ـ من ذكر وقرآن وركوع وسجود ـ تصدق على الميسور من كلّ واحد منها وهيئتها صورة اتّصالية خاصّة حافظة لمادّتها ، اُخذت لا بشرط في بعض الجهات [2] .، مرحوم امام خمینی ره می فرمایند : هیچ منعی ندارد که صلاه و اقسام صلاه وضع شده باشد برای نفس هیئت و آن هم لابشرط مقسمی نه لابشرط قسمی ، اینحرف امام است و اگر این طور شد یعنی اگر ماهیت صرف یا وجود صرف شد بدون قیود آن وقت صحیحی و اعمی اختلافش در قدر جامع هیچ تاثیری ندارد .

ثمّ بعد ما أسمعناك حقيقة الوضع في المركّبات الاعتبارية تعرف : أنّ الشرائط كلّها خارجة عن الماهية ، وأ نّها عبارة عن الهيئة الخاصّة الحالّة في أجزاء خاصّة تتّحد معها ; اتّحاد الصورة مع المادّة ، كما أنّ عنواني الصحيح والأعمّ خارجان عن الموضوع له رأساً [3] . بعد از اینکه ما حقیقت وضع را در مرکبات اعتباریه به تو گفتیم که لابشرط مقسمی هستند مثل اعمال که صلاه اسمش را گذاشتیم میفهمی که دیگر دو عنوان صحیحی و اعمی خارج هستند از موضوع له یعنی اصلا لفظ صلاه برای چیزی وضع شده که بحث صحیح و اعم در آن نیست چون لابشرط مقسمی است .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo