< فهرست دروس

درس خارج اصول احمد فرخ‌فال

99/09/10

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الفاظ/الصحيح و الأعم /بیان اشکال و جواب شیخ انصاری

 

خلاصه جلسه گذشته :

مرحوم آخوند خراسانی ره فرمودند که ما در بحث صحیحی و اعمی لازم است بین موارد صحیح قدر جامعی را لحاظ کنیم که وقتی می گوییم اقم الصلاه و امر به اقامه صلاه در شریعت می شود شامل همه نمازهای صحیح بشود این نیاز به قدر جامع دارد قدر جامعی که بتواند همه ی مصادیق صلاه صحیح را شامل شود اگر بخواهیمبگوییم الفاظ عبادات وضع برای عبادات صحیح شده است چون مصادیق صلاه صحیح متکثر است باید قدر جامعی را ملاحظه کرد که این قدر جامع منطبق با همه مصادیق صلاه صحیح باشد ، رکعات این صلاه هر چه باشد اجزاء و شرایطش مختلف و متعدد و در فرد مضطر بعضی از اجزاء صلاه برداشته شده است ، هفت موضوع از بدن روی زمین در سجده قرار بگیرد و در فرد مضطر این برداشته شده است لیس علی المریض حرج ، رفع عن امتی تسعه ماستکرهوا و مصادیق متعددی که این مصادیق ، مصادیق مختلف هستند از نظر اجزاء و شرایط و رکعات ، مرحوم آخوند ما برای اینکه بگوییم الفاظ عبادات اسامی برای عبادات صحیحه است باید قدر جامعی را لحاظ کنیم ، مثل غایت الخضوع برای فرد مختار همه اجزاء و شرایط است برای غریق همان نیت و تکبیر است برای مستکره همان ایستادن با اشاره به رکوع و سجده است .

نظر شیخ انصاری : در مقابل سخن مرحوم آخوند خراسانی(ره) مرحوم شیخ انصاری است فرموده که شما که قائل به قدر جامع هستید این قدر جامع مرکب است یا بسیط است اگر مرکب است با تکثر و تنوع و اختلافی که در مصادیق صحیح است چطور این قدر جامع مرکب می خواهد شامل حال همه ی مصادیق صحیح بشود ، و اگر بگویید که این قدر جامع بسیط است مثلا عنوان مطلوبٌ است اقم الصلاه یعنی اقم صلاه مطلوبا ، خب مرحوم شیخ انصاری می گوید اینجا سه اشکال وارد است .

سه اشکال مرحوم انصاری : والإشكال فيه بأن الجامع لا يكاد يكون أمراً مركباً ، إذ كلّ ما فرض جامعاً ، يمكن أن يكون صحيحاً وفاسداً ؛ لما عرفت ، ولا أمراً بسيطاً ، لإنّه لا يخلو : امّا أن يكون هو عنوان المطلوب ، أو ملزوما مساوياً له ، والأول غير معقول ، لبداهة استحالة أخذ ما لا يتأتّى إلّا من قبل الطلب في متعلقه[1]

اشکال اول : بحث شما در مطلوب صلاه است اقم الصلاه یعنی مطلوب خدا را بیار ، وقتی می گویم صلاه چیه می گویید مطلبو و وقتی می گویم مطلوب چیه می گویید صلاه و اینجوری مشکل پیش می آید . شما اخذ کردید آن چیزی را که نمی آید از ناحیه اقم در مطعلق این اقم ، یعنی مثلا شما گفتید اطلب منک المطلوب اینطور است .

اشکال دوم : مطلوب را به گونه ای آوردید که مترادف صلاه باشد گفتید اقم الصلاه نماز بیار یعنی طلوب را بیار کی گفته تا بحال که صلاه و مطلوب مترادف است ، در حواشی که اشکال کردند گفتند علاوه بر این ترادف بین مطلوب و صلاه این لازم می شود که بقیه الفاظ عبادات هم مترادف بشوند یعنی حج و صلاه و ثوم و زکاه یعنی مطلوب .

پاسخ مرحوم آخوند بر اشکال دوم شیخ انصاری : مع لزوم الترادف بين لفظة الصلاة والمطلوب [2] اگر قدر جامع بسیط شد این بسیط یا مرتکب دور شدی یا مرتکب لزوم ترداف شدی ، این پاسخ مرحوم آخوند بر شیخ انصاری است .

پاسخ شیخ انصاری بر مرحوم آخوند : اگر قدر جامعی که گفتی در صحیحی منظورت مرکب باشد این تکثر مصادیق با این اجزا و شرایط را چطور جمع می کنی بلاخره پنج جزئی یا ده جزئی ، نمی تونی موارد مصادیق صحیح متعدد و متکثر است اگر بگویی بسیط است یعنی منظور از صلاه قدر جامع مطلوب است که این مطلوب هم دور پیش می آید و هم لازم می آید بگویید مطلوب مترادف صلاه است .

اشکال سوم : وعدم جريان البراءة مع الشك في أجزاء العبادات وشرائطها[3] لازم می آید در شک در محصل شما معتقد به برائت و اصل برائت باشید در صورتی که در شک محصل نمی شود برائت جاری کرد .

در عبادات اگر شک کردی که پنج جزئی است یا شش جزئی ، قبلا بحث اقل و اکثر ارتباطی و استقلالی را کردند و در اقل و اکثر استقلالی گفتند برائت جاری می کنیم در جزء مشکوک ، شیخ انصاری می گویند اگر شما در اینجا قدر جامع گرفتید و قدر جامع را مطلوب گرفتید شک شما در تکلیف می شود و در محصل می شود و در شک محصل برائت نمی شود جاری کرد و حال ما در اجزاء صلاه در جزیئت آن شک کردیم در اقل و اکثر استقلالی شما در جزء زائد و مشکوک می توانستید برائت جاری کنید در حالی که اگر مطلوب گرفتید اینجا شک در تکلیف و محصل می شود و در شک در محصل قائده اصول این است که قائده برائت جاری نیست .

توضیح مرحوم آخوند خراسانی(ره) : این سه اشکال شیخ انصاری در رد قدر جامع بر اساس منش مرحوم آخوند خراسانی است ، مرحوم آخوند خراسانی این اشکالات را اینطور جواب می دهند که این حرف ها و اشکالات را قبول ندارم . مدفوع ، بأن الجامع إنّما هو مفهوم واحد منتزع عن هذه المركبات المختلفة زيادة ونقيصة بحسب إختلاف الحالات ، متحد معها نحو إتحاد ، وفي مثله تجري البراءة ، وإنما لا تجري فيما إذا كان المأمور به أمراً واحداً خارجياً ، مسبباً عن مركب مردد بين الأقلّ والأكثر ، كالطهارة المسببة عن الغسل والوضوء فيما إذا شك في أجزائهما ، هذا على الصحيح [4] این قدر جامعی که در صحیحی می گویم یک مفهوم واحد انتزاعی از مرکبات مختلف است ، شما غایت الخضوع را قدر متیقن بگیرید هم نماز صحیح 10 جزئی را و هم نماز 5 جزئی صحیح مضطر و مستکره را شامل می شود و این مشکل را حل می کند ، قبلا مرحوم آخوند معنای صحیح را معنای تمامیت می کرد در اینجا هم قدر جامع را غایت الخضوع می گیرد . العاشر إنّه وقع الخلاف في أن الفاظ العبادات ، أساٍم لخصوص الصحيحة أو للأعم منها؟ وقبل الخوض في ذكر أدلة القولين ، يذكر أمور[5] ... مرحوم آخوند خراسانی (ره) می فرمایند ما در تصویر این صحیح اینجور می گوییم که به معنای تمامیت است ومنها : أن الظاهر أن الصحة عند الكلّ بمعنى واحد ، وهو التمامية [6] یعنی صحت نزد همه فقها به یک معنا تمامیت است و در اینجا هم میگوید قدر جامع غایت الخضوع است .

نکته ی شیخ انصاری به مرحوم آخوند : مرحوم شیخ انصاری نکته ای دیگر را بیان کردند که جایی که می گوییم بسیط است گاهی عنوان مطلوب را می گیری و گاهی ملزومات آن مطلوب شارع را می گیری : والإشكال فيه بأن الجامع لا يكاد يكون أمراً مركباً ، إذ كلّ ما فرض جامعاً ، يمكن أن يكون صحيحاً وفاسداً ؛ لما عرفت ، ولا أمراً بسيطاً ، لإنّه لا يخلو : امّا أن يكون هو عنوان المطلوب ، أو ملزوما مساوياً له ، والأول غير معقول[7] قدر جامع امر مرکب نمی تواند باشد و امر بسیط هم نمیتواند باشد چون شما قدر جامع را یا عنوان مطلوب می گیری که سه اشکال به او وارد می شود 1 دور 2 ترادف بیت لفظ صلاه و مطلوب 3 شک در اجزاء شک در تکلیف است یعنی شک محصل است و برائت را در شک محصل جاری نمی شود (عدم جریان برائت) و یا شما می گویید مطلوب نمی گیرم لوازم مطلوب را می گیرم مثل فریضه الوقت . می گویید چه ملزوم مطلوب بگیری و چه خود مطلوب بگیری همه این اشکالات وارد است و ما می گوییم این اشکالات هیچ کدام وارد نیست .

بنابراین مرحوم آخوند اشکال شیخ انصاری را نمی پذرید و این اشکال رادرست نمیداند و می گوید قدر جامع باید اخذ شود .

نکته : اگر شما بحث صحیحی و اعمی کردید آیا قدر جامع را در صحیح فقط می گیرید و مصادیق صحیح و یا اینکه کسی که اعمی است آن هم باید قدر جامع بگیرد ،از مرحوم آخوند پرسیده می شود که قدر جامع گرفتید آیا در اعمی هم می شود اعمی گرفت؟ مرحوم آخوند پاسخ می دهند نمی شود هذا علی الصحیح وأما على الأعم ، فتصوير الجامع في غاية الإِشكال[8] ، اگر ما اعمی شدیم که قدر جامع نمی تونیم بگیریم و اگر من گفتم قدر جامع بنابر قول صحیحی گفتم و در قائلین به اینکه الفاظ عبادات اسامی برای اعم از عبادات صحیح و فاسد هستند قدر جامع نمی توان گرفت و کار دشواری است . ادامه در جلسه بعد ان شاءالله .


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo