< فهرست دروس

درس خارج اصول احمد فرخ‌فال

99/08/27

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: الفاظ/ علم الأصول/ عدم صحت سلب لفظ برای معنا

خلاصه جلسه گذشته :مرحوم آخوند خراسانی(ره) فرمودند تبادر علامتی است برای معنای حقیقی لفظ ، یکی دیگر از علامت های حقیقی که می تواند انسان را به معنای حقیقی لفظ هدایت کند عدم صحت سلب لفظ از معنا می باشد اگر شما گفتید "الانسان حیوان ناطق " برای اینکه معنای حقیقی انسان را تشخیص دهید ببینید آیا می شود حیوان ناطق را از انسان سلب کرد ؟ آیا می شود همان گونه که می گوید "الانسان حیوان ناطق" بگویید "الانسان لیس به حیوان و ناطق" اگر عدم صحت سلب لفظ از معنا برای شما ثابت شد این علامت است بر اینکه این لفظ در این معنا وضع شده است و این معنای حقیقی است برای آن ، آیا الانسان ماهو ؟ انسان چیست ؟می گوید حیوان ناطق ، آیا معنای حقیقی انسان حیوان ناطق است می فرماید ببین صحت سلب هست یا نیست یعنی آیا می شود سلب کرد این محمول را از موضوع اگر توانستید سلب کنید و بگویید الانسان لیس بحیوان ناطق آن وقت می توانید بگویید معنای حقیقی نیست ولی اگر نتوانستید بگویید لیس بحیوان ناطق و لازم بود این حمل حیوان ناطق بر انسان و تفکیک و سلب آن ممکن نبود این نشانه این است که نسان وضع شده است برای حیوان ناطق ، حالا فرق هم نمی کنید یک موقع حمل، حمل اولی ذاتی است مثل الانسان حیوان ناطق یعنی اتحاد مفهمومی دارد ( حمل اولی ذاتی آنجاست که بین محمول و موضوع وحدت مفهومی وجود دارد ) اما یه موقع حمل محمول بر موضوع به حمل شایع ثنائی می باشد (حمل شایع ثنائی آنجاست که بین محمول و موضوع وحدت وجودی دارد) مثل الانسان بشر ، هر انسانی را دیدید این بشر است ، په در حمل اولی ذاتی و چه در حمل شایع ثنائی ، این حمل نشان حقیقت است کما اینکه عدم صحت سلب هم نشان حقیقت است و حمل حیوان ناطق بر انسان به حمل اولی ذاتی نشان حقیقت است و حمل بشر بر انسان به حمل شایع ثنائی این هم حقیقت است یعنی در الانسان حیوان ناطق وحدت مفهمومی است و انسان معنا و مفهوم حقیقی آن حیوان ناطق است کما اینکه الانسان بشر هم وحدث شایع ثنائی است یعنی انسان از نظر مصداق خارجی همان بشر است .پس حمل ، حمل محمول بر موضوع نشانه حقیقت است کما اینکه عدم صحت سلب هم نشانه حقیقت است و کما اینکه صحت سلب علامت این است که این معنای حقیقی این نیست مثل "زید لیس باسد" ، زید اسد نیست این صحت سلب دارد . و اگر کسی گفت رایت اسد و منظورش رجل شجاع یا زید بود این استعمال مجازی است یعنی استعمال لفظ اسد در معنای رجل شجاع که این زید است این استعمال لفظ در غیر موضوع له است و استعمال لفظ در غیر موضوع له مجاز می شود .اتحادی که بین موضوع و محمول و این صحت حمل علامت حقیقت شد و عدم صحت سلبه عنه و این که نمی توانم این محمول را از این موضوع سلب کنم این نشان حقیقت است .

منظور از وحدت بین موضوع و محمول چیست ؟ اتحاد بین موضوع و محمول :

گاهی اتحاد صدوری است مثل زید ضارب یعنی زید هو الذی صدر ضرب عنه ، یعنی زید کسی است که صدر عنه الضرب است ، و این ضارب هم کسی است که صدر عنه الضرب .گاهی اتحاد حلولی است مثل هذا ابیض ، این صندلی سفید است یعنی هذا الذی حلله فیه البیاض ابیض ، این هذا موضوع و ابیض محمول بین این موضوع و محمول اتحاد است و اتحاد آن هم حلولی است ، یعنی این صندلی که حلول کرده سفیدی در آن این ابیض است و ابیض آن است که سفیدی در آن حلول کرده است .گاهی اتحاد قیامی است مثل زید قائم ، بین قائم و زید اتحاد است و این زید کسی است که بر او چیزی قوام پیدا کرده است و قائم هم همینطور است .مرحوم آخوند خراسانی(ره) می گوید صحت حمل لفظ بر معنا و معنا بر لفظ اگر به حمل اولی ذاتی(اتحاد صدوری و اتحاد حلولی و اتحاد قیامی) باشد این اتحاد و این صحت حمل نمایانگر این این است که این لفظ بر این معنا حقیقت دارد .حمل به اتحاد مفهومی حمل اولی ذاتی و حمل به اتحاد مصداقی و خارجی که حمل شایع ثنائی باشد این صحت حمل ها نشانه حقیقت است کما اینکه عدم صحت حمل نشان مجاز است ، صحت سلب نشان مجاز است کما اینکه عدم صحت سلب نشان حقیقت است و نمیتوانید بگویید زید لیس به انسان ، زید لیس به بشر ، الانسان لیس به حیوان ناطق ، نمی توانید بگویید چون اینها حقیقتا حمل شده است بر خلاف زید و اسد که اگر جایی استعمال شود مجازی است و می توانید بگویید .مرحوم آخوند خراسانی(ره) همان طور که قبلا بیان کردیم در تبادر فرمود تبادر علامت حقیقت است در این جا هم می گوید عدم صحت سلب لفظ از معنا این هم نشانه حقیقت است ، در تبادر یک اشکالی به ایشان کردند و ایشان دو تا پاسخ دادند ( اشکال تبادر این بود که شما یعنی مرحوم آخوند خراسانی (ره) می گویید نشانه حقیقت و علامت حقیقت تبادر است و تبادر وقتی حاصل می شود که معنای حقیقی را بدانید و این دور است دانستن معنای حقیقی وابسته به تبادر و انسباق ذهن بود و انسباق ذهن وابسطه به علم به معنای حقیقی بود و این دور می شد ) .

در اینجا هم همین اشکال می شود ، از کجا معنای حقیقی را بفهمم می گویید از عدم صحت سلب لفظ از معنا ، علم به معنای حقیقی از کجا حاصل می شود از عدم صحت سلب از معنای حقیقی ، و من از کجا عدم صحت سلب از معنای حقیقی را می فهمم وقتی معنای حقیقی را بشناسم پس شناخت معنای حقیقی به عدم صحت سلب و عدم صحت سلب هم به واسطه علم به معنای حقیقی و این هم دور است .

جواب مرحوم آخوند خراسانی (ره) به اشکال : در تبادر دو جواب دادند اینکه درست است علم به معنای حقیقی موقوف به تبادر است و تبادر هم موقوف به حقیقت است اما یکی از این علم ها اجمالی است و یکی حقیقی(تفصیلی) است و می گویند در اینجا هم همینطور است که علم به معنای حقیقی منظور علم تفصیلی است اما عدم صحت سلب منوط بر علم تفصیلی نیست بلکه ارتکاذی و اجمالی است .

جواب دوم مرحوم آخوند خراسانی(ره) : موقوف و موقوف علیه یکی از اینها بلاحظ حال مستعلم است و یکی به لحاظ حال محاورات است یعنی علم من مستعلم که دنبال معنای حقیقی هستم منوط به تبادر است اما تبادر منوط به علم من نیست بلکه تبادر منوط به علم در محاورات است که اگر علم ارتکاذی بود کفایت می کند ، در اینجا هم می فرمایند علم به معنای حقیقی منوط که علم تفصیلی است منوط به عدم صحت سلب است اما عدم صحت سلب عند المستعلم نیست بلکه عند المحاورات است .

جمع بندی این که موقوف و موقوف علیه یکی به لحاظ مستعلم است و یکی هم به لحاظ حال محاورات است و همانطور که آنجا دور پیش نمی آمد در اینجا هم دور پیش نمی آید و این مطالب مرحوم آخوند نسبت به دومین علامت معنای حقیقی که عدم صحت سلب از معنا است .

بیان نظر بقیه فقها و اوصولیین برای جلسه بعد

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo