< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عبدالکریم فرحانی

98/09/17

بسم الله الرحمن الرحیم

محتويات

1بررسی اشکال شهید صدر بر عقلی بودن وجوب و حرمت
1.1بیان اجمالی اشکال شهید صدر به مدرسه محقق نائینی
1.2بیان دیگری در عقلی بودن وجوب و حرمت از محقق بروجردی
1.2.1نکته اول، مهم فعل اختیاری مولاست نه لفظ
1.2.2نکته دوم، در صورت احراز «نوع اراده»، حکم بدون شک مطابق آن است
1.2.3نکته سوم، محل بحث جایی است که فقط «جنس اراده» محرز است
1.2.4نکته ای متفرع بر نکته سوم، عدم امکان اذن مولا در ترخیص در فرض محرز بودن جنس اراده
1.3رد اشکال شهید صدر با توجه به توضیحات محقق بروجردی
1.3.1رد ادعای اول شهید صدر، محل بحث جایی است که فقط جنس اراده محرز است
1.3.2رد ادعای دوم شهید صدر، لفظ تنها راه کشف اراده مولا نیست
1.4بررسی فرمایشات امام خمینی در زمینه کیفیت دلالت امر و نهی بر وجوب و حرمت
1.4.1توجه امام خمینی به دو رتبه علل و معالیل حکم
1.4.2ثمرات توجه امام ره به دو رتبه علل و معالیل حکم
1.4.2.1ثمره اول، رد اشکال شهید صدر
1.4.2.2ثمره دوم، رد ادعای محقق بروجردی مبنی بر عدم امکان اذن مولا در مخالفت در فرض احراز جنس اراده مولا

 

 


موضوع:
کیفیت دلالت نهی بر حرمت /ماده نهی /نواهی


خلاصه مباحث گذشته:

در جلسه گذشته بدین خاطر که مختار در مساله کیفیت دلالت امر و نهی بر وجوب و حرمت، مطابق با نظریه امام خمینی ره است و نظر ایشان هم متخذ از بیان محقق بروجردی است، ابتدا فرمایشات محقق بروجردی مورد بررسی قرار گرفت. طبق بیان ایشان وجوب یا ندب و حرمت یا کراهت از طلب انشائی که فعل خاص مولاست انتزاع می شود و منحصر به لفظ لیست بلکه این طلب با هر دالی که فهمیده شود، دلالت بر آن حکم می کند. فعل مولا وقتی موضوع بعث را محقق کرد گاهی نوع طلب یعنی شدیده یا ضعیفه بودنِ آن را هم مشخص می کند، در این صورت بدون هیچ بحثی، از طلب ضعیفه ندب یا کراهت انتزاع می شود و از طلب شدیده وجوب یا حرمت؛ اما اگر نوع اراده مشخص نشد و صرفا جنس اراده مشخص بود، نوبت به بحث بعدی می رسد که حکم عقلا در این زمنیه چیست؟ ایشان قائل بودند حکم عقلا لزوم امتثال است و وقتی حکم عقلا لزوم امتثال شد دیگر امکان صدور اذن در مخالفت از طرف مولا وجود نخواهد داشت و باید داعی را در موارد مستحبی غیر بعث و صرفا ارشاد به وجود مصلحت راجحه دانست. با توجه به این نکات اشکالات فرمایشات شهید صدر به طور اجمال بیان گردید.

 

1بررسی اشکال شهید صدر بر عقلی بودن وجوب و حرمت

1.1بیان اجمالی اشکال شهید صدر به مدرسه محقق نائینی

بحث در ارتباط با اشکالات مطرح شده توسط شهید صدر به مدرسه محقق نائینی بود. اجمال فرمایش ایشان بود که حکم عقل به وجوب نمی تواند مطلق بعث باشد. زیرا تا طلب و بعث شدید احراز نشود، عقل حکم به وجوب نمی کند. برای احراز بعث و طلب شدید هم، به دلالت دلیل لفظی نیاز هست. لذا نمی توان مساله را موکول به حکم عقل کرد.

1.2بیان دیگری در عقلی بودن وجوب و حرمت از محقق بروجردی

فرمایش شهید صدر بایستی در دو مرحله مورد بررسی قرار گیرد. مرحله اول اینکه آیا همه کسانی که وجوب و حرمت را مستند به حکم عقل می کنند، فقط همان بیان محقق نائینی را دارند؟ یا اینکه ممکن است بیان محقق بروجردی را بیان دیگری در حکم عقل دانست؟

قبلا بیان شد که در بیان محقق بروجردی سه نکته اصلی وجود دارد:

1.2.1نکته اول، مهم فعل اختیاری مولاست نه لفظ

ایشان نشان دادند که مساله، مساله لفظ نیست بلکه مهم موضوع حکم عقل است که آن هم طلب یا بعث است و این موضوع می تواند به شیوه های مختلفی مانند تنطق به ماده امر یا صیغه امر و یا حتی بعث تکوینی محقق شود. اگر این موضوع محقق شد حکمی پیدا می شود به نام حکم عقل. پس مساله، مساله لفظ نیست و به کار رفتن ماده امر یا ماده نهی و صیغه امر و یا صیغه نهی از باب استعمال لفظ در معنا بلکه از باب فعل مولا مد نظر است.

1.2.2نکته دوم، در صورت احراز «نوع اراده»، حکم بدون شک مطابق آن است

گاهی اوقات از قرائنی در فعل مولا نوع اراده مولا کشف می شود. و اگر از قرائن نوع اراده کشف شد و مشخص شد که مثلا این اراده، اراده شدید است، همین نشان می دهد که فعل مورد نظر واجب است. کما اینکه اگر قرائنی در فعل مولا نشان داد که اراده مولا اراده ضعیف است، در این صورت حکم به ندب می شود. البته وجودِ قرائن بر نوع اراده مولا، همیشگی نیست و گاهی اوقات این قرائن وجود دارد.

1.2.3نکته سوم، محل بحث جایی است که فقط «جنس اراده» محرز است

وقتی قرائن دال بر نوع اراده مولا وجود نداشت و صرفا جنس اراده مولا مشخص بود، عقل یا عقلا از باب اینکه مولا علو دارد و وقتی بعث و زجر می کند باید واکنش نشان داد و نمی شود این بعث و زجر را به احتمال مستحب بودن یا مکروه بودن مخالفت کرد، حکم می کنند بر لزوم امتثال طلب مولا و مخالفت را در این فرض نمی پذیرند. و اصلا همین فرض محل بحث است. یعنی جایی که نوع اراده مشخص نیست و فقط جنس اراده مولا مشخص است.

1.2.4نکته ای متفرع بر نکته سوم، عدم امکان اذن مولا در ترخیص در فرض محرز بودن جنس اراده

بر همین اساس ایشان نکته دیگری را هم مطرح می کنند که البته این نکته مورد قبول امام خمینی نیست. نکته مد نظر ایشان این است که بر اساس نکته سوم وقتی مولا، موضوع حکم عقل بر لزوم را ایجاد کرد و جنس اراده اش را برای مکلف مشخص نمود، دیگر نمی تواند اذن در مخالفت دهد. زیرا در این صورت تهافتی در فعل مولا بوجود می آید. کان ایشان با این بیان به محقق نائینی اعتراض می کنند. محقق نائینی گفته بودند بعث و طلب و زجر موضوع حکم عقل است مادامی که اذن در مخالفت نباشد و اگر اذن در مخالفت آمد، از آنها استحباب یا کراهت فهمیده می شود. در حالی که محقق بروجردی معتقدند در فرض احراز جنس اراده مولا برای مکلف، مولا دیگر نمی تواند اذن و ترخیص در مخالفت دهد. زیرا مولای حکیمی که می داند طلب موضوع حکم عقل است، دیگر نمی تواند فعل دیگری را محقق کند که با آن تهافت دارد. بر همین اساس ایشان نتیجه می گیرند که موارد استحباب و کراهتی که در فقه وجود دارد و در واقع قرینه ای بر استحباب و کراهت آنها وجود دارد، این قرینه نشان می دهد که در این موارد اصلا بعث و طلب وجود نداشته است. بلکه ادله آنها صرفا اخبار به رجحان متعلقشان هستند و نشان می دهند که اصلا طلب یا بعث و زجری وجود ندارد. فلذا وقتی در موارد استحباب و کراهت طلبی در کار نبود، دیگر تهافتی در فعل مولا وجود نخواهد داشت. در واقع ایشان در این حکم عقل یک ترقی دارند و آن اینکه وقتی موضوع این حکم عقل محقق شد دیگر امکان ندارد قرینه ای بر اذن در مهالفت از مولا صادر شود و اگر قرائینی بود این قرائن دلالت می کنند بر اینکه اینجا اصلا داعی بعث وجود ندارد و داعی صرفا ارشاد به رجحان متعلق است.

پس ایشان دو مقام را مطرح می کنند. یکی زمانی که نوع اراده فهمیده می شود و اگر نوع اراده شدید بود حکم به وجوب یا حرمت می شود. و مقام دوم جایی که نوع اراده مشخص نیست و فقط جنس اراده مشخص است اینجا هم ایشان می فرمایند حکم عقل بر وجوب یا حرمت است و امکان ترخیص بر مخالفت هم برای مولا وجود ندارد. و نزاع هم در همین مقام دوم است.(به عبارت دیگر همان نکته سوم در بیانات ایشان.)

1.3رد اشکال شهید صدر با توجه به توضیحات محقق بروجردی

امام خمینی ره در این قسمت اخیر(عدم امکان اذن مولا به مخالفت) با محقق بروجردی مخالفت دارند. لکن قبل از ورود به نظر مخالف امام ره در این زمینه، با توجه به فرمایشات محقق بروجردی می‌توان فرمایشات شهید صدر را مورد بررسی قرار می دهیم. با توجه به بیانات محقق بروجردی مشخص می شود که اشکالی که شهید صدر بیان نمودند، اصلا وارد نیست. زیرا شهید صدر گفتند گاهی اوقات از قرائنی می فهمیم که مولا راضی به ترک است. در این صورت دیگر حکم به وجوب نمی شود با توجه به همین مثال نتیجه گرفتند که ملاک حکم عقل به وجوب فقط همان اراده و طلب شدید است. و این ملاک هم فقط و فقط بوسیله دلیل لفظی قابل دست یابی است.

1.3.1رد ادعای اول شهید صدر، محل بحث جایی است که فقط جنس اراده محرز است

بر اساس بیانات محقق بروجردی مشخص می شود که هر دو ادعای ایشان غلط است. اولا اگر در فرضی مشخص شد که اراده شدید است و به عبارت دیگر نوع اراده مشخص شد، این فرض اصلا محل بحث نیست. بلکه محل بحث جایی است که فقط جنس اراده و ملاک مشخص است. پس اصلا مثال نقضی که آوردید،نقض به بحث نیست. البته ممکن است اشکال شهید صدر به مدرسه محقق نائینی وارد باشد که باید سر جای خود بررسی شود ولی به هر حال با بیانی که محقق بروجردی دارند این اشکال اصلا وارد نیست.

1.3.2رد ادعای دوم شهید صدر، لفظ تنها راه کشف اراده مولا نیست

ثانیا فهم نوع اراده فقط متوقف بر دلیل لفظی نیست بلکه قرائن دیگر نیز می توانند نوع اراده را مشخص کنند. بیان محقق بروجردی این بود که مهم فعل مولاست و حتی جایی هم که استعمال لفظ در معنا وجود دارد باز از حیث اینکه تنطق است و تنطق فعل اختیاری مولاست، مورد نظر است نه از باب ظهور دلیل لفظی. فلذا حرف شهید صدر که فرمودند تنها راه شناخت نوع ملاک، دلیل لفظی است مورد مخالفت محقق بروجردی است وحق هم با محقق بروجردی است. فلذا تلاش شهید صدر برای ارتباط دادن بحث به تبادر و لفظ مورد قبول نخواهد بود.

بنابراین همین بیانات محقق بروجردی در نهایه الاصول برای جواب شهید صدر کفایت می کند. به عبارت دیگر با تاکید بر این سه نکته: 1. مهم فعل مولاست و حتی استعمال لفظ در معنا هم از باب تنطق که فعل مولاست مدنظر است. این فعل کشف از مراد مولا می کند. 2. این فعل گاهی قرائنی دارد که علاوه بر جنس اراده، نوع اراده را مشخص می کند که این فرض هم محل بحث نیست 3. وقتی فعل مولا فقط جنس اراده مولا را مشخص کرد و نوع اراده مشخص نبود، عقلا حکم به لزوم می کنند و اینکه بعث و زجر مولا نباید نادیده گرفته شود. همین سه نکته برای جواب شهید صدر کافی است.

در ادامه مخالفتی که امام خمینی با محقق بروجردی دارند را بیان می کنیم و بعد در ادامه سراغ این سوال می رویم که آیا با توجه به مدرسه محقق نائینی و با توجه به تکمله ای که شاگرد ایشان محقق خویی دارند آیا می توان جواب اشکال شهید صدر را داد؟

1.4بررسی فرمایشات امام خمینی در زمینه کیفیت دلالت امر و نهی بر وجوب و حرمت

1.4.1توجه امام خمینی به دو رتبه علل و معالیل حکم

امام خمینی ره سه نکته ای را که محقق بروجردی بیان کردند قبول می فرمایند لکن نکته ای دارند که صحبت آخر محقق بروجردی مبنی بر عدم امکان اذن مولا در مخالفت در فرض محرز بودن جنس طلب را رد می کند. با توجه به این نکته امام ره عمق مغالطه شهید صدر نیز بهتر مشخص می شود. نکته امام ره این است که در مورد حکم شرعی یک سری علل وجود دارد و یک سری معالیل. حکم شرعی بر مبنای مختار یعنی بعث و از نظر مشهور یعنی وجوب. هر وقت ما گفتیم وجوب، در واقع بر مبنای مشهور مشی نموده ایم و الا ما وجوب را موضوع له و مستعمل فیه نمی دانیم بلکه معتقدیم وجوب بعد از استعمال لفظ در معنای خود انتزاع می شود. تا این مقدار مدرسه محقق نائینی هم با ما همراه است. به هر حال چه بگوییم وجوب یا الزام یا بعث فرقی ندارد. این بعث یا وجوب یک سری علل دارد و یک سری معالیل. وقتی مولا مصلحت ملزمه ای را تصویر می کند سپس تصدیق نموده و نسبت به آن شوق پیدا می کند و در ادامه این شوق شدید شده و شوق موکد حاصل می شود، اراده محقق می شود.[1] این مراحل(تصور مصلحت، تصدیق مصلحت، شوق به مصلحت، اراده مصلحت) هیچ کدام خود حکم نیستند بلکه در رتبه علل حکم می باشند. به عبارت دیگر فاعل مختاری وجود دارد که می خواهد طلب یا بر مبنای مختار بعث و زجر کند، این مقدمات مواردی هستند که بای تام الفاعلیه شدن فاعل مورد نیاز هستند و به آنها علل حکم می‌گویند.[2] وقتی حکم به وجود آمد، این حکم یک سری معالیل دارد. یعنی بعد از شکل گیری حکم، مواردی بر حکم مترتب می شود که در رتبه معالیل وجود دارند.

حرف امام ره این است که عقل در دو مقام نقش آفرینی می کند. یک بار در رتبه علل کاشف است و یک بار در مرتبه معالیل حکم می‌کند. عقلی که محل بحث است، عقل در وادی امتثال است. و عقل در وادی امتثال، عقل در رتبه معالیل حکم است. و این عقل هیچ ربطی به عقلی که کاشف علل حکم است ندارد. با توجه به همین نکته است که اینکه گفته شود عقل یا عقلا، حساب کتاب دقیق تری پیدا خواهد کرد. به عقلی که در رتبه علل مد نظر است می توان گفت «عقل نظری». در واقع می خواهد کشف کند یک واقعیتی را که آن واقعیت مثلا ملاک یا شوق یا اراده است[3] .

1.4.2ثمرات توجه امام ره به دو رتبه علل و معالیل حکم

1.4.2.1ثمره اول، رد اشکال شهید صدر

اینجاست که به شهید صدر باید گفت این عقلی که کاشف از علل است، ربطی به عقلی که در رتبه معلول حکم است و می خواهد در وادی امتثال نقش آفرینی کند، ندارد. البته یک نکته فنی اصولی هم بر این تفکیک بار می شود که بعدا بیان خواهد شد. یکی از نکاتی هم که باید بحث شود این است که ملازمات، مستقلات است یا ملازمات غیر مستقلات؟ و محقق اصفهانی در بحث صغری و کبرایی که کردند با غفلت از همین نکته اخیر دچار خلط شده اند زیرا مستقلات یک حکم دارند و غیر مستقلات حکمی دیگر دارند.

به هر حال از آنچه تاکنون توضیح داده شد مشخص می شود که حکم چه وجوب و حرمت باشد و یا بعث و زجر باشد، یک بار عقل می خواهد در رتبه علل حکم، کاشف باشد و یک بار عقل در رتبه معالیل حکم می خواهد عمل کند.

1.4.2.2ثمره دوم، رد ادعای محقق بروجردی مبنی بر عدم امکان اذن مولا در مخالفت در فرض احراز جنس اراده مولا

امام خمینی می فرمایند اگر کسی به تفکیک بین این دو رتبه توجه کند اولا عمق فاجعه در بیانات شهید صدر مشخص می شود. زیرا آنجا که ایشان فرض کردند که اگر کسی به ملاک ملزِم رسید، اصلا محل بحث نیست و این همان نکته ای است که محقق بروجردی هم فرمودند.[4]

با توجه به همین نکته به آقای بروجردی اشکال می کنیم که اگر این دو رتبه از هم به خوبی تفکیک شود آن نکته آخری که شما فرمودید هم رد می شود. زیرا اینکه شما می فرمایید اذن در مخالفت تهافت ایجاد خواهد کرد، در واقع دوباره این دو رتبه را با هم خلط کرده اید.


[1] البته ما به تبعیت از آقای طباطبایی و برخی اصولیون قبول نداریم که شوق موکد همان اراده باشد.
[2] در بحث مقدمه واجب بیان شد که این علیت چه نوع علیتی است.
[3] البته عقل در این مرتبه نوعا نمی تواند چنین مواردی را کشف کند.
[4] در دروس قبلی وقتی این مباحث ذیل بحث امر مطرح شد به صاحب المحصول و آیت الله فاضل اشکال گرفتیم که شما نتوانسته اید این نکته محقق بروجردی را به درستی توضیح دهید. در واقع بهترین توضیح کلام محقق بروجردی را امام ره داده اند.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo