< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد عبدالکریم فرحانی

98/09/12

بسم الله الرحمن الرحیم

 

 


موضوع:
کیفیت دلالت نهی بر حرمت /ماده نهی /نواهی


خلاصه مباحث گذشته:

یکی از نظرات مطرح بین متاخرین در کیفیت دلالت امر و نهی بر وجوب و حرمت، نظر محقق نائینی است که قائل به عقلی بودن این ظهور هستند. در این قول، بعد از اینکه مولا امر و نهی را در موضوع‌له خود ـ که غیر از وجوب و حرمت می باشند ـ استعمال کرد، موضوع برای حکم عقل به وجود می آید. حکم عقل، لزوم امتثال طلب مولا است. بر این نظریه اشکالاتی توسط شهید صدر مطرح شده است. اشکال اول این است چرا حکم عقل به لزوم امتثال در این بیان اماره لحاظ می شود و در جایی دیگر اصل عملیِ اشتغال؟ اشکال دوم این است که چرا با وجود عقلی بودن این ظهور، بحث امر و نهی در باب ادله لفظی مطرح می شود و نه در باب ادله عقلی؟

 

1کیفیت دلالت ماده و صیغه نهی بر حرمت

بحث درباره کیفیت دلالت ماده نهی و صیغه نهی بر حرمت بود. بیان شد که ماده نهی و صیغه نهی براساس مبنای مختار دلالتشان بر حرمت، مثل دلالت ماده امر و صیغه امر بر وجوب است و این دلالت، دلالت عقلی است. عقل است که حکم می کند که طلب یا بعث و زجر مولا نباید بدون جواب بماند. حکم عقل بر لزوم جواب دادن به طلب یا بعث مولا در امر و لزوم جواب دادن به طلب یا زجر در نهی مولا منشا ظهوری می شود که از آن تعبیر می شود به ظهور عقلی در ماده امر و صیغه امر و ماده نهی و صیغ نهی. مبنای مختار همان مبنای محقق نائینی است البته با اضافه شدن یک نکته تکمیلی که بعدا بیان خواهد شد.

1.1مدرسه های مختلف در کیفیت دلالت امر و نهی بر وجوب و حرمت طبق گزارش شهید صدر

در مورد این مبنا اشکالاتی از طرف شهید صدر بیان شده است:

اشکال اول این است که اگر این ظهور، ظهور عقلی است و می گویید آنجا عقل است که حکم به لزوم امتثال می کند، فرق آن با حکم عقل که از آن تعبیر به اشتغال می شود چیست؟ چرا همین حکم عقلی را یک جا اماره می دانید و جای دیگر، آن را اصل عملی می دانید؟

اشکال دیگر این است که چرا با وجود عقلی بودن ظهور، آن را در ذیل مباحث الفاظ جا داده اند؟ علاوه بر این شهید صدر اصل استدلال بر وجوب و حرمت بدین نحو را مخدوش می دانند.

شهید صدر در توضیح ظهور ماده امر و صیغه امر در وجوب می فرمایند ظهور امر در وجوب قطعی است اما بحث در مورد کیفیت دلالت امر بر وجوب است. ایشان می فرمایند در کیفیت این دلالت سه مدرسه وجود دارد. مدرسه اول نظر مشهور است که کیفیت دلالت را از جنس دلالت لفظی و از طریق تبادر می دانند. مدرسه دوم را ایشان نظر محقق نائینی می دانند که منشا ظهور حکم عقل است. مدرسه سوم در نظر ایشان مدرسه محقق عراقی است که در آن کیفیت دلالت از طریق اطلاق و مقدمات حکمت است.

«و قد اختلفوا في ذلك على أقوال ثلاثة: 1- أن تكون الدلالة على أساس الوضع للوجوب. 2- أن تكون بحكم العقل. 3- أن تكون بالإطلاق و مقدمات الحكمة. و قد ذهب المشهور إلى القول الأول و ذهبت مدرسة المحقق النائيني (قده) إلى القول الثاني و ذهب المحقق العراقي إلى القول الثالث. و هذه الأقوال و الاحتمالات الثلاثة واردة في صيغة الأمر أيضا على حد واحد،» [1]

1.2نقد مدرسه محقق نائینی(مسلک ظهور عقلی) توسط شهید صدر

نظر ایشان همان قول اول است و می فرمایند بعد از بیان بطلان مناشی ادعا شده برای تبادر، قول اول اثبات خواهد شد. «أما القول الأول فدليله التبادر مع إبطال سائر المناشئ الأخرى المدعاة لتفسير هذا التبادر.» [2]

در ادامه قول دوم را توضیح می دهند و عبارات ایشان بسیار شبیه عبارات آقای مظفر است.[3] «و أما القول الثاني فقد ذكر المحقق النائيني في إثباته ان الوجوب ليس مدلولا للدليل اللفظي و انما مدلوله الطلب فحسب و كل طلب يصدر من العالي إلى الداني و لا يقترن بالترخيص في المخالفة يحكم العقل بلزوم امتثاله و إطاعته و بهذا اللحاظ ينتزع عنوان الوجوب منه بينما إذا اقترن بالترخيص المذكور لم يلزم العقل بموافقته و بهذا اللحاظ يتصف بالاستحباب فكل من الوجوب و الاستحباب شأن من شئون حكم‌ العقل المترتب على طلب المولى»[4] پس در این مبنا ظهور در وجوب، ظهور عقلی است. عقل بعد از صدور طلب از جانب مولا حکم به لزوم امتثال می کند. البته اگر این طلب مقرون با قرینه ای که دالّ بر ترخیص و جواز مخالفت نباشد.

در ادامه ایشان چند نقض و یک اشکال مبنایی و اصلی را مطرح می کنند. نقض ها مهم نیست و قابل حل است اما عمده همان اشکال مبنایی و اصلی است. بر اساس این اشکال اصلی است که ایشان می فرمایند اصل این حرف غلط است.[5] اشکال اصلی ایشان این است که موضوع حکم عقل به وجوب، مطلق صدور طلب و بعث نیست. زیرا اگر عبدی از طریقی می دانست که در موردی که طلب یا بعث صادر شده است ملاکی وجود دارد که فوت شدن آن مولا را ناراحت نمی کند، در این صورت عبد برای خود قائل به جواز ترخیص خواهد بود. در نتیجه ملاک وجوب، اصل صدور طلب یا بعث نیست بلکه مرتبه شدیده طلب است که موضوع حکم به وجوب است. در حرمت هم همینگونه است.

حال که مرتبه شدیده طلب یا بعث و زجر موضوع حکم عقل شد، کشف این مرتبه شدیده از طریق دلیل لفظی ممکن خواهد بود. بنابر این نمی توان گفت منشا ظهور، حکم عقل است، بلکه این دلیل لفظی است که کاشف از مرتبه شدیده طلب است و اگر دلیل، دلالتی بر مرتبه شدیده طلب نداشت، وجوب و حرمتی وجود نخواهد داشت.

تفاوت این بیان با بیان محقق نائینی این است که در بیان محقق نائینی مطلق طلب مولا موضوع حکم عقل بر لزوم امتثال بود. اما در بیان شهید صدر، صرف طلب موضوع نیست بلکه مرتبه شدیده طلب است که موضوع حکم عقل است و تنها راه برای فهم این مرتبه هم دلالت لفظی دلیل است. در نتیجه همه چیز مستند به دلیل لفظی خواهد شد.

بیان ایشان چنین است: «و يرد عليه: أولا- ان موضوع حكم العقل بلزوم الامتثال لا يكفي فيه مجرد صدور الطلب مع عدم اقترانه بالترخيص لوضوح ان المكلف إذا اطلع بدون ترخيص من قبل المولى على ان طلبه نشأ من ملاك غير لزومي و لا يؤذي المولى فواته لم يحكم العقل بلزوم الامتثال و هذا يعني ان الوجوب العقلي فرع مرتبة معينة في ملاك الطلب و هذه المرتبة لا كاشف عنها الا الدليل اللفظي فلا بد من أخذها في مدلول اللفظ لكي ينقح بذلك موضوع الوجوب العقلي و هو معنى كون الدلالة لفظية.» [6]

1.3بیانی دیگر در مسلک ظهور عقلی، بیان محقق بروجردی با تکمیل امام خمینی ره

برای بررسی فرمایشات ایشان لازم است توجه شود که مسلک ظهور عقلی دو نوع بیان دارد. یکی از این بیان ها همین بیان محقق نائینی است که توسط شاگردان ایشان آقایان مظفر و خویی هم نقل شده است. اما بیان دیگری نیز وجود دارد که توسط محقق بروجردی مطرح شده است. در تقریر امام خمینی از درس ایشان نیز این بیان وجود دارد. البته امام خمینی تکمیل و تحقیقی نیز ناظر به این بیان دارند.

حرف نهایی امام این است که وقتی گفته می شود عقل دو گونه عقل می تواند مدّ نظر باشد؛ یکی ناظر به کشف «نوع اراده» است و یکی ناظر به «جنس اراده». توضیح اینکه یک بار عقل نوع اراده و ملاک را کشف می‌کند (عقل در رتبۀ علل حکم)، این حکم عقل اصلا محل بحث نیست. زیرا این فهم و حکم عقلی در رتبه علت حکم است. یعنی گاهی بحث از جنس اراده است و بحث است که اراده ای که اینجا وجود دارد اراده شدیده است یا اراده ضعیف؟ اما گاهی محل بحث نوع اراده است. یعنی بحث از مرتبه خاصی از اراده که مثلا اراده شدیده است. امام می فرمایند وقتی نوع اراده فهمیده شد و مثلا فهمید که ملاک مورد نظر از ملاکاتی است که فوت آن مولا را ناراحت می کند می فهمد که نوع این اراده، ارده شدیده است و یا اگر فوت ملاک مولا را ناراحت نمی کند می فهمد که نوع اراده، اراده ضعیفه است. اما همه اینها در رتبه شناسایی علل حکم است و اصلا محل بحث نیست. بلکه آنچه مورد نظر است بحث در جایی است که «جنس اراده» محرز است و سوال این است که وقتی جنس اراده محرز است ولی نوع آن مشخص نیست، حکم عقل در وادی امتثال یعنی معلول حکم شرعی چیست؟ اگر فضای بحث ناظر به معلول حکم شرعی بود یک جور باید صحبت کرد و اگر فضای بحث ناظر به علل حکم شرعی بود گونه ای دیگر باید صحبت کرد.

جدای از این دقت که توسط امام خمینی مطرح شد، حتی می توان گفت اشکال شهید صدر به تبیین محقق نائینی هم وارد نیست. البته با توجه به فرمایش امام خمینی می توان اشکال دوم و سوم شهید صدر را نیز جواب داد که بعدا مطرح خواهد شد.


[3] همین شاهدی بر ضرورت مطالعه دقیق و خوب درس گرفتن اصول فقه است.
[5] ایشان پس از بیان این اشکال مهم، می‌گویند با فرض درست شدن این اشکال، تازه باید به دو اشکال دیگر جواب دهید: اولاً: تفاوت «ظهور امر در وجوب» و «اشتغال» در چیست؟ ثانیاً: بر فرض اصل عملی نبودن این حکم عقل، این سوال مطرح می شود که بر فرض عقلی بودن این ظهور، چرا این ظهور، در ردیف ظهورات لفظی قرار داده می شود؟ چرا آن را در مباحث دلیل عقلی قرار نداده‌اید.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo