< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

99/01/26

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /صحیح و اعم

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول درباره صحیح و اعم بود که مباحثی در این باره مطرح شد. مرحوم آخوند (رحمه‌الله) در تعریف صحیح، مطالبی را بیان فرمود و بزرگانی هم در این باره صحبت کردند.

آیت‌الله مکارم شیرازی (سلّمه‌الله) نیز در فرمایشات درست و متینی توضیح می‌دهد: «قد ذكر لها معانٍ مختلفة، فقال بعض أنّها بمعنى إسقاط الإعادة و القضاء و هذا منسوب إلى الفقهاء. و قال بعض آخر: «أنّها بمعنى موافقة الأمر» و هو منسوب إلى المتكلّمين و لايخفى عدم تماميّة شي‌ء منهما؛ بل كلّ من الفقيه و المتكلّم فسّر الصحّة وفقاً لمسلكه الخاص؛ فالفقيه حيث يبحث عن الإعادة و القضاء في باب العبادات فسّرها بإسقاطها، مع أنّه لايصدق في أبواب المعاملات و المتكلّم حيث إنّه يبحث في علم الكلام عن مسائل المعاد و عن الثواب و العقاب و هما يترتّبان على موافقة الأمر و مخالفته، فقد فسّر الصحّة بالموافقة».[1]

هر کسی برای صحیح معنایی ذکر می‌کند و دیدگاه‌هایی که این تعاریف از آن ناشی می‌شود مختلف است؛ مثلاً کسی که فقیه است، صحیح را به «اسقاط القضاء و العاده» تعبیر می‌کنند چون در فقه، بحث از اعاده و قضا مطرح است. متکلمین که درباره ثواب، عقاب، قیامت و ... بحث می‌کنند صحیح را به معنای «موافقة الشریعه و الامر» می‌دانند؛ بنابراین تعریف بر اساس مذاق خاص ممکن است در همه‌جا صدق نکند مثلاً تعبیر به اسقاط القضاء و العاده» در عبادات، جاری است اما در معاملات که بحث اعاده و قضا وجود ندارد، جایگاهی ندارد؛ در عبادات همه همه‌جا درست نیست.

تعریف دوم صحیح

«ما یترتب علیه الاثر»؛ صحیح آن است که شارع اثر بر آن مترتب است.

محقق رشتی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «إنّ الصحيح يطلق في العرف على معنيين: أحدهما: تامّ الأجزاء و يقابله الفاسد بمعنى الناقص و هذا الإطلاق يختصّ بالمركّبات.

و الثاني: ما يترتّب عليه الأثر و مقابله ما لايترتّب عليه ذلك. و هذا يجري في المركّبات و في البسائط التي كانت إفادتها لآثارها مشروطة بأمور خارجة عن حاقّ المعنى. و ليعلم أنّ إطلاق الصحيح في هذه المسألة مبنيّ على ملاحظة إطلاقه العرفي؛ فلابدّ أن ينزل على أحد المعنيين الأوّلين و الأوفق بكلماتهم و الأنسب بأدلّتهم هو المعنى الثاني؛ فالصحيحيّ يدّعي الوضع (مثلاً) للماهيّة المفيدة للأثر المقصود و لازمه اشتمالها لجميع الأجزاء و الشرائط و الأعمّي وضعها للأعمّ من المفيد و غير المفيد».[2]

صحیح ازنظر عرفی دو معنا دارد:

1_ تام‌الجزاء است که در مقابل آن فاسد و ناقص وجود دارد و در مرکبات جاری است.[3]

2_ «ما یترتب علیه الاثر» که در مقابل آن «ما لایترتب علیه الاثر» است. این مفهوم در مرکبات و غیرمرکبات قابل پیاده شدن است. مثلا در افکار و عثاید صحیح، آثار بر آن مترتب است.

به‌نظر ما این تعریف دوم صحیح است و بهتر است در تعریف صحیح گفت: «الصحیح ما یترتب علیه الاثر أو ما یطابق الواقع». این تعریف هم در مرکبات و هم در بسائط جاری است، حتی افکار انسان که در ذهن او وجود دارد هم گاهی مطابق با واقع است و گاهی این‌چنین نیست.

علامه طباطبایی (رحمه‌الله) هم همین مطلب را بیان می‌فرماید: «الصحّة هي كون الشي‌ء بحيث يترتّب عليه الآثار المطلوبة منه و الفساد خلاف ذلك، قال تعالى: ﴿لَوْ كَانَ فِيهِمَا آلِهَةٌ إِلَّا اللَّهُ لَفَسَدَتَا ...﴾[4] الآية و لايقال لنقصتا».[5] صحیح آن چیزی است که آثار مطلوب بر آن بار می‌شود و فساد،‌ چیزی است که آثار مطلوب بر آن بار نمی‌شود و بین فساد و نقص تفاوت وجود دارد؛ خداوند نیز در قرآن می‌فرماید: «اگر دو خدا در آسمان‌ها و زمین وجود داشت، فاسد می‌شدند»، نمی‌گوید که ناقص می‌شدند.

ممکن است در جایی هم نقصان و هم فساد باشد، ممکن است در جایی نقصان باشد اما فساد نباشد.

آیت الله مکارم (سلّمه‌الله) نیز می‌فرماید: مرکبات بر دو قسم است: 1_ حقیقیه 2_ اعتباریه. مرکبات حقیقیه مثل بدن انسان که از اجزایی تشکیل شده که در خارج به هم مرتبط هستند. مرکب اعتباری آن چیزی است که از اجزایی تشکیل شده و ارتباط خاصی بین این اجزا وجود دارد که باید این ارتباط به درستی برقرار شود؛ مثل نماز که مرکبی اعتباری است که شارع آن را اعتبار کرده اجزایی مانند حمد، رکوع، سجده و ... در کنار هم با ترتیبی خاص قرار گیرد؛ اگر این ترتیب به هم بخورد،‌ مرکب اعتباری محقق نمی‌شود. بحث ما در صحیح و اعم، بیشتر در مرکب اعتباری است؛ مثل زکات، خمس، حج و ... .

اگر وحدتی که بین اجزای مرکب اعتباری باید محقق شود وجود داشته باشد، آثاری بر آن بار می‌شود و اگر به‌طور صحیح در کنار هم قرار نگیرند، آثار بر آن مترتب نمی‌شود؛ لذا می‌گوییم «الصحيح ما يترتّب على تركيب أجزائه و انسجامها الأثر المطلوب المترتّب منه» صحیح آن چیزی است که وقتی اجزا در کنار هم قرار گرفت آن اثر مطلوب را دارد. مثل نماز که اگر اجزای آن در کنار هم قرار گیرد آثاری مثل اسقاط اعاده و قضا، معراج المؤمن و ... را دارد.[6]

به نظر ما این فرمایشات درست است و تعبیر بهتر آن است که «الصحیح ما یترتب علیه الاثر أو یطابق الواقع» زیرا ترتب اثر در مرکبات است اما افکار و عقاید باید مطابق با واقع باشد.

تعریف سوم صحیح

محقق ایروانی (رحمه‌الله) می‌فرماید: صحت و مشتقات آن در مقابل عیب، فساد و بطلان است و هر سه یک معنا دارند. [7]

اشکال: به نظر ما این فرمایش صحیح نیست. ممکن است که صحیح در مقابل این سه استفاده شود، معیوب، باطل و فاسد آن چیزی است که اثر بر آن بار نمی‌شود اما این‌ها با یکدیگر متفاوت هستند؛ زیرا ممکن است معیوب باشد اما فاسد نباشد؛ کسی که یک پا ندارد معیوب است اما فاسد و باطل نیست.

 


[3] اشکال: شخصی که پا ندارد، تام الجزاء نیست ولی فاسد هم نیست؛ ممکن است ناقص باشد اما عرف به او فاسد نمی‌گوید؛ بنابراین ذکر ناقص و فاسد در کنار یکدیگر اشتباه است.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo