< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

98/09/30

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /حقیقت شرعیه

 

خلاصه جلسه گذشته: در بحث حقیقت شرعیه و وضع تعیینی و تعیّنی بود، یکی از انواع وضع این بود: وضع تعیینی استعمالی. گفتیم که وضع تعیینی استعمالی یعنی واضع در زمان استعمال دو کار انجام دهد:1. لفظی را در معنایی استعمال کند. 2. لفظی را برای معنایی وضع کند.

مثال اول

مثلاً به جای اینکه بگوید «این بچه تازه متولد شده را بدهید به من تا ببوسم»، می‌گوید: «حسن را بدهید به من تا ببوسم». در اینجا با لفظ «حسن» دو عمل انجام شده: 1. استعمال: «حسن را بدهید به من تا ببوسم»، این استعمال است؛ چون خواسته‌ای داشته و خواسته‌اش را در ضمن این الفاظ بیان کرده است. 2. وضع: به این وسیله فهمانده که «اسم این بچه را حسن گذاشتم». با یک عبارت هم وضع انجام شده، هم استعمال. به این «وضع تعیینی استعمالی» می‌گوییم.

مثال دوم

واضع تشنه است و می‌خواهد لفظ «ماء» را نیز برای آب وضع کند. می‌گوید: «جئنی بماءٍ» یا «جئنی بهذا الماء». در اینجا دو عمل انجام داده است:1. استعمال: گفته آب بدهید که من تشنه‌ام. 2. وضع: لفظ «ماء» را بر این جسم سیال وضع کرده است. به این «وضع تعیینی استعمالی» می‌گوییم.

اشکال محقق نائینی (ره)

گفتیم که مرحوم نائینی فرموده‌اند که وضع تعیینی استعمالی محال است: «إنّ الكلام تارةً يقع في الوضع التعيينيّ و أخرى في التعيّني؛ أمّا الأوّل فهو مقطوع بعدمه؛ إذ لو كان الشارع المقدّس قد وضع هذه الألفاظ لمعانيها الشرعيّة بنحو التعيين، لبيّنه لأصحابه و لو بيّنه لهم لنقل إلينا؛ لتوفّر الدواعي إلى نقله و عدم المانع منه؛ فلا يقاس ذلك بالنصّ على الخلافة الذي أخفوه مع التصريح به. و ذلك لثبوت الداعي إلى الكتمان هناك دون المقام. و توهّم إمكان الوضع بنفس الاستعمال - كما أفاده المحقّق صاحب الكفاية- مدفوع بأنّ حقيقة الاستعمال- كما بيّنّاه- إلقاء المعنى في الخارج بحيث يكون الألفاظ مغفولاً عنها؛ فالاستعمال يستدعي كون الألفاظ مغفولاً عنها. و توجّه النظر إليه بتبع المعنى بخلاف الوضع‌؛ فإنّه يستدعي كون اللفظ منظوراً إليه باستقلاله. و من الواضح أنّه لايمكن الجمع بينهما في آنٍ واحد. و أمّا الوضع التعيّني، فهو بالنسبة إلى زمان الصادقين (ع) مقطوع به إلّا أنّه لا طريق لنا إلى إثباته في زمان النبيّ (ص) حتّى تثبت الحقيقة الشرعيّة. و عليه تكون الألفاظ المستعملة في زمانه (ص) مجملات»‌[1] .

ایشان می‌فرمایند که وضع تعیینی استعمالی محال است؛ زیرا جمع بین لحاظ آلی و لحاظ استقلالی است. شخصی که لفظ را استعمال می‌کند، توجهش به لفظ «آلی» است و استقلالاً به الفاظ توجه نمی‌کند. مثلاً شما وقتی تشنه‌اید و آب می‌خواهید، زیاد به الفاظ توجه نمی‌کنید؛ به معنا توجه می‌کنید. نگاه آلی مثل نگاه شخصی که عینک به چشم دارد، به عینک است. این شخص صورت شخص مقابل را از درون عینک به صورت استقلالی نگاه می‌کند. مرحوم نائینی می‌فرمایند که این لحاظ آلی و لحاظ استقلالی با هم جمع نمی‌شوند؛ زیرا واضع هنگام وضع، باید لفظ را به‌صورت استقلالی لحاظ کند و هنگام استعمال باید آن را به صورت آلی لحاظ کند و جمع بین این دو لحاظ در زمان واحد محال است.

دفع دوم اشکال مرحوم نائینی

محقق خوئی (ره) به استادش مرحوم نائینی اشکال می‌کند: «الإنصاف تماميّة ما ذكره صاحب الكفاية و أنّ الوضع بالاستعمال بمكان من الإمكان؛ إذ لو قلنا بتماميّة الوضع بمجرّد الاعتبار النفسانيّ و عدم احتياجه إلى المبرز، فالوضع سابق على الاستعمال؛ فلايلزم الجمع بين اللحاظ الآليّ و اللحاظ الاستقلالي[2] ، بلا فرق بين أن يكون الوضع عبارةً عن الالتزام و التعهّد بالتكلّم بلفظ خاصّ عند إرادة معنى مخصوص، أو يكون عبارةً عن تنزيل اللفظ وجوداً للمعنى أو يكون عبارةً عن اعتبار الملازمة بينهما، أو غيرها من الأقوال التي تقدّمت في تحقيق معنى الوضع»[3] .

وضع، اعتبار قلبی است و استعمال، در خارج وجود پیدا می‌کند. آن اعتبار قلبی که من می‌خواهم لفظ «ماء» را بر این جسم سیال وضع کنم، قبل از استعمال است. تحقق استعمال، بعد از اعتبار قلبی است. یعنی اول در ذهنش آمده که «من می‌خواهم لفظ ماء را برای این جسم سیال وضع کنم؛ پس چه بهتر که این لفظ را در این معنا استعمال کنم»، اول لحاظ قلبی محقق شده و بعد از آن، استعمال خارجی محقق شده است. پس جمع بین لحاظ آلی و استقلالی در زمان واحد نشد. آنِ قبل از استعمال، لحاظ استقلالی نسبت به وضع است و آنِ استعمال، لحاظ آلی است. این‌ها فرمایشات مرحوم خوئی بود.

به نظر ما فرمایش مرحوم خوئی (ره) بر اساس این مبنا که وضع را اعتبار نفسانی بدانیم، درست است. ما قبلاً گفتیم که نیازی به این حرف‌ها نداریم؛ زیرا آنات متعدده در استعمال وجود دارد و ممکن است آنِ اول، لحاظ استقلالی به وضع باشد، آنِ دوم لحاظ آلی باشد، در آنِ سوم لحاظ استقلالی به معنا باشد و... . لحاظات متعدد در آنات متعدد اشکالی ندارد. مثلاً وقتی جمله «جئنی بماءٍ» را می‌گویید، آنات متعددی بر آن می‌گذرد.

دفع سوم اشکال مرحوم نائینی

برخی از بزرگان فرموده‌اند: «إنّه لايوجد دليل على تعلّق اللحاظ الآليّ بالألفاظ في جميع الاستعمالات، بل تختلف الموارد باختلاف الأغراض؛ إذ سلّمنا تعلّق اللحاظ التبعيّ باللفظ في أكثر الاستعمالات، إلّا أنّ تعلّق اللحاظ الاستقلاليّ به في بعض الموارد لايكون قابلاً للإنكار؛ مثل: مقام أداء الخطابة و كتابة المقالة الأدبيّة؛ إذ الغرض في هذين المقامين يتعلّق بإفادة المقصود في ضمن الألفاظ الحسنة الجميلة و هكذا، فإنّ توجّه اللحاظ الآليّ أو الاستقلاليّ إلى اللفظ تابعاً لاقتضاء المناسبة لأحد منهما؛ فليس هنا قاعدة كلّيّة بأنّ اللفظ لابدّ فيه من اللحاظ الآليّ في جميع الاستعمالات. و حينئذٍ نقول: إنّ من الموارد المناسبة التي تقتضي النظر الاستقلاليّ إلى اللفظ هو الاستعمال المحقّق للوضع؛ فلايجمع بين اللحاظين الآليّ و الاستقلالي؛ فلايرد هذا الإشكال على المحقّق الخراسانيّ(ره) و كلامه في محلّه؛ إذ لا شبهة في وقوع الوضع التعيينيّ على النحو الذي ذكره خارجاً؛ بل لعلّه كثير بين العرف و العقلاء في وضع الأعلام الشخصيّة و المعاني المستحدثة»[4] .

یعنی بسیار اتفاق می‌افتد که لحاظ آلی و استقلالی با یکدیگر جمع شوند. مثلاً در امتحان شفاهی که شما متن عربی را می‌خوانید و می‌خواهید آن را توضیح دهید، در حال خواندن متن باید همزمان به زیر و زَبر توجه کنید، فاعل و مفعول را تشخیص دهید، معنا را متوجه شوید، درست بخوانید و...؛ این یعنی لحاظ آلی و استقلالی. موارد زیادی هست که شخص هم توجه به الفاظ دارد و هم توجه به معنا. مثلاً وقتی متن بسیار دشواری را به شما می‌دهند که توضیح بدهید، هم به الفاظ دشوار آن توجه دارید که اشتباه نخوانید و هم به معانی توجه دارید. مثال دیگر زمانی است که شما قصد دارید یک مقاله ادبی بنویسید. البته در اکثر استعمالات زندگی روزمره لحاظ آلی است. پس جمع بین لحاظ آلی و استقلالی اشکالی ندارد.

 


[3] . مصباح الأصول (مباحث الألفاظ)، الواعظ الحسيني، السيد محمد؛ تقرير بحث السيد أبو القاسم الخوئي، ج1، ص123.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo