< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

98/08/28

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /تعارض احوال

 

صورت یازدهم: تعارض بین تقیید و مجاز

مثال اول: «أعتق رقبةً» «لاتعتق رقبةً کافرةً»؛ اگر در ماه مبارک رمضان روزه‌ات را عمداً خوردی، باید یک بنده آزاد کنی. روایتی نیز می‌گوید «رقبه کافر را آزاد نکن». دو احتمال وجود دارد:

تقیید: «أعتق رقبةً» مطلق است؛ برخلاف «أکرم العلماء» که عام است. دلالت عام بر عموم بالوضع است ولی دلالت مطلق بر شمول با مقدمات حکمت است نه وضع واض «لاتعتق رقبةً کافرةً»، «أعتق رقبةً» را مقید می‌کند؛ یعنی رقبه کافر را نباید آزاد کنی؛ پس باید رقبه مؤمن را آزاد کنی.

مجاز: «أعتق رقبةً» می‌گوید که شما هر بنده‌ای را آزاد کنی کفایت می‌کند و تفاوتی در این نیست که مؤمن باشد یا کافر. « لاتعتق» دلالت بر کراهت می‌کند؛ یعنی آزاد کردن بنده مؤمن مستحب و آزاد کردن بنده کافر مکروه است.

تقیید مقدم است. [1]

حمل «لاتعتق» بر کراهت، مجاز و خلاف ظاهر است. در تقیید، لفظ در «ما وضع له» استعمال می‌شود ولی در مجاز در «غیر ما وضع له» استعمال می‌شود؛ زیرا در صورت تقیید، «أعتق رقبةً» و « لاتعتق رقبةً کافرةً»، هر دو، در معنای حقیقی و «ما وضع له» استعمال شده‌اند. ولی در صورت مجاز، « لاتعتق» در معنای حقیقی و «ما وضع له» استعمال نشده است.

نکته: علت این که «أعتق رقبةً، أعتق رقبةً مؤمنةً» به عنوان مثال ذکر نکردیم این است که: به نظر ما در این مثال تعدد مطلوب است و باهم تنافی ندارند و ممکن است یکی دلالت وجوب داشته باشد و دیگری بر استحباب. درحالی که تقیید زمانی اتفاق می‌افتد که بینشان تنافی باشد.

فرمایش صاحب هدایت المسترشدین:

«الظاهر ترجيح التقييد؛ لظاهر فهم العرف، مؤيّداً بما مرّ من الغلبة، مضافاً إلى أنّ التقييد قد لايكون منافياً لاستعمال اللفظ فيما وضع له. فهو و إن كان خلاف الظاهر أيضاً إلّا أنّه راجح بالنسبة إلى ما كان مخالفته للظاهر من جهة ارتكاب التجوّز.

و قد يفصّل بين التقييد الذي يندرج في المجاز بأن يستعمل المطلق في خصوص المقيّد و ما لا تجوّز فيه، فإنّ الأوّل نوع من المجاز مع التأمّل في شيوعه، فإنّ معظم التقييدات من قبيل الثاني؛ فهو بمنزلة سائر المجازات بخلاف الثاني. و لايخلو عن وجه».[2]

از یک کلام، گاهی وحدت مطلوب و گاهی تعدد مطلوب استفاده می‌شود. اگر وحدت مطلوب باشد، تقیید محقق میشود ولی اگر تعدد مطلوب باشد، تقیید محقق نمی‌شود. مثلاً: شارع بگوید «صلّ» و در جایی دیگر بگوید «کانت الصلاة مع الرکوع»، این وحدت مطلوب است؛ یعنی این نماز و آن رکوع باهم هستند و قابل تفکیک نیستند و اگر یکی از آن دو نباشد، دیگری نیز تحقق نمی‌یابد. در این صورت تقیید محقق می‌شود. اما اگر شارع بگویند «صلّ» و در جایی دیگر بگوید «در نماز قنوت بخوان»، تعدد مطلوب استفاده می‌شود و تقیید محقق نمی‌شود. پس ایشان مسئله تقیید و مجاز را به وحدت و تعدد مطلوب برگشت داده‌اند.

به نظر ما فرمایش ایشان درست نیست و دلیلی ندارد؛ زیرا فرض این است که ما نمی‌دانیم وحدت مطلوب است یا تعدد مطلوب. ما از لوح محفوظ اطلاع نداریم. این‌ها ظهور در تقیید و تعدد مطلوب دارد. پس تعدد و وحدت مطلوب، فرع بر مساله تقیید و مجاز است؛ نه اینکه مساله تقیید و مجاز، مبتنی بر تعدد و وحدت مطلوب باشد.


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo