< فهرست دروس

درس خارج اصول استاد محسن فقیهی

97/12/06

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مباحث الفاظ/وضع /علامت حقیقت و مجاز

 

خلاصه جلسه گذشته: صحبت در بحث اصول فقه درباره علامت حقیقت بود. اولین علامتی که مطرح شد، تنصیص اهل لغت بود؛ یعنی اهل لغت به صراحت بیان کنند که موضوع‌له لفظی فلان چیز است. ما گفتیم که اگر از قول لغوی اطمینان حاصل شود حجت است و اگر اطمینان نباشد، معنای حقیقی لغت را نمی‌توان به دست آورد و بر اساس آن فتوا داد.

علامت دوم: استعمال اهل لغت گاهی کتب لغت به صراحت می‌گویند که معنای حقیقی لفظی فلان است، این تنصیص اهل لغت است اما گاهی صراحت در بیان معنای حقیقی ندارند بلکه لفظ را معانی مختلفی استعمال می‌کنند.

سید مرتضی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «يتلوه في القوّة أن يستعملوا اللفظ في بعض الفوائد و لا يدلّونا على إنّهم متجوّزون بها مستعيرون لها، فيعلم‌ إنّها حقيقة. و لهذا نقول: إنّ‌ ظاهر استعمال أهل اللغة اللفظة في شي‌ء دلالة على أنّها حقيقة فيه إلّا أن ينقلنا ناقل عن هذا الظاهر».[1]

بر اساس این دیدگاه، اگر برای لغتی چند معنا ذکر شود سید مرتضی (رحمه‌الله) آن را مشترک می‌داند؛ یعنی در تمام معانی، حقیقت است.

علامه حلی (رحمه‌الله) می‌فرماید: «إستعمال أهل اللغة لفظاً مجرّداً عند قصد الإفهام لمعنى معيّن و لو عبّروا عنه بغيره، أو عبّروا به عن غيره لم يجرّدوه بل ضمّوا إليه قرينةً فيعلم أنّ الأوّل حقيقة».[2]

به نظر ما استعمال اهل لغت در صورتی که وحدت در معنا باشد حقیقت است. اگر یک معنا شده باشد هرچند که تصریح نکرده باشند که معنای حقیقی است اما اگر معانی متعددی ذکر شده باشد، علامت حقیقت نیست.

علامت سوم: استعمال عرف اگر عرف، لفظی را در معنایی استعمال می‌کند، آیا این استعمال علامت حقیقت است؟ این بحث با اتراد استعمال متفاوت است. گاهی می‌بینید که عربی لفظی را در معنایی استعمال می‌کند، این استعمال است اما وقتی تعداد زیادی از مردم لفظی را در معنایی استعمال کنند، اتراد استعمال است.

قول اول: استعمال مطلقا علامت حقیقت است[3]

اگر در یک معنا استعمال شد حقیقت است اگر در چند معنا استعمال شد مشترک است و در تمام معانی، حقیقت است.اشکال استعمال به تنهایی نمی‌تواند علامت حقیقت باشد اما اتراد و شیوع استعمال، می‌تواند علامت حقیقت باشد.

آیت‌الله مکارم (سلمه‌الله) می‌فرماید: «إنّا لا نقول بأنّ احتمال القرينة و احتمال المجاز ينتفي بمجرّد الاستعمال و لو في كلام واحد، بل نقول إنّ اطّراد الاستعمال يكون نافياً و رادّاً للمجاز و وجود القرينة. و فرق بين اطّراد الاستعمال و مجرّد الاستعمال. و ما ذكره ممّا لا دليل عليه، كما أشار إليه المحقّقون من الأصحاب».[4]

به نظر ما فرمایش آیت‌الله مکارم (سلمه‌الله) درست است و اگر لفظی بدون قرینه در معنایی اتراد در استعمال داشت، علامت حقیقت است اما اگر به حد شیوع نرسیده باشد، علامت حقیقت نیست.

قول دوم: استعمال علامت حقیقت نیست مشهور علما معتقدند که استعمال اعم از حقیقت و مجاز است؛ پس استعمال نمی‌تواند علامت حقیقت باشد ممکن است استعمال مجازی باشد و حال آنکه فکر می‌کنید حقیقت است.

مرحوم وحید بهبهانی می‌فرماید: «إنّ الاستعمال أعمّ من الحقيقة هو ما إذا علم المستعمل فيه، لكن لم يعلم كونه حقيقةً أو مجازاً».[5]

قول سوم

اگر وحدت مستعمل‌فیه باشد و فقط در یک معنا استعمال می‌شود، حقیقت است و اگر تعدد مستعمل‌فیه است، علامت حقیقت نیست.[6]

به نظر ما این نظریه درست است. اگر در یک معنا استعمال شود، علامت حقیقت است اما اگر در چند معنا استعمال شد، محل تردید است؛ پس نمی‌تواند علامت حقیقت باشد.

علامت چهارم: تبادر باید فهمید که معنای تبادر چیست؟ آیا معنای آن انسباق است؟ یعنی یکی از دو معنا که زود‌تر به ذهن می‌آید حقیقت است و آنکه دیرتر به ذهن می‌آید مجاز است. یا اینکه معنای تبادر، تقرر و ثبوت است؟ ممکن است معنایی دیرتر به ذهن می‌آید اما با تأمل می‌دانید که معنای لفظ همین معنا است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo