< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

98/06/31

بسم الله الرحمن الرحیم

 

موضوع: مکاسب محرمه/قمار /بازی با آلات قمار بدون رهان

 

خلاصه جلسه گذشته

بحث در لعب با آلات قمار بدون مراهنه بود. بحث این بود که آیا می‌توانیم از روایات استفاده کنیم و بگوییم لعب با آلات قمار بدون مراهنه حرام است؟ معمولاً در روایات اسم «قمار» آمده است و به اتفاق لغویین، معنای قمار «اللعب بآلات المتعارفة مع المراهنة» است. پس بنابراین اگر در روایاتی کلمه قمار یا میسر که به معنای قمار است داریم، به این روایات نمی‌توانیم استشهاد کنیم. مگر روایاتی داشته باشیم که اسم «قمار» را نداشته باشد و به صورت مطلق مثلاً بگوید «شطرنج حرام است». در این صورت می‌توانیم به این روایات استشهاد کنیم.

فرمایش آیت الله مکارم

لذا به درستی آیت الله مکارم فرموده‌اند که:

«يمكن دعوى الإنصراف فيها إلى ما كان مع المراهنة. و قد صرّح أرباب اللغة باعتبار المراهنة في مفهوم القمار و معناه و إن صرّح غير واحد منهم بإطلاقه على مطلق اللعب بها، و لكن لم يثبت كونه إطلاقاً حقيقيّاً»[1]

یعنی در این موارد قمار انصراف دارد به صورتی که همراه مراهنه باشد. صراحت کتب لغت این است که رهان مقوم مفهوم قمار است. خیلی از فقها قمار را مطلق گرفته‌اند ولی این اطلاق، اطلاق مجازی است نه حقیقی. حقیقتاً قمار در جایی صادق است که مراهنه وجود داشته باشد. اگر مراهنه وجود نداشته باشد، یا اسم قمار اصلاً صادق نیست و یا این که مشکوک است که می‌شود تمسک به عام در شبهه مصداقیه که شما خودتان میگویید جایز نیست.

لذا نمی‌توان به این روایاتی که کلمه قمار یا میسر در آن‌ها بود، استشهاد کرد.

اما روایاتی که کلمه نرد و شطرنج در آنها ذکر شده است، به درد اینجا می‌خورد. البته باید بحث کنیم که آیا می‌توانیم غیر نرد و شطرنج را به آن دو ملحق کنیم. پس در این روایات اسم قمار نیست؛ بلکه فقط شطرنج و نرد نهی شده است.

فمنها:[2] عَنْهُ [3] عَنْ أَبِيهِ [4] عَنِ ابْنِ أَبِي عُمَيْرٍ [5] عَنْ بَعْضِ أَصْحَابِهِ عَنْ أَبِي عَبْدِ اللَّهِ (ع) فِي قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ‌: ﴿... فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ مِنَ الْأَوْثانِ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّورِ﴾ [6] قَالَ: «الرِّجْسُ مِنَ الْأَوْثَانِ هُوَ الشِّطْرَنْجُ‌ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ».[7]

امام خمینی (ره) به این روایت استشهاد کرده‌اند.[8]

این روایت سندش درست است. ابن ابی عمیر از اصحاب اجماع است.

به نظر ما این حرف چند اشکال دارد:

1. این روایت مخصوص شطرنج است و سایر آلات را شامل نمی‌شود.

2. آیا شطرنج بدون مراهنه اش حرام است یا با مراهنه؟ اطلاقش انصراف دارد به لعب همراه مراهنه. این احتمال وجود دارد که با توجه به این که در آن زمان شطرنج غالباً با مراهنه انجام می‌شده، منظور امام صادق (ع) لعب به شطرنج با مراهنه باشد. یعنی کثرت خارجی شطرنج در جایی بوده که همراه مراهنه بوده است، لذا اطلاق آن انصراف دارد به موردی که همراه رهان باشد. حتی اگر در این انصراف شک داشته باشید، باتوجه به جمع بین این روایت و سایر روایات که مراهنه در آنها هست، نمی‌توانید به این روایت استدلال کنید.

و منها: مُحَمَّدُ بْنُ يَعْقُوبَ [9] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ يَحْيَى [10] عَنْ أَحْمَدَ بْنِ مُحَمَّدٍ [11] عَنْ مُحَمَّدِ بْنِ خَالِدٍ [12] وَ الْحُسَيْنِ بْنِ سَعِيدٍ [13] جَمِيعاً عَنِ النَّضْرِ بْنِ سُوَيْدٍ [14] عَنْ دُرُسْتَ [15] عَنْ زَيْدٍ الشَّحَّامِ [16] قَالَ: سَأَلْتُ أَبَا عَبْدِ اللَّهِ (ع) عَنْ قَوْلِ اللَّهِ- عَزَّ وَ جَلَ: ﴿... فَاجْتَنِبُوا الرِّجْسَ‌ مِنَ‌ الْأَوْثانِ‌ وَ اجْتَنِبُوا قَوْلَ الزُّور ِ﴾ [17] قَالَ [18] : [19] «الرِّجْسُ‌ مِنَ‌ الْأَوْثَانِ‌ الشِّطْرَنْجُ وَ قَوْلُ الزُّورِ الْغِنَاءُ»[20]

امام خمینی (ره) به این روایت استشهاد کرده‌اند.[21]

این روایت از نظر سند درست است ولی همان اشکالاتی که در مورد روایت قبلی گفتیم، در مورد این روایت نیز صادق است.

آیت الله سبحانی می‌فرماید:

«يمكن الاستدلال على الحرمة ببعض الإطلاقات، مثل رواية زيد الشحّام و ابن أبي عمير. و إطلاقهما يشمل الرهان و غير الرهان.

و ربّما يقال باحتمال الخصوصيّة في الشطرنج و أنّ حرمته مطلقاً لا تدلّ على الحرمة في غيره»[22]

می‌فرمایند که ممکن است بتوان به دو این دو روایت شحام و ابن ابی عمیر استدلال کرد و گفت که شامل رهان و غیر رهان می‌شود. ولی چه بسا باید بگوییم که احتمال دارد این خصوصیت مربوط به شطرنج باشد و غیر شطرنج مطلقاً حرام نباشد.

پس روایاتی که «قمار» و «میسر» در آنها بود نتوانست حرمت لعب با آلات قمار بدون رهان را ثابت کند و در روایاتی هم که در مورد شطرنج بود، احتمال انصراف داده می‌شود.

 


[2] محمّد بن یعقوب الکلیني : إماميّ ثقة.
[3] عليّ بن إبراهیم بن هاشم القمّي : إماميّ ثقة.
[4] إبراهیم بن هاشم القمّي : مختلف فیه و هو إماميّ ثقة علی الأقوی.
[5] محمّد بن أبي عمیر زیاد : إماميّ ثقة من أصحاب الإجماع.
[9] الکلیني : إماميّ ثقة.
[10] العطّار : إماميّ ثقة.
[11] أحمد بن محمّد بن عیسی الأشعري : إماميّ ثقة.
[12] البرقي : إماميّ ثقة.
[13] الأهوازي‌ : إماميّ ثقة.
[14] الصیرفي : إماميّ ثقة.
[15] درست بن أبي منصور : واقفيّ مختلف فیه و هو ثقة ظاهراً و الظاهر أخذ المشايخ عنه قبل وقفه‌.
[16] إماميّ ثقة.
[18] کذلك في الفقیه 4 : 58، ح5093.
[19] في الكافي ‌6 : 435، ح2 : فَقَال‌.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo