< فهرست دروس

درس خارج فقه استاد محسن فقیهی

97/07/29

بسم الله الرحمن الرحیم

موضوع: کفاره غیبت/ غیبت

کفاره غیبتپس‌ازآنکه حرمت غیبت مشخص شد حال صحبت درباره این است که اگر به هر دلیلی این گناه کبیره از مکلف صادر شد، آیا کفاره‌ای دارد که مقداری از بار گناه آن جبران شود؟پیرامون این بحث روایاتی وجود دارد که در برخی از آن‌ها مسئله استغفار مطرح شده است. استغفار دو گونه است: 1ـ استغفار گناه‌کار برای خودش؛ 2ـ استغفار برای غیبت شونده. در برخی از روایات هم تعبیر «توبه» استفاده شده است؛ کسانی که غیبت می‌کنند باید توبه کنند. در برخی از روایات مسئله «استحلال» مطرح شده است؛ یعنی غیبت کننده باید طلب حلیت کند.محل بحث در این است که آیا فقط یکی از موارد بالا باید توسط غیبت کننده انجام شود یا همه آن‌ها؟

قول اول: استغفار برای غیبت شونده

دلیل: «محمد بن يعقوب، عن عدة من أصحابنا، عن أحمد بن أبي عبدالله، عن أبيه، عن هارون بن الجهم، عن حفص بن عمير، عن أبي عبدالله عليه‌السلام قال: سئل النبي صلى‌الله‌عليه‌وآله‌وسلم ما كفارة الاغتياب قال: تستغفر الله لمن اغتبته كلما ذكرته».[1]

بررسی سند: هرگاه کلینی از اصطلاح «عدة من اصحابنا» استفاده کند و این جماعت از احمد بن محمد بن خالد برقی، روایت کنند،‌ این جماعت عبارتنداز: علی بن ابراهیم بن هاشم قمی (امامی و ثقه)، علی بن محمد بن عبدالله بن أذینة (شاید ایشان علی بن محمد بن عبدالله أبوالقاسم بن مروان باشد که گاهی به علی بن محمد بن بندار نیز خوانده می‌شود، ایشان امامی و ثقه است)، احمد بن عبدالله بن امیّة (شاید ایشان احمد بن عبدالله بن احمد و همچنین احمد بن عبدالله بن بنت البرقی باشد که وثاقت وی اختلافی است اما ظاهراً امامی و ثقه است) و علی بن الحسن (ایشان هم اختلافی است اما ظاهراً امامی و ثقه است). احمد بن محمد بن خالد برقی (امامی و ثقه) از محمد بن خالد برقی (امامی و ثقه) از هارون بن جهم (امامی و ثقه) از حفص بن عمیر (نام صحیح ایشان حفص بن عمر[2] بوده که مهل است)؛ بنابراین با وجود راوی مهمل، سند روایت ضعیف است.

از پیامبر (ص) پرسیده شد که کفاره غیبت چیست؟ حضرت فرمود: استغفار کن برای کسی که غیبت او را کرده‌ای هرگاه به یاد او افتادی یا هرگاه یاد گناه افتادی.

«كلما ذكرته»: در سند دیگری از روایت «کما» استفاده شده است؛[3] «کما ذکرته» یعنی همان‌گونه که غیبتش را کردی برایش نیز استغفار کن. اگر گفته شود «کلما ذکرته» صحیح است باید هرگاه به یاد او افتادیم برایش استغفار کنیم.

این روایت می‌گوید که برای غیبت شنوده استغفار کن؛ غیبت شونده هم ممکن است گناهی داشته باشد که غیبتش را کرده‌اند و با استغفار برای او ثواب این استغفار به غیبت شونده تعلق گیرد؛ اما برخی از روایات می‌گویند که برای خودت استغفار کن.اشکالات استدلال به روایت

اشکال اول: محقق خویی می‌فرماید: روایت ضعیف السند است؛‌[4] بنابراین نمی‌تواند حجت شرعی باشد.

اشکال دوم: لازمه پذیرش روایت آن است که هرگاه به یاد غیبت شونده افتادی باید برایش استغفار کنی درحالی‌که هیچ فقیهی ملتزم به آن نشده است هرچند که برخی از علمای اخلاق آن را بیان کرده‌اند. اگر «کما ذکرته» گفته شود مشکلی نیست.[5]

قول دوم: ‌توبه

توبه یعنی غیبت کننده برای خودش استغفار کند. صاحب جواهر[6] و محقق خویی[7] گفته‌اند که تنها راه برای غیبت کننده توبه است.

قول سوم: استحلال اگر ممکن نبود استغفار

استغفار برای غیبت شونده و توبه برای خودش لازم است اما از همه مهم‌تر استحلال است. وقتی ظلمی صورت گرفت باید طلب حلیت شود.برای مشخص شدن بحث و تعیین وظیفه جبران گناه غیبت باید واضح شود آیا غیبت متضمن حق‌الله است یا حق‌الناس یا هر دو؟اگر غیبت امر تعبدی باشد که شارع مقدس فرموده «الغیبة محرمة» و «لایغتب بعضکم بعضا» مسلّماً حق‌الله وجود دارد. بحث دیگری که در کلمات بزرگان وجود دارد این است که غیبت ظلم است؛ هرگاه مال کسی دزدیده شود ضرر مالی به او زده‌اند، گاه ممکن است ضرری به جان او وارد شود و گاه به آبروی او در جامعه لطمه وارد می‌شود؛ لطمه به مال و جان، مسلّماً حق‌الناس است.آیا لطمه به آبرو نیز حق‌الناس است؟ مثلاً می‌خواست وام بگیرد اما دیگر به او نمی‌دهند یا مقام و منسبی را تصاحب کند و با این غیبت نمی‌تواند موفق شود درنتیجه ضرر آبرویی، ضررهای مالی بسیاری در پی دارد. آیا ضرر آبرویی مانند ضرر مالی و جانی، حق‌الناس است یا حق‌الله است؟اگر گفته شود حق‌الناس است پس باید استحلال هم داشته باشد. برای طلب حلیت مثلاً نزد غیبت شونده می‌رود و می‌گوید که مرا ببخشید. او هم می‌گوید نمی‌بخشم مگر آن‌که یک‌میلیون تومان به من بدهی. استحلال گاهی لوازمی دارد؛ اگر غیبت حق‌الناس است و به او ضرری وارد شده باید جبران شود. ممکن است خواسته غیبت شونده نامعقول باشد یا تناسبی با غیبت و ضرر وارد شده نداشته باشد این را باید به عرف واگذار کرد.

اگر اثبات شود که غیبت ظلم است چنان‌که در سخن برخی بزرگان بود و روایاتی داریم که غیبت با استغفار به‌تنهایی حل نمی‌شود باید استحلال و رد هم باشد. استغفار جنبه حق‌اللهی و استحلال، جنبه حق‌الناسی غیبت است؛ بنابراین غیبت کننده باید چندین عمل انجام دهد:‌ استغفار برای خودش؛ استغفار برای غیبت شونده به جهت ضعفی که در وجودش هست؛ رد غیبت؛ در برخی روایات بیان شده بعد از غیبت باید آن را رد کرد؛ یعنی علیه سخن خود حرف زدن؛ استحلال؛ نزد غیبت شونده رفتن و با ابراز پشیمانی طلب حلیت کردن.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo