< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/10/09

بسم الله الرحمن الرحیم


موضوع:
بهشت حضرت آدم ابوالبشر و عالم ذر

و مما يجب‌ أن تعلم أن الجنة التي خرج منها أبونا آدم و زوجته لأجل‌ خطيئتهما و هي جنة الأرواح‌ المسماة عند أهل المعرفة و الشريعة موطن العهد و منشأ أخذ الذرية هي غير الجنة التي وعد المتقون و هي جنة البرزخ لأن هذه لا يكون لكل أحد إلا بعد انقضاء حياته الدنيوية بموته و للكل إلا بعد خراب الدنيا و بوار السماوات و الأرض و انتهاء الحركات و بلوغ الغايات و إن كانتا متفقتين في الحقيقة و المرتبة الوجودية لكونهما جميعا دار الحياة الذاتية و الوجود الإدراكي الصوري من غير تجدد و لا دثور و لا انقطاع و لا تضاد و لا تزاحم.

 

ملاصدرا بر این باور است بهشتی که آدم و حوا ع از آن بیرون رفتند غیر از بهشتی است که به اهل تقوا وعده داده شده است و به آن عالم ذر می گویند و عرفا به آن عالم موطن عهد می گویند زیرا در عالم و مرتبه ای از انسان ها عهد بندگی گرفته شده است ) ﴿أَلَمْ أَعْهَدْ إِلَيْكُمْ يَا بَنِي آدَمَ أَن لاَّ تَعْبُدُوا الشَّيْطَانَ إِنَّهُ لَكُمْ عَدُوٌّ مُّبِينٌ ﴾[1]

تو بستی عقد و عهد بندگی دوش******ولی کردی به نادانی فراموش

 

این بهشت آدم به تعبیر عرفا موطن عهد بوده و به تعبیر دین عالم ذر نه بهشت خلد و جاوید و موعودی که به متقین وعده داده شده است ﴿والعاقبة للمتقین﴾[2] زیرا بهشت موعود بعد از مر و بعد از خراب عالم دنیا به شرط تقوا به آن وارد می شود

هر چند به لحاظ حقیقت بهشت آدم و بهشت موعود و جاودان یکی است زیرا؛

     حقیقت هر دو از سنخ وجود مثالی و عالم مثال و برزخی است

     و هر دو دارای تجرد برزخی و مثالی می باشند

     و وجود هر دو ادراکی و تجردی است

     و حیات هر دو ذاتی است نه عرضی مانند عالم طبیعت ﴿إن الدار الآخرة لهی الحیَوان﴾[3]

     هر دو صورت بلا ماده می باشند و صورت محض هستند

     و هردو صورت خالص و صرفی اند که قیام به ماده ندارد

     در هر دو بهشت اثری دثور و فنا و تجدد و حرکت و انقطاع و نهایت و تضاد و تزاحم نیست.

قرآن می فرماید: "فأخرجهما مما کانا فیه" اما تعبیر ملاصدرا از باب تأدُّب "خرج منها" است یعنی خود از بهشت بیرون رفت با وسوسه شیطان از بهشت بیرون آمدند. قرآن می فرماید: ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ (35) فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ (36)﴾[4] آیات متعدد و تفنن تعابیری در این حکایت وجود دارد اما بهشتی که آدم و حوا از آن رانده شدند چه بهشتی بودند؟

در این مورد چندین نظریه وجود دارد؛

    1. برخی آن را جنت موعود می دانند که بهشت برزخی است که بعد از مرگ اهل ایمان به آن وارد می شوند حسن بصری بر این باور است دلیلش هم کاربرد جنت است که در قرآن جنت به همان بهشت موعود اطلاق می شود

    2. جبّایی گوید: این بهشت در آسمان هفتم است زیرا تعبیر به "اهبطوا" شده که باید از جایی بالا به پایین فرود بیایند

    3. نظریه دیگری از شیخ صدوق و شیخ طوسی است که جنت را باغی می دانند که خوش آب و هوا و از همین دنیا می باشد و از آن رانده شده اند

    4. در روایات هم آمده است که بهشت آدم؛ «کانت جنة آدم فی عدن» در یمن جنوبی بهشت آدم قرار داشت

    5. نظریه ملاصدرا که در جای دیگر از قیصری و ابن عربی هم نقل شده است که این بهشت برزخی و در قوس نزول است موجودات طبیعی از این قوس گذشته و به عالم طبیعت آمده اند

    6. فاضل تونی بر این عقیده است که این جنت عقلی بوده است و آدم از عقل به زمین هبوط کرده است

بنابر نظریه ملاصدرا و فاضل تونی به این دو جنت عالم ذر اطلاق می شود

    7. علامه طباطبایی به نقل از استاد انصاری شیرازی در حاشیه اسفار خود در درس خصوصی علامه که فقط 8 نفر حظور داشتند ایشان نظریه علامه را این گونه تقریر کردند: جنت آدم در این دنیا و به صورت تمثل بوده است.

نظریه فاضل تونی: ایشان از اساتید آیات عظام حسن زاده و جوادی آملی است چند کتاب مختصر در منطق و الهیات و طبیعیات و تعلیقه بر مقدمه قیصری دارد که به صورت املایی بوده است و نظرشان از این کتاب نقل می شود نظر ایشان جنبه توضیحی برای نظریه ملا صدرا هم دارد که جنت آدم را برزخ نزولی می داند و برزخ در قوس نزولی وجود می باشد و همان موطن عهدی است که عرفا می گویند و عالم ذری است که در شریعت آمده است و نظریه فاضل تونی این رویکرد ها را هم تبیین می کند و در این جا دو بحث است؛

    1. جنت آدم کدام بوده است؟

    2. عالم ذر چیست؟

در قرآن آیه عالم ذر این گونه آمده است که؛ ﴿وَإِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِن بَنِي آدَمَ مِن ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَأَشْهَدَهُمْ عَلَى أَنفُسِهِمْ أَلَسْتَ بِرَبِّكُمْ قَالُواْ بَلَى شَهِدْنَا أَن تَقُولُواْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هَذَا غَافِلِينَ ﴾[5]

علامه تونی درباره ی عالم ذر می گوید: عالم عقل نسبت به عالم نفس و عالم نفس نسبت به عالم مثال و آن هم نسبت به عالم طبیعت هر کدام نسبت به دیگری عالم ذر به شمار می رود زیرا مراتب عالم ابتدا عالم عقل بعد عالم نفس و بعد عالم مثال و در آخر هم عالم طبیعت است و عالم ذر بودن به این جهت است که؛ ذرّ از ذره گرفته شده و به معنای کوچک است و از طرفی، هر مرتبه بالاتر نسبت به مرتبه پایین تر به نحو بساطتت و اجمال است و وحدت جامعیت دارد و مرتبه بالا جامع مرتبه مادون است و مرتبه پایین به صورت کوچکتر و به شکل ذره و شیئ کوچک و به نحو اجمال و بساطت در مرتبه بالا جمع است در این صورت اقرار عقل اول -که سر سلسله جنبان عالم عقول است و جامع همه اشیاء است- به ربوبیت خداوند به مثابه اقرار همه موجودات به بندگی و ربوبیت خداوند می باشد عقل اول جهاتی دارد به قول حکماء عقل اول معرفت به خدا دارد و اقرار او به ربوبیت به حق تعالی اقرار همه موجودات است زیرا او جامع همه ی موجودات است اما این که درروایت آمده است که خدا تمام فرزندان آدم را از صلب او به صورت ذره بیرون آورد و از همگان اقرار به بندگی گرفته از این روی است که آدم حقیقی همان انسان کامل اصلی است که پیامبر اکرم ص است و معنای روایت این می شود که انسان کامل از نظر جامعیت نسبت به وجودات همه اشیاء مظهر عقل اول است وجود انسان جامع وجودات همه اشیاء است همان طور که عقل اول این گونه است این دیدگاه را ملا صدرا در جای دیگر از محیی الدین و قیصری هم نقل کرده است که به عنوان یکی از مصادیق عالم مثال و در قوس نزولی است لذا عالم ذر مصادیق متعددی دارداما در مورد بهشتی که آدم از آن خارج شد فاضل تونی در همان تعلیقه می گوید: آدم به لحاظ مرتبه روحانیتش در جنت عقلی بود زیرا وجودات همه اشیاء در مرتبه عقل به نحو بساطت جمع است عقول مظاهر اسماء تنزیهیه حق تعالی هستند عرفا بر این باور اند که خدا دو دسته اسماء دارد؛

    1.
تنزیهیه: این اسماء موجب تنزیه خدا از اجسام و جسمانیات است مانند سبوح و قدوس که سلب نقص و سلب امکان نقص از خداوند می کند خدا نقص جسمانی و مادیات را ندارد ﴿لیس کمثله شیئ﴾[6] ملائکه مظاهر این دسته از اسماء الهی اند زیرا ملائکه نقص مادیت را ندارند بجهت تجردی که از ماده دارند

    2.
تشبیهیه: ﴿و هو السمیع البصیر﴾[7] این طیف از اسماء مفید شباهت حق تعالی با اجسام است همان طور که انسان سمیع و بصیر است خدا هم چنین است

عرفا بر این باور اند که باید به هر دو دسته از اسماء قایل بود و الا اگر صفات خدا را به یکی از این دو دسته محدود کنیم لازم می آید خدا محدود به مرتبه تجرد یا محدود و مقید به مرتبه اجسام و جسمانیات شود لذا باید خدا را جامع هر دو دسته اوصاف دانست تا خدا محدود و مقید نشود

آدم به لحاظ مرتبه روحانیت در جنت عقلی و مثل ملائکه مظهر اسماء تنزیهیه بود ولی به واسطه ی خطیئه تکوینی که قرآن می فرماید: ﴿وَعَصَى آدَمُ رَبَّهُ فَغَوَى ﴾[8] که سخن از خطیئه و معصیت است با توجه به عصمت انبیاء عرفا می گویند: این خطیئه تکوینی و همان استعداد ذاتی است که در عالم عقل وجود ندارد زیرا عالم عقل مجرد و سراسر فعلیت است استعداد ماده می خواهد و در عالم عقل هم ماده ای وجود ندارد و با اغوای شیطان که مظهر شیطان وهم و خیال انسان است با خطیئه تکوینی که استعداد ذاتی است خیال شیطان قوای انسان است همان طور که به ابلیس هم خیال الکل می گویند ابلیس به منزله خیال کل عالم است و آدم با این وصف هبوط کرد

هبوط هم در قرآن دوبار آمده است از این روی که دو تا هبوط هست؛

    1. هبوط از عالم عقل به نشأه مثال

    2. هبوط از عالم مثال به نشأه طبیعت

از اینجا بحث سومی پیش می آید که؛ سِرّ هبوط آدم چیست؟ چرا آدم هبوط کرد؟

جواب: آدم هبوط کرد تا جامعیت پیدا کند یعنی علاوه بر این که مظهر اسماء تنزیهیه حق بود باید به عالم طبیعت بیاید و مظهر اسماء تشبیهیه حق تعالی شود یعنی صفات اجسام را هم بیابد تا به مرتبه جامعیت برسد تا استحقاق خلیفة اللهی را پیدا کند ﴿وَإِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلاَئِكَةِ إِنِّي جَاعِلٌ فِي الأَرْضِ خَلِيفَةً قَالُواْ أَتَجْعَلُ فِيهَا مَن يُفْسِدُ فِيهَا وَيَسْفِكُ الدِّمَاءَ وَنَحْنُ نُسَبِّحُ بِحَمْدِكَ وَنُقَدِّسُ لَكَ قَالَ إِنِّي أَعْلَمُ مَا لاَ تَعْلَمُونَ ﴾[9] این علمی که خدا می داند و ملائکه از آن بی خبر اند همین استحقاق آدم با هبوط به زمین است تا مرتبه جامعیت بیابد و استحقاق خلیفه الهی شدن را بیابد.

نظریه علامه طباطبایی: ایشان شقوقی را در بحث خصوصی اسفار بیان کرده و احتمالات را بررسی و رد نموده اند که؛ این بهشت آدم کدام بهشت بوده است؟

     جنت خُلد موعود است؟ این احتمال درست نیست زیرا کسی که به آن بهشت راه بیابد از آنجا بیرون نمی آید و در جنت خلد جایی برای ابلیس و خطا و معصیت نمی باشد

     یا جنت برزخ صعودی است؟

     یا جنت برزخی نزولی است؟ که ملا صدرا گفته است و مصداقی از عالم ذر است

     یا جنت عقلی است؟ که عرفا می گوند و مصداقی از عالم ذر است

این دو احتمال اخیر هم درست نیست زیرا این ها کینونیت هایی است که انسان در وجودش در دنیا و طبیعت داشته است و در حقیقت پیشینه های وجودی انسان است نه بعد از آفرینش آدم و حوا است این مراحل قبل از آفرینش و کینونت سابق آدم و حوا می باشد.

     یا یکی از جنگلها و باغی از باغ های خوش آب و هوای دنیا است ؟که در روایت هم آمده در عدن و یمن جنوبی بوده است

این احتمال هم درست نیست و با آیاتی که درباره ی آدم حوا آمده جور در نمی آید در قرآن 2 بار سخن از هبوط آمده است و اگر بهشت دنیوی بوده است هبوط بی معنا است باید انتقال و حرکت می فرمود

بنابرین نظریه علامه طباطبایی این است که داستان حضرت آدم از ابتدا تا انتهاء به صورت تمثل برزخی در همین دنیا برای حضرت آدم و حواء بوده است یعنی بعد از آفرینش در این دنیا به صورت خلسه عرفانی و تمثل عرفانی برای ایشان رخ داده است شاهدش هم این است که در روایت آمده است: مدت مکث حضرت آدم در آن بهشت فقط 6 ساعت بوده است.

 


BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo