< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/10/08

بسم الله الرحمن الرحیم


موضوع:
تعريف اهل بهشت و دوزخ

     و أهل النار حقا هم المشركون و الكفار وجوههم مسودة

     و أما المذنبون من أهل التوحيد فإنهم يخرجون منها بالرحمة التي تدركهم و الشفاعة التي تنالهم

و في الرواية التي عن أئمتنا ع «أنه لا يصيب أحدا من أهل التوحيد ألم في النار إذا دخلوا» و إنما يصيبهم الله الآلام عند الخروج منها فتكون تلك الآلام جزاء بما كسبت أيديهم ﴿و ما ربک بظلام للعبيد﴾[1]

و هذه الرواية مطابقة لأصولنا العقلية لأن العارف بالتوحيد يكون نفسه منورة بنور الحق و اليقين مرتفعة عن العالم الأسفل إلى مقام العلويين و النار لا يدخل في محل المعرفة و الإيمان و إنما سلطانها على الجلود و الأبدان‌ كما ورد في الحديث: «النار لا تأكل محل الإيمان‌»

فأهل النار بالحقيقة هم المشركون و الكفار ﴿لا يَذُوقُونَ فِيها بَرْداً وَ لا شَراباً إِلَّا حَمِيماً وَ غَسَّاقاً﴾[2] و إن استطعموا أطعموا من الزقوم[3] و إن استغاثوا أغيثوا ﴿بماء كالمهل يشوي الوجوه بئس الشراب و ساءت﴾[4] مرتفقا ﴿ينادون من مكان بعيد﴾[5] ثم قيل لهم: إخسئوا و لا تكلمون و نادوا يا مالك ليقض علينا ربك قال إنكم ماكثون.[6]

 

اکنون که بحث از ماهیت بهشت و دوزخ است ملا صدرا می گوید: اهل دوزخ در حقیقت مشرکان رو سیاه و کفار هستند که ﴿وجوههم مسوَّدة﴾[7] یعنی کسانی که واقعا اهل دوزخ هستند و قید "حقاً" بعدتر در بحث از وضعیت گناهکاران اهل توحید معنای این قید روشن می شود کفار و مشرکان اهلیت و سزاوار سوختن و خلود در جهنم را دارند کسانی که رو سیه می باشند به جهت انکار مبدأ و معاد نقطه درخشان و سپیدی در وجودشان نیست ﴿لاَّ يَذُوقُونَ فِيهَا بَرْدًا وَلا شَرَابًا (24) إِلاَّ حَمِيمًا وَغَسَّاقًا (25)﴾[8] نوشیدنی آنها در دوزخ چرکآبه و حمیم مذاب است و خوراکشان از زقوم است ﴿لآكِلُونَ مِن شَجَرٍ مِّن زَقُّومٍ (52) فَمَالِؤُونَ مِنْهَا الْبُطُونَ ﴾[9] اگر آبی طلب کنند و یا یاری بطلبند ﴿وَإِن يَسْتَغِيثُوا يُغَاثُوا بِمَاء كَالْمُهْلِ يَشْوِي الْوُجُوهَ بِئْسَ الشَّرَابُ وَسَاءتْ مُرْتَفَقًا ﴾[10] آبی گداخته که چهره ها را بریان می کند را به ایشان می نوشانند ﴿وَالَّذِينَ لا يُؤْمِنُونَ فِي آذَانِهِمْ وَقْرٌ وَهُوَ عَلَيْهِمْ عَمًى أُوْلَئِكَ يُنَادَوْنَ مِن مَّكَانٍ بَعِيدٍ (44)﴾[11] بی ایمان ها کر و کور هستند از مکان دوری مورد ندای حق قرار می گیرند زیرا شهوات و دنیا ایشان را کر و کور کرده است ایشان درخواست خروج از جهنم می کنند ﴿رَبَّنَا أَخْرِجْنَا مِنْهَا فَإِنْ عُدْنَا فَإِنَّا ظَالِمُونَ ﴾[12] اما خطابی چون سگ به ایشان می شود که خاموش باشید و حتی اگر به دنیا هم باز گردند به همان رفتار های کفر آمیز گذشته بازگشت می کنند بعد از مالک که موکل بر جهنم است می خواهند که از خدا بخواهد تا مرگشان را برساند و رها شوند اما جواب موافق نمی گیرند

اما گنهکاران از اهل توحید؛ خلود در جهنم و نار ندارند و طبق روایات داخل جهنم هم بشوند گرفتار درد و رنج از ناحیه آتش نمی شود تألم و درد ایشان لحظه خروج از جهنم است زیرا شفاعت شافعان و لطف خدا مشمول حال ایشان می شود تألم لحظه خروج از دوزخ مجازات گناهانی است که در دنیا انجام داده اند و از طرف خدا ظلمی در حق ایشان نمی شود

حکیم سبزورای در تعلیقه می گوید: مَثل ایشان مانند اهل دنیا است که به دنیا أنس می یابند مشغول امور دنیوی هستند و دنیا در حقیقت آتش است و جهنم باطن همین دنیا است این افراد هم اشتغال به نار طبیعت دارند ولی از این اشتغال به آتش درد و ناراحتی نمی کشند تألم و درد ایشان در فراق از طبیعت است و این دنیایی که به آن انس گرفته اند از دستشان بیرون می رود و این سبب حسرت و درد و رنج آنها است در لحظه کوچ به نشأه آخرت می باشد خدا قسم یاد کرده است که اهل توحید را با آتش عذاب نکند لذا تألم اهل توحید گنهکار لحظه خروج از آتش است.

بعد ملاصدرا می افزاید: مقتضای قواعد عقلی هم همین است که خدا ایشان را به آتش عذاب نکند زیرا آتش را بر اجساد موحدین تکوینا حرام کرده است چون قلب و نفس ایشان محل نور معرفت و ظرف ایمان است نور ملکوت و عالم غیب بر نفس ایشان تابیده است و در روایت آمده است؛ «النار لا تأکل محل الإیمان» این که قرآن می فرماید: ﴿نَارُ اللَّهِ الْمُوقَدَةُ (6) الَّتِي تَطَّلِعُ عَلَى الأَفْئِدَةِ (7)﴾[13] این تخصیص به دلی می خورد که محل ایمان ومعرفت نباشد و طبق مباحث عقلی که در این کتاب گذشته است ملا صدرا می گوید: سلطه و غلبه آتش جهنم بر بدن است کسی که از بدنیون و اهل بدن باشد و دلی نداشته مثل کفار؛

آفرینش همه تنبیه خداوند دل است******دل ندارد که ندارد به خداوند اقرار

 

دلی که خدا ندارد سیاه است و نقطه درخشش و تابنده ای در وجودش نیست زیرا حقیقت وجود هر کسی را همان دل و نفس و روحش تشکیل می دهد لذا فروغ ایمان بر این دل نتابیده و سلطنت آتش جهنم بر ایشان چیره است.
بنابرین اهل آتش دو دسته اند؛

    1. کسانی که حقا به آتش عذاب می شوند که کفار و مشرکان اند

    2. کسانی که به آتش در جهنم عذاب نمی شوند ایشان موحدان گنهکار هستند و آتش به ایشان آسیبی نمی رساند و در لحظه ی خروج از آتش عذاب می شوند زیرا انس با آتش یافته اند و جدا شدن از آن برایشان رنج آور است.

بعد به داستان آدم و حوا می پردازند که با وسوسه شیطان از بهشت بیرون آمدند. قرآن می فرماید: ﴿وَقُلْنَا يَا آدَمُ اسْكُنْ أَنتَ وَزَوْجُكَ الْجَنَّةَ وَكُلاَ مِنْهَا رَغَداً حَيْثُ شِئْتُمَا وَلاَ تَقْرَبَا هَذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونَا مِنَ الْظَّالِمِينَ (35) فَأَزَلَّهُمَا الشَّيْطَانُ عَنْهَا فَأَخْرَجَهُمَا مِمَّا كَانَا فِيهِ وَقُلْنَا اهْبِطُواْ بَعْضُكُمْ لِبَعْضٍ عَدُوٌّ وَلَكُمْ فِي الأَرْضِ مُسْتَقَرٌّ وَمَتَاعٌ إِلَى حِينٍ (36)﴾[14] آیات متعدد و تفنن تعابیر در این حکایت وجود دارد اما بهشتی که آدم و حوا از آن رانده شدند چه بهشتی بودند؟

در این مورد چندین نظریه وجود دارد؛

    1. برخی آن را جنت موعود می دانند که بهشت برزخی است که بعد از مرگ اهل ایمان به آن وارد می شوند حسن بصری بر این باور است دلیلش هم کاربرد جنت است که در قرآن جنت به همان بهشت موعود اطلاق می شود

    2. جبّایی گوید: این بهشت در آسمان هفتم است زیرا تعبیر به "اهبطوا" شده که باید از جایی بالا به پایین فرود بیایند

    3. نظریه دیگری از شیخ صدوق و شیخ طوسی است که جنت را باغی می دانند که خوش آب و هوا و از همین دنیا می باشد و از آن رانده شده اند

    4. در روایات هم آمده است که بهشت آدم؛ «کانت جنة آدم فی عدن» در یمن جنوبی بهشت آدم قرار داشت

    5. نظریه ملاصدرا که در جای دیگر از قیصری و ابن عربی هم نقل شده است که این بهشت برزخی و در قوس نزول است موجودات طبیعی از این قوس گذشته و به عالم طبیعت آمده اند

    6. فاضل تونی بر این عقیده است که این جنت عقلی بوده است و آدم از عقل به زمین هبوط کرده است

بنابر نظریه ملاصدرا و فاضل تونی، به این دو جنت عالم ذر اطلاق می شود

    7. علامه طباطبایی به نقل از استاد انصاری شیرازی در حاشیه اسفار خود در درس خصوصی علامه که فقط 8 نفر حضور داشتند ایشان نظریه علامه را این گونه تقریر کردند: جنت آدم در این دنیا و به صورت تمثل بوده است.

 


[2] سوره نباء، آيه 24و 25.
[3] زقوم درختی است که از ته جهنم می روید و میوه های بسیار تلخ و بدمزه ای دارد.
[8] سوره نباء، آيه 24و 25.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo