< فهرست دروس

درس اسفار استاد اسحاق‌نیا

98/10/04

بسم الله الرحمن الرحیم


موضوع:
ماهیت بهشت و دوزخ

فصل (24): في بيان ماهية الجنة و النار[1]

أما الجنة؛فهي كما دلَّ عليه الكتاب و السنة مطابقا للبرهان و الكشف؛

     دار البقاء

     و دار السلام لا موت فيها و لا هرم و لا سقم و لا غم و لا هم و لا دثور و لا زوال

     و هي دار المقامة و الكرامة لا يمس أهلها فيها نصب و لا لغوب لهم فيها ما تشتهي الأنفس و تلذ الأعين و هم فيها خالدون

     و إنها دار أهلها جيران الله‌ و أولياؤه و أحباؤه[2] و أهل كرامته

و إنهم على مراتب متفاضلة؛

     منهم المتنعمون بتسبيح الله و تقديسه و تكبيره[3] في جملة ملائكته المقربين

     و منهم المنعمون باللذات المحسوسة[4] كأنواع المآكل و المشارب و الفواكه و الأرائك و نكاح حور العين و استخدام الولدان المخلدين و الجلوس على النمارق و الزرابي و لبس السندس و الحرير و الإستبرق

و كل منهم إنما يتلذذ بما يشتهي و يريد على حسب ما تعلقت به همته

و بالجملة؛ مبادي الأكوان[5] في عالم الجنان‌ إنما هي الأمور الإدراكية و الجهات الفاعلية[6] و لا دخل للمواد و الأسباب القابلية لأن وجود الأشياء هناك وجود صوري من غير مادة[7] و لا حركة و لا انفعال و تجدد و انتقال

و أما النار؛ فهي دار أهلها في هوان و أسقام و أحزان و آلام و جوع و عطش‌ و تجدد عذاب و تبدل جلود لا يموتون فيها و لا يحيون و لا يقضى عليهم فيموتوا و لا يخفف عنهم من عذابها

 

فصل 24: ماهیت بهشت و جهنم

برحسب آیات و روایات که مطابق با برهان عقلی و کشف شهود عرفانی هم می باشد در این فصل ماهیت بهشت و جهنم و تعریف آنها بیان می گردد ابتدا کتاب و سنت و در درجه بعد کشف و شهود عرفانی و برهان عقلی در این فصل معتبر است برهان عقلی حاکم در این بحث با توجه به آن معاد و بهشت و جهنمی است که ملاصدرا در این کتاب تبیین نموده و اثبات کرده است و آن معاد روحانی است که در باب عاشر گذشت و هم معاد جسمانی و نه به معنای جسم عنصری بلکه به همان معنایی که ملاصدرا با دلیل عقلی اثبات نمودند معاد جسمانی به معنای مورد نظر متکلمین بازگشت به دنیا است نه حشر الی الله و قیامت

ابن سینا اظهار عجز کرد از این که معاد جسمانی را با عقل اثبات کند و قایل به این شد که چون شرع مقدس و صادق مصدق ناطق به آن است مورد قبول ایشان هم هست

نکته: اینکه در عنوان فصل بیان ماهیت بهشت و جهنم آمده است که تعریف آنها می باشد این تعریف رسمی و به آثار است نه تعریف حدی که بیان حقیقت بهشت و دوزخ باشد که قبلا گذشته است ملاصدرا حقیقت بهشت و جهنم را روحانی و جسمانی به معنای خاص صدرایی می داند لذا در اینجا آثار بهشت و جهنم را بیان می کنند

برخی از آثار و اوصاف ذکر شده ایشان را با توجه به آیات شریفه قرآن خاطر نشان می شویم؛ یکی این که بهشت دارالسلام است ﴿و الله یدعو الی دار السلام﴾[8] بهشت جای سلامت و ایمنی است خبری از پیری و کهولت و کهنگی و فرسودگی نیست بهشت دار اقامت است ﴿الَّذِي أَحَلَّنَا دَارَ الْمُقَامَةِ مِن فَضْلِهِ لا يَمَسُّنَا فِيهَا نَصَبٌ وَلا يَمَسُّنَا فِيهَا لُغُوبٌ ﴾[9] بهشت جای ماندگاری است که رنج و سختی به انسان نمی رسد و درماندگی و عجز انسان را در نمی یابد در دنیا سختی و عجز عارض انسان می شود ولی بهشت دار کرامت است و بهشتیان گرامی داشته می شوند ﴿قَالَ يَا لَيْتَ قَوْمِي يَعْلَمُونَ (26) بِمَا غَفَرَ لِي رَبِّي وَجَعَلَنِي مِنَ الْمُكْرَمِينَ ﴾[10] بهشتیان را با تکریم و احترام نعمت می دهند از نظر کیفیت جلوس بهشتیان قرآن می فرماید: ایشان بر تخت های آراسته تکیه می زنند و یا ﴿فِي جَنَّةٍ عَالِيَةٍ (10) لاَّ تَسْمَعُ فِيهَا لاغِيَةً (11) فِيهَا عَيْنٌ جَارِيَةٌ (12) فِيهَا سُرُرٌ مَّرْفُوعَةٌ (13) وَأَكْوَابٌ مَّوْضُوعَةٌ (14) وَنَمَارِقُ مَصْفُوفَةٌ (15) وَزَرَابِيُّ مَبْثُوثَةٌ (16)﴾[11] سبوهایی گذاشته و بالش های به ردیف چیده شده است و لباس هایی از حریر و از نوع سندس و استبرق است و بر تخت ها تکیه می زنند دیبای نازک و ستبر می پوشند و همسران بهشتی به ایشان تزویج می شود و خادمان بهشتی پیرامون ایشان برای خدمت می گردند غلمان و جوانانی که همچون خدمت فرزند به والدین به بهشتیان از روی دل و جان و از سر محبت، به ایشان خدمت می کنند با میوه های فراوان ونوشیدنی هایی که برایشان می آوردند

در مورد دوزخیان حکایت برعکس است خدا همه را به دارالسلام دعوت کرده است و داعوتنامه را توسط پیامبران فرستاده است برای جهنمیان خانه حزن و آفت و تعب و گرفتاری و رنج و تعب است و همه بدبختی ها و نکبت ها غذایی از ضریع که نه سیر می شوند و نه درد گرسنگی را درمان می کند با این همه رنج از مالک دوزخ می خواهند که خدا مرگ ایشان را برساند از مرگ هم خبری نیست تا با مرگ راحت شوند و تخفیفی نسبت به عذاب دوزخ درباره ی ایشان اعمال نمی شود

در این موارد نمونه ایی از آیات درباره ی بهشت و دوزخ است اما نکته مورد توجه در این بحث این است که؛ قاعده کلی نسبت به انواع نعمت هایی که بهشتیان از آن برخوردارند این آیه است که؛ ﴿وَفِيهَا مَا تَشْتَهِيهِ الأَنفُسُ وَتَلَذُّ الأَعْيُنُ وَأَنتُمْ فِيهَا خَالِدُونَ ﴾[12] و از این گذشته ﴿ولدینا مزید﴾[13] هر آنچه مورد اشتهاء و مشیت و خواست بهشتی قرار می گیرد و آنچه به ذهن وی خطور کند فوری برایش آماده است در قرآن آمده است که در بهشت نعمت هایی است که به ذهنی خطور نکرده و کسی نشنیده و چشمی ندیده است

نعمت برتر این است که بهشتیان در جوار حق قرار می گیرند و جیران الله هستند حکیم سبزواری در تعلیقه می گوید: کسانی که به تجرد عقلی می رسند و به بهشت عقلی راه می یابند ﴿فی مقعد صدق عند ملیک مقتدر﴾[14] هستند و کسانی هم که به بهشت جسمانی راه می یابند با واسطه به این کرامت می رسند و با واسطه ی عالم عقلی مجاور حق تعالی می شوند زیرا به قیاس مساوات مجاورِ مجاور هم همجوار است حجاب ماده برداشته می شود اکنون ماده مانع و حجاب جوار الله شدن است ولی در آخرت حجابی نیست

تو خود حجاب خودی حافظ از میان برخیز    میان عاشق و معشوق هیچ حایل نیست

 

از آن طرف حجابی نیست حجاب از این سو است حجاب ماده که به دور موجودات مادی تنیده شده است در بهشت روحانی و جسمانی در دو بهشت ﴿و لمن خاف مقام ربه جنتان﴾[15] حجاب ماده برداشته می شود و این خود بالاترین نعمت است که زندگی ابدی انسان در جوار حق تعالی باشد

حال چرا بهشت خانه و سرایی است که به مجرد این که چیزی مورد خواست قرار بگیرد فوری حاضر می شود از این روی است که؛ نعمت های بهشتی مجرد اند به تعبیر دیگر وجودشان ادراکی است و به تعبیر سوم این نعمت ها وجودشان به فاعلشان است که نفس است و فاعلیت نفس هم به اذن الله است مُنشئ نعمات نفس است و فقط قایم به تصور نفس اند زیرا نشأت از نفس می گیرد و این را قرآن می فرماید: ﴿عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا﴾[16] الان این گونه نیست و ما نمی توانیم چشمه ای را جاری کنیم در دنیا و طبیعت این طور نیست که هر چه انسان بخواهد بشود بلکه اغلب بر خلاف خواسته انسان رخ می دهد

ما کلُّ ما یتمنی المرء یُدرکه    تجری الریاح بما لا تشتهی السُفُن

 

بسیار از چیز ها را انسان می خواهد و تلاش هم می کند اما به آن نمی رسد زیرا الان موجودات طبیعی علاوه بر این که قایم به اسباب فاعلی خود می باشند و فاعل باید به آن وجود بدهد اسباب قابلی هم می طلبد ماده و استعداد و انفعال و تأثر ماده و تجدد و حرکت و انتقال و... را می خواهد کسی بخواهد میوه ای را از درختی برچیند باید در زمستان نهال را غرس کند و مانع آفات شود و کود و نور و ... باید دست به دست هم بدهند و زمین و بذر و قابلیت داشته باشد تا در نهایت میوه را بتواند بچیند یا نچیند اما در بهشت، ﴿ في جَنَّةٍ عَالِيَةٍ (22) قُطُوفُهَا دَانِيَةٌ (23)﴾[17] در روایت است که بهشتی بر تخت خوابیده و میوه تناول می کند در بهشت هوس میوه ای را داشته باشد فوری آماده می شود زیرا قیامش فقط به فاعل است و وجودش ادراکی و مجرد است و صرف تصور مهیا می شود و صرف وجود امکان ذاتی برای تحقق مجرد کافی است استعداد ماده نمی خواهد که ﴿فیها ما تشتهی الأنفس و تلذّ الأعین﴾[18] این آن بهایی است که حضرت علی ع فرمود شایسته است انسان وجود خود را به آن بهاء بفروشد.

این ها شمه و گوشه ای از ویژگی های بهشت است که ملاصدرا در اینجا خاطر نشان شده اند.

 


[1] . این بحث به وزان و مطابق اعتقادات شیخ صدوق می باشد.
[2] . هر سال دو بار حضرت سید الشهدا به دیدار بهشتیان می آیند به نقل از استاد انصاری شیرازی.
[3] . ایشان در بهشت عقلی هستند در دنیا شیخ بهایی نقل می کند در یک ماه رمضان که روزه گرفته بوده خوراکش قرآن بوده است.
[4] . ایشان در بهشت جسمانی هستندبهشت عامیان پر آب و نان است    به صورت آدمی لیکن دوابّ است.
[5] . سرچشمه های موجودات بهشتی امور ادراکی است.
[6] . یعنی ملکات فاعل که هر کسی در بهشت بر سر سفره وجود خودش میهمان است زیرا اعتقادات و اخلاق و ملکات علمی و عملی او به صورت نعمات بهشتی در می آید.
[7] . یعنی مجرد است و حرکت و نقصی در کار نیست.

BaharSound

www.baharsound.ir, www.wikifeqh.ir, lib.eshia.ir

logo